بدون شک سال 2015 میلادی برای تاریخ معاصر عربستان سعودی معانی زیادی دارد؛ چراکه با درگذشت ملک عبدالله، پادشاه پیشین این کشور در 23 ژانویه اتفاقاتی در حوزه سیاست داخلی این کشور رخ داد که نمیتوان آن را نادیده گرفت. زمانی که ملک سلمان در همان سال 2015 به عنوان هفتمین پادشاه عربستان سعودی به روی کار آمد بسیاری از تحلیلگران معتقد بودند که او به نوعی همان روندهای قبلی را دنبال خواهد کرد. عدهای دیگر هم اعتقاد داشتند که ملک سلمان به نوعی ممکن است در سیاست خارجی عربستان سعودی تغییراتی را به وجود بیاورد اما چنین نشد؛ بلکه سیاست خارجی این کشور تابع اصل «شراکت با قدرتهای غربی» بوده و هست و همین حالا هم از این راهبرد تبعیت میشود. بر همین اساس ملک سلمان هم چندان نتوانست در این موراد تغییرات شگرفی را به وجود بیاورد اما اتفاقی که در سال 2017 میلادی رخ داد، اساساً همه تحلیلهای قبل از آن را دگرگون کرد. ریشه این دگرگونی صرفاً به فوت ملک عبدالله یا به روی کار آمدن ملک سلمان ربط ندارد، بلکه عزل و نصبهایی در این میان رخ داد که توانست همه چیز را برای همیشه تغییر دهد و جهانیان را به شگفتی وادارد. مهمترین عزل و نصبی که انجام شد، گماشتن محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد عربستان سعودی بود؛ کسی که به صورت مشهود به جای محد بن نایف نشست و اساساً تمام معادلات را بهم ریخت. این عزل و نصب بدون شک در نمای شکلی، یک انتصابِ عادی در ساختار سیاسی دربار آلسعود به حساب میآید اما از حیث ماهوی نمیتوان آن را یک واقعه معمولی در ساختار سیاست داخلی ریاض دانست. واقعیت این است که انتصاب بن سلمان در ابتدا و در همان سال 2015 به عنوان وزیر دفاع عربستان مخابره یک پیام جدید بود؛ چراکه او در آن سال فقط 30 سال سن داشت و انتصابش در این پُست باعث شد تا جنگ یمن به صورت علنی شروع شود. در همان ابتدای این بحران بسیاری از سیاستمداران غربی و حتی ژنرالهای کهنهکار پنتاگون به صورت پنهانی و حتی برخی از آنها آشکارا اعلام کردند که این اقدامات نظامی وزیر دفاع عربستان به نوعی میتواند یک فاجعه به بار بیاورد که حالا از آن روزها حدود هفت سال میگذرد و همان بحران به نوعی دیگر ادامه دارد. همه مشغول ناپختگی بن سلمانِ جوان بودند که یکباره خبر آمد او ولیعه