صحنه تصادفِ دلخراشی است؛ موتور یکسو و موتورسوار سوی دیگری پرتشده و خون از بینیاش فوران میکند؛ مردم دورش حلقه زدهاند و انگشتهای مضطربشان تندتند روی شماره 115 میلغزد؛ دهها بار... اما خبری از آمبولانس نیست... موتورسوار نفسهای آخرش را میکشد ...