ماجرای شبیخون راهزنان به کاروان حج و یک زنِ بخشنده - تسنیم
زن به شیخ گفت: از آن صندوق زر و جواهر که برای قافله حاجیان به تو تقدیم کردم، جفتی النگو برای خود نگه داشتم. نیمهشب خود را در خواب در بهشت دیدم، درحالی که همه آن جواهرات که تقدیم کرده بودم با جلوهای تابانتر زینت من در بهشت بود، جز آن النگوها...