VIST
A
اخبار مهم
سیاسی
اقتصادی
ورزشی
اجتماعی
فرهنگی
بینالمللی
سلامت
علمی
فناوری
عکس
فیلم
استانها
گرافیک
وبگردی
استخدام
اینفوگرافیک
سبک زندگی
آگهی
اخبار مهم
سیاسی
اقتصادی
ورزشی
اجتماعی
فرهنگی
بینالمللی
سلامت
علمی
آگهی
فناوری
عکس
فیلم
استانها
گرافیک
وبگردی
استخدام
اینفوگرافیک
سبک زندگی
VIST
A
پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۳ -
13 March 2025
VIST
A
اخبار مهم
سیاسی
اقتصادی
ورزشی
اجتماعی
فرهنگی
بینالمللی
سلامت
علمی
فناوری
عکس
فیلم
استانها
گرافیک
وبگردی
استخدام
اینفوگرافیک
سبک زندگی
آگهی
اخبار مهم
سیاسی
اقتصادی
ورزشی
اجتماعی
فرهنگی
بینالمللی
سلامت
علمی
آگهی
فناوری
عکس
فیلم
استانها
گرافیک
وبگردی
استخدام
اینفوگرافیک
سبک زندگی
VIST
A
مریم رحمنی
۱۴۰۳/۰۵/۱۹
/ سایت عصرایران
آدینه با داستان/ سالی که درخت آلبالو بار نداد
میگفت بعد از آن سال، درخت آلبالو نه باری داد و نه بزرگ شد. تا همان سال که پدربزرگ زمین خورد و چندماه بعدش هم مرد. آن سال درخت از بار سنگین بود.
آدینه با داستان
مریم رحمنی
آدینه با داستان
مریم رحمنی
۱۴۰۳/۰۵/۰۵
/ سایت عصرایران
آدینه با داستان/ دالتونها
جایی که آسفالت کوچه تمام میشد و باغ انگور میرسید به آسمان. سه برادر، یکی در میان شبها مهمان تنها بازداشتگاه شهر کوچکمان بودند و فاطی یکجورهایی قلدر محله بود...
آدینه با داستان
مریم رحمنی
آدینه با داستان
مریم رحمنی
۱۴۰۳/۰۴/۲۹
/ سایت عصرایران
آدینه با داستان/ دوست داشته نشدن
فکر میکنم دوست داشته نشدن از تنهایی هم سختتر است و پاشنه آشیل هر زنی، هرچند قدرتمند و مستقل، حس دوست داشته نشدن است.
آدینه با داستان
مریم رحمنی
آدینه با داستان
مریم رحمنی
۱۴۰۳/۰۳/۱۸
/ سایت عصرایران
آدینه با داستان/ زنی در این خانه است
زن یادش بود و یادش بود که او نگفته بود. زن خودش خواسته بود. میخواست مرد بیشتر از این فرو نریزد. پیش خودش فکر کرده بود آخرین تلاشش را برای نگه داشتن او بکند.
آدینه با داستان
مریم رحمنی
آدینه با داستان
مریم رحمنی
۱۴۰۳/۰۳/۱۱
/ سایت عصرایران
آدینه با داستان/ دختری در بخارا
سال ۶۱۶ هجری قمریست. بخارا در دست سربازان مغول مچاله شده است. دختری با بالاپوش ارغوانی رنگ و دستاری مردانه بر سر، از چنگال مغولی گریخته و بهگوشهی یکی از حجرههای مدرسهای پناه برده است.
آدینه با داستان
مریم رحمنی
آدینه با داستان
مریم رحمنی
۱۴۰۳/۰۲/۲۱
/ سایت عصرایران
آدینه با داستان/ قمر
طاهر زیر نور ماه توی حیاط راه میرفت و مدام ناخن انگشت اشارهی طفل معصوماش را بهیاد میآورد. تنها چیزی از او که در خاطرش مانده بود...
آدینه با داستان
مریم رحمنی
آدینه با داستان
مریم رحمنی
۱۴۰۳/۰۱/۳۱
/ سایت عصرایران
آدینه با داستان/ مرد خیلی پیر با بالهای خیلی بزرگ
اتفاقهای زندگی همیشه همینطوری میافتند. میافتند و میمانند و بی که حرفی بزنند و کاری بکنند میاندازندات وسط یک ماجرای عجیب و خودشان آن گوشهی حیاط با چشمهای خسته و پیرشان فقط نگاه میکنند.
داستان کوتاه
مریم رحمنی
داستان کوتاه
مریم رحمنی
۱۴۰۳/۰۱/۲۴
/ سایت عصرایران
آدینه با داستان/ صندلی لهستانی
یک چیزی در این زندگی کم است وگرنه آدمها چرا میآیند وقتی میخواهند بروند و چرا میروند وقتی میدانند برمیگردند...
داستان کوتاه
مریم رحمنی
داستان کوتاه
مریم رحمنی
۱۴۰۲/۱۲/۲۵
/ سایت عصرایران
آدینه با داستان/ رنج به زبان مادری
به زبان مادری دخترم فکر کردم که هیچ چیز ازش نمیداند. و فکر کردم برای نسلهای بعد که خیلیهاشان دیگر زبان مادریشان را بلد نیستند رنجها در کجای این جهان سرگردان بازگویی هستند.
داستان کوتاه
مریم رحمنی
داستان کوتاه
مریم رحمنی
۱۴۰۲/۱۲/۱۸
/ سایت عصرایران
آدینه با داستان/ آسایشگاه
یک جفت چشم ریز بادامی روی بوم نقاشی به گربهی زشت بدترکیبی نگاه میکرد که مرد با خودش به آسایشگاه آورده بود و پروانهی سفیدی که روی بوم نشسته بود. باد تندی پنجرهی نیمهباز را محکم کوبید به دیوار و کاغذها و پارچههای جدا شده از بوم را وسط اتاق پخش و پلا کرد...
داستان کوتاه
آدینه با داستان
داستان کوتاه
آدینه با داستان
مریم رحمنی
۱۴۰۲/۱۲/۱۱
/ سایت عصرایران
آدینه با داستان/ پروانهای در یک سهشنبۀ معمولی
این پرت شدن حواس از بوی پروانهای به خاک خشک گلدان آنقدر تکرار شده بود که زن تا میخواست بیاید دنبال منشأ بود بگردد خیلی روزها گذشته بود. خیلی روزها و آنقدر گذشته بود تا یکچیزی از سرمنشاء بو جا بماند و خودش برساند جلوی چشم زن. تا همسایهها تصمیم بگیرند حرف بزنند.
داستان کوتاه
مریم رحمنی
داستان کوتاه
مریم رحمنی
۱۴۰۲/۱۲/۰۴
/ سایت عصرایران
آدینه با داستان/ فرخندۀ مالک
فرخنده مالک زن خوبیست. با مستأجرهایش راه میآید . یکی این را گفت و توی ذهنم نشست که خوب است آدمها باهم راه بیایند. هر که هستند و در هر موقعیتی که خودشان را به آن رساندهاند.
آدینه با داستان
مریم رحمنی
آدینه با داستان
مریم رحمنی
۱۴۰۲/۱۱/۲۷
/ سایت عصرایران
آدینه با داستان/ شیشه های شکسته
شب قبل از چهلسالگیاش وقتی همهی کتابهای کتابخانهاش را پخش زمین کرد، آن یک صفحه را که در بیست و دو سالگی نوشته بود از دفتر جدا کرد و خواست مچالهاش کند که با صدای گرومپ شکستن شیشههای سقف گلخانه از جایش پرید...
مریم رحمنی
داستان کوتاه
مریم رحمنی
داستان کوتاه
آدینه با داستان
۱۴۰۲/۱۱/۱۳
/ سایت عصرایران
آدینه با داستان/ کفشهای سفید، کفشهای سیاه
سرگرمی اصلی من دیدن و شمارهگذاری رنگ کفشهای عابران بود. تا ١٠ بیشتر بلد نبودم بشمرم و به ١٠ که میرسیدم دوباره از اول شروع میکردم.
آدینه با داستان
مریم رحمنی
آدینه با داستان
مریم رحمنی
اخبار گوشی موبایل
کفش ایمنی خارجی
نمای سرامیک
خرید سرور مجازی
پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۳ -
13 March 2025
دریافت اخبار بیشتر
اخبار گوشی موبایل
کفش ایمنی خارجی
نمای سرامیک
خرید سرور مجازی