پیرمردی که هزینه سفر حج را داد و ناپدید شد - تسنیم
پیرمردی از بین جمعیت آمد و گفت: جوان چرا ناراحتی؟! فکر مسائل مالی نباش، فکرت فقط سمت خدا باشد. یک دسته اسکناس از جیبش بیرون آورد و گفت:هرچه لازم داری بردار. وقتی گفتم پول را چگونه برگردانم؟گفت: نگران نباش، من شما را میشناسم. این را گفت و رفت.