پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

نظام جزائی در اسلام


نظام جزائی در اسلام

هر کسی انسان را بدون ارتکاب قتل یا فساد در زمین بکشد چنان است که گوی همه ی انسانها را کشته است و این چنین به نفس انسانها کرامت بخشیده است و عکس این مسئله نیز صادق است و هر کس انسانی را از مرگ رهائی بخشد چنان است که گوی همه ی مردم را زنده کرده است

نظام اسلام همچنان که از نامش پیداست با مجموعه ای از حقوق و تکالیف آمده است تا سعادت و امنیت و آرامش دنیا و به تبع آن آخرت را تأمین کند و با بیان حلال و حرام و وضع مجازات های ، از قبیل حدود ، تعزیرات، حبس ، شلاق و غیره برای مرتکبین فحشا و منکرات ، مفسدین در زمین ، قیام به اجرای امر به معروف و نهی از منکر ، تبیین انواع معاملات با شرایط و ارکان آن تأیید بر اجرای عدل و قسط و مساوات و برابری و دوری از هر گونه تبعیض و تعصب و تلاش برای بر پای یک نظام سیاسی عادل با تأیید و مشارکت عمومی و یک نظام اقتصادی سالم بدور از هر گونه فقر و تنگدستی و تبعیض و فواصل طبقاتی و یک نظام اجتماعی مشتمل بر رفاه و آسایش عمومی و وضع قوانین اجتماعی برای یک زندگی مسالمت آمیز تلاش می کند ، تا نه تنها جامعه بلکه بشریت را به سوی سعادت و خوشبختی هدایت کند و اگر کمی با دقت به این نظام عظیم اسلامی نگاه کنیم در می یابیم تکالیف زمانی به انسان رو می کند که ابتدا حقوقی به آنها داده شده است ( در برابر هر واجب حقوقی هم قرار دارد . ) .و فرد زمانی مورد عقاب و عتاب قرار می گیرد که ابتدا تبیین و تشریعی صورت گرفته باشد :

رُّسُلاً مُّبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَکَانَ اللّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا

آیه ۱۶۵سوره نساء

«ما پیامبران را فرستادیم تا مژده رسان و بیم دهنده باشند و بعد از آوردن پیامبران حجت و دلیلی بر خدا برای مردم باقی نماند »

و قاعده ی « قبح عقاب بلابیان » در تأیید این مسئله است .مجازاتی صورت نخواهد گرفت مگر اینکه چون و چرای مجازات و چگونگی آن به افراد رسیده باشد :

وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولاً سوره ی اسراء ۱۵

و این سنت الهی است که برای تمام عصر ها می باشد .

نظام اسلامی ابتدا با تربیت و تز کیه ی افراد شروع می شود و این برای زمانی است که زمینه ی نزول احکام و تعلیم و تبیین بر نامه هایش فراهم می شود و آنگاه است که متناسب با بستر های مکانی و زمانی قوانین خود را وضع می کند .جریر طبری در تفسیر آیه ی ۲۵سوره ی حدید که می فرماید :« لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ »

اینچنین می گوید خداوند در ابتدای آیه می فرماید :ما پیامبران خویش را با براهین روشن و ادله متقن فرستادیم بعد می فرماید به آنها کتاب و احکام و شرایع دادیم و در مرحله ی سوم اشاره می کند که به آنها امر کردیم تا میزان و ترازوی عدالت بر اساس کتاب حکم کنند و در مرحله ی چهارم می فرماید : وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ که نشان از قوت و و شدت عمل است که از این مرحله منافع مختلفی می توان کسب کرد _ ۱ _ . و بنا به گفته ی مشهور رحمت الهی بر غضبش سبقت دارد و یا به عبارتی هدایت الهی بر انذار و تهدید و عقوباتش پیشی گرفته است .به طوری که بعد از ارتکاب جرم نیز فرصتی برای اصلاح و باز پروری افراد در نظر گرفته است که با توبه و پشیمانی بتواند از عقوبات به دور باشد و خود این مسئله حکمت تشریع مجازات را بیان می کند که هدف عقاب و مجازات افراد نیست و حتی تلاش می کند افراد از مجازات رهایی یابند .به گونه ای که به نظر فقهای حنبلی و در رأس آنها خود امام احمد حنبل توبه را مسقط تمامی حدود و عقوبات می داند با این دلیل که پیامبر می فرماید :« التائب من الذنب کمن لا ذنب له » ابن ماجه « توبه کننده از گناه مثل کسی است که گناه نکرده است .» _ ۲_

که برای تبیین بهتر موضوع به مثال های در این باب می پردازیم :مثلاً از جمله ی این برنامه ها ،ایجاد اقتصاد مناسب این است که مسائلی از قبیل زکات ، خمس ، صدقه و قرض الحسنه را در جامعه نهادینه می کند و در مقابل ربا را تحریم و با ربا خوار جهاد می کند .معاملات را نظام مند می کند و آن را با شرایط و ارکان خاصی مقید می نماید و زمینه ی تجارت و معامله برای هر کسی فراهم می شود و در کل رفاه افراد و حق و حقوق آنها را مد نظر دارد .

مال و حفظ آن را از ضروریات خمسه می شمارد و زندگی راحت را حق هر کسی می داند و فقر را نزدیک به کفر میداند و در واقع توضیع عادلانه ی ثروت را در جامعه رعایت می کند .و در مقابل تنظیم این نظام اقتصادی با احتکار مبارزه می کند و در چنین شرایطی دست دزد را که به نا امنی و اضطراب جامعه می انجامد قطع می کند چون مخالف با عدالت است که بعد از این همه لطف و احسان به حقوق دیگران تجاوز شود . و همچنین در این نظام حق صیانت برای همگان وجود دارد و صیانت از مهمترین ضروریات برای افراد به شمار می رود .و حتی گاهی اوقات مرتبه ای بالاتر از دین به خود می گیرد مثلاً اقرار به کلمه ی کفر برای حفظ نفس . واز بین رفتن نفس را مساوی با از بین رفتن تمام انسانها می داند :

مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا وَلَقَدْ جَاء تْهُمْ رُسُلُنَا بِالبَیِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِکَ فِی الأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ

سوره ی مائده ۳۲

هر کسی انسان را بدون ارتکاب قتل یا فساد در زمین بکشد چنان است که گوی همه ی انسانها را کشته است .و این چنین به نفس انسانها کرامت بخشیده است و عکس این مسئله نیز صادق است و هر کس انسانی را از مرگ رهائی بخشد چنان است که گوی همه ی مردم را زنده کرده است .

و در مقابل کسی که قصد تعدی به نفس و جان کسی را داشته باشد محکوم به قصاص می گرداند .

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصَاصُ فِی الْقَتْلَی الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَی بِالأُنثَی فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَیْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِکَ تَخْفِیفٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَی بَعْدَ ذَلِکَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ

۱۷۸بقره

ای کسانی که ایمان آورده اید در باره ی کشتگان قصاص بر شما فرض شده است ...

خطاب آیه به مؤمنین است یعنی مخاطب یک جامعه ی مؤمنانه است و با وضع چنین قانونی هر نوع تعدی به جان دیگران را از نطفه خفه می کند تا فکر این مسئله نیز به ذهن افراد این جامعه خطور نکند و اینگونه یک زندگی همراه با امنیت و آرامش را به افراد هدیه می کند .

وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَاْ أُولِیْ الأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ بقره ۱۷۹

« ای صاحبان خرد برای شما در قصاص حیات و زندگی است » بنا بر حکمت و مصلحتی در آن و دقائق و نکاتی که در همه ی احکام است این است که قانون قصاص را برای شما وضع کردیم تا از تجاوز و خون ریزی بپرهیزید »باشد که تقوا پیشه کنید .

و نیز با تبیین قوانین اجتماعی و احوال شخصیه از جمله تشویق افراد به ازدواج و فراهم کردن زمینه و از بین بردن موانع آن وضع قانون حجاب و به حساب آوردن حفظ نسل در عرض «آبرو»از ضروریات پنجگانه (دین ،نفس ،عقل ،و مال و نسل ) تلاش می کند تا مفاسد بزرگی که این ضروریات «که حیات بشری بر آن تکیه دارد »را تهدید می کند با اجرای حد زنا «رجم و شلاق »و حد قذف «۸۰»ضربه شلاق از آن جلوگیری کند و مانع کشیده شدن جامعه به فساد و لجن شود و همزمان با تلاش برای بستر سازی یک زندگی اجتماعی بر اساس «امنیت و آرامش »در تمام مراحل شکل گیری یک نظام اسلامی .

اصل تزکیه نفس افراد و مواردی ازقبیل امر به معروف و نهی از منکر را وظیفه ای بر دوش این بینش و تفکر دینی می داند در یک جمله می توان گفت اسلام و نظام بزرگ حقوق و تکالیف آن تمام تلاش خود را برای حفظ ضروریات پنجگانه «دین ،نفس ،عقل ،و مال و نسل »انجام می دهد و یا به عبارتی حکمت تشریع و حتی هدف خلقت را فقط این ضروریات می داند .

چنین نظامی مصلحت را حفظ ضرورت و مفسده را به خطر افتادن «تهدید »آن می داند پس وضع حقوق و تکالیفش در راستای این هدف می داند و جزا و عقابش بر این اساس بنا نهاده شده است .و هر نوع تعدی به این محدوده را فساد اجتماع و از بین رفتن توازن جامعه را به همراه دارد و به شدت برخورد می کند و در همه ی مراحل اگر چیزی را تحریم کرده باشد بدون شک چندین حلال در مقابل آن وجود دارد .

و در هر جای که توانسته باشد زمینه را برای افراد ایجاد می کند در مقابل شدت برخورد نیز کاهش یافته است مثلاًدر سالی که قحطی جزیره العرب را در بر می گیرد و به سال «عام المجاعه »مشهور است خلیفه دوم به تمام حکام و امرا می نویسد که امسال دست دزد را قطع نمی کنیم و وقتی که اعتراضات شدید به او می شود که اجتهاد در مقابل نص کرده است در جواب می گوید :«ما امسال نتوانسته ایم که فقر را ریشه کن کنیم پس نمی توانیم دست دزد را قطع کنیم «کتاب مصلحت شریعت سعید رمضان البوطی ترجمه اصغر افتخاری ص۱۲۵._ ۳_

و یا با وجود کوچکترین شبهه ای ازاجرای حدود خود داری می کند« ادرأوا الحدود بالشبهات » _ ۴ _ در نتیجه این نظام تلاش می کند که تمام و کمال عدالت را بدون کوچکترین ظلم و تبعیضی به اجرا در آورد تعلیمات این نظام به گونه ای است که تصوری در افراد ایجاد می کند که تربیت اجتماعی و پذیرش محدودیت ها را ممکن می سازد و در جریان اجتماعی شدن و پیدایش شخصیت ، احساسی در فرد به وجود می آید که بعضی از روانشناسان آن را «احساس عدالت »نامیده اند یعنی این احساس که محدودیت ها همگانی است و تخلف از محدودیت ها از طرف هر شخصی که صورت گیرد با مجازات و شماتت اجتماعی روبرو خواهد شد حفظ و نظم و امنیت اجتماعی به پیدایش و رشد این" احساس عدالت بستگی اساسی دارد وقتی جرمی صورت می گیرد احساس عدالت افراد جریحه دار می شود و جامعه سخت بر انگیخته می شود و تقاضای مجازات مجرمین را می کنند " _ ۵ _ و احساس عدالت در یک نظام اسلامی به گونه ای قوی است که حتی افراد مرتکب به جرایم با مراجعه و اعتراف به جرم _ ۶_ خواستار اقامه ی حدود به منظور تطهیر نفس خویش و باز گشت به توازن اصلی جامعه تلاش می کنند.

پس به همین خاطر می توان گفت قوانین اسلامی در یک جامعه اسلامی قابل اجرا است و سؤال اینجا است آیا در جوامع امروزی که فقط اسمی از مکتب اسلام به ارث برده اند و حتی نتوانسته اند بخش کوچکی از نظام های اجتماعی اقتصادی و سیاسی این مکتب بشری را فراهم کنند و بدون مقدمات و پیش فرض ها می توان به اجرای مجازات پرداخت ؟

در جواب می توان گفت نظام اسلام مجموعه ای است که اعضای آن به همدیگر مرتبطند و نمی توان بخشی از آن راگرفت و سایر بخشها را رها نمود و یا تکالیف را تحمیل نمود و از حقوق افراد خبری نباشد این کار تجزیه احکام خواهد بود :

أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاء مَن یَفْعَلُ ذَلِکَ مِنکُمْ إِلاَّ خِزْیٌ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یُرَدُّونَ إِلَی أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ بقره ۸۵.

«آیا به بخشی از کتاب ایمان می آورید و به بخشی کفر می ورزید »

اجرای خشک و خالی حدود بدور از تطبیق پیش فرضها و مقدمات آن و بدون تلاش برای فراهم کردن زمینه ی اجرای حدود .امری است که نمی توان آن را جزو شریعت الهی که هدف آن تسلط و سیطره بر تمام شئونات زندگی است نامید چه بسا اجرای مجازات ها به صورت شکلی و ظاهری ایجاد تنفر در مسلمانان شود که نا توانی و حتی عدم صلاحیت اسلام در اجرای قوانین را نشان می دهد و همچنین شماتت دشمنان را نیز به همراه دارد .

جهاندار امینی

پاورقی :

۱ – به نقل از کتاب " الفقه الاسلامی و ادلته " د . وهبه الزحیلی ج ۷ ص ۵۲۰۵

۲ _ به نقل از کتاب " الفقه الاسلامی و ادلته " د . وهبه الزحیلی ج ۷ ص۵۳۰۶

۳ _ کتاب " مصلحت و شریعت " سعید رمضان البوطی ص ۱۰۴ و کتاب " الجریمه و العقوبه فی الفقه الاسلامی " د. محمد ابوزهره ص ۱۹ و " الفقه الاسلامی و ادلته " د . وهبه الزحیلی ج ۷ ص ۵۲۹۹

۴ _ حدیث شریف به روایت ابن عدی از ابن عباس

۵ _ کتاب " حقوق جزای عمومی " پرویز صانعی ص ۶۶۷ - ۶۶۹ با تخلیص

۶ _ نمونه های از این اعترافات ، حدیث ۶۴۳۰ صحیح بخاری و ۱۶۹۶ صحیح مسلم « از کتاب فقه المنهجی ج۳ ص ۴۱۹ .

منابع مورد استفاده :

۱- زحیلی وهبه " الفقه الاسلامی و ادلته " بیروت دارالفکر ۱۹۹۷

۲ – رمضان البوطی ، محمد سعید ، مصلحت و شریعت ، اصغر افتخاری ، تهران گام نو ۱۳۸۴

۳ – ابو زهره ،محمد ، " الجریمه و العقوبه فی الفقه الاسلامی " بیروت دارالفکر

۴ – صانعی ، پرویز ، حقوق جزای عمومی ، تهران

۵ – الخن ، مصطفی ، البغا المصطفی ، " الفقه المنهجی " تهران ، احسان ۱۳۷۹

۶ – خرمدل ، مصطفی ، تفسیر نور ، تهران ، احسان ۱۳۷۹



همچنین مشاهده کنید