چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

سینمای قلقلی ایران


سینمای قلقلی ایران

دوستی میگفت وقتی که ما نوجوان بودیم خیلی چیزها توی مملکتمون به دلایل نامعلوم و مجحولی از سوی حضرات آیات یا احتمالا آقازاده هایشان ممنوع بود مثل شطرنج پیراهن آستین کوتاه موی بلند نوار کاست و دستگاه ویدئو که بحث ما درمورد آخری یعنی دستگاه ویدئو میباشدکه به طرز ناجوانمردانه ای ممنوع بود و جالبه که هنوز هم پس از گذشت چند سال از آن دوران و آزاد شدن

دوستی میگفت وقتی که ما نوجوان بودیم خیلی چیزها توی مملکتمون به دلایل نامعلوم و مجحولی از سوی حضرات آیات یا احتمالا آقازاده هایشان ممنوع بود. مثل شطرنج-پیراهن آستین کوتاه-موی بلند-نوار کاست-.....و دستگاه ویدئو که بحث ما درمورد آخری یعنی دستگاه ویدئو میباشدکه به طرز ناجوانمردانه ای ممنوع بود و جالبه که هنوز هم پس از گذشت چند سال از آن دوران و آزاد شدن!!!!استفاده از این دستگاه کسی حاضر به جوابگویی و توضیح علت العلل ممنوعیت موارد ذکر شده و موارد ذکر نشده ی دیگری که نیازی به یاد آوری و نوشتن نام تمامی آنها نیست نشده اند ودر واقع ما و هم نسلانمان

هنوز پاسخی هر چند نامعقول برای این مسئله نیافته ایم که اصلا به چه علت ممنوع بودند وباز دوباره به چه علتی آزاد شدند. ودر این ایام چه اتفاقی افتاد که زمینه را برای استفاده از این موارد هموار تشخیص دادند.

حال چرا به این مسئله پرداختم : همانطوری که خدمتتان عارض شدم بحث من بر سر ویدئو واستفاده از آن بود. به قول دوستم در آن ایام هر وقت هم دستگاهی را با هزار محنت و عذاب و ترس از این دنیا و عذاب آخرت بدست می آوردیم سخت به دنبال فیلم ویدئو"آنهم از نوع نوار کوچکش" بودیم تا شبی را بدور از چشم پدر ومادر و مامورین زحمت کش کمیته!!!

و البته در محضر خداوند عالم فیلمی ببینیم و احتمالا لذتی ببریم ومهمتر از همه فردا در مدرسه پیش دوستان مطمئنمان دمکی از خود و جسارت و زیرکیمان بزنیم و فخری بفروشیم که بله ما هم فیلم دیدیم آنهم از نوع ویدئویی.

موضوعی که در این میان است اینکه عمدتا فیلمهایی را برای تماشا انتخاب میکردیم که ایرانی بودند .

بله بیشتر تمایل به دیدن فیلمهای ایران قدیم داشتیم تا فیلمهای آمریکایی و اروپایی این مسئله میتوانست چند علت داشته باشد.

۱) فیلم ایرانی را بیشتر میفهمیدیم و بیشتر دوستش داشتی

۲) فیلمهای خارجی در دسترسمان نبود

۳) سواد بصریمان پایین بود و چیزی از فیلمهای خارجی نمیفهمیدیم

قضاوت زیاد سخت نیست. به نظر من گزینه اول درست است. بله فیلمهای ایرانی را بیشتر دوست داشتیم چون به نظرمان فیلمهای ایرانی بر فیلمهای خارجی چربش نسبی داشتند . فیلمهایی که امروزه از آنها با عنوان فیلم فارسی یاد میشود.

فیلمهای که بیشتر بزن بزن و شکستن اجسام و دستمال یزدی و عشق به خانمهای مسن و مشروب و ترانه های رنگارنگ لابلای صحنه ها و....

به چشم میخورد و عمدتا افرادی نا آشنا با تیپهای متناسب با آن روزگار و بعضا بدون نام خانوادگی

تهیه کنندگان و بازیگران آنها بودند. ولی هر چه بود به دلمان می نشست ولذت میبردیم.

دورانی گذشت و به نیمه های دهه ی ۶۰ و دهه ی ۷۰ رسیدیم. دورانی که نسل جدیدی به صحنه آمده بودندو سعی داشتند حرفی متفاوت بزنند و به نظر من بعضا این اتفاق می افتاد و کارهایی درخور و شایسته از آب در می آوردند هر چند عمده کارهای آن دوران نیز از برکات نظام و جنگ موضوعاتی مشابه داشتند فقط صحنه ها و بازیگران و کمکی داستانها فرق میکردند ولی در کل پیامشان یکی بود و همه یک چیز را نشان میدادند:ایرانی های دانا و بعثی های نادان ولی بازمشاهده میشد کارهایی قابل تامل که در آن آشفته بازار وهرج ومرج کشور ساخته میشدند و انصافا بعضی از آنها هنوز هم مثال زدنی هستند و تکرار نشدنی .

البته سینمای پویا و موفق ما !!!!!فقط به مسئله جنگ بسنده نکرده بود و فیلمسازان ما با در نظرگرفتن مخاطبین بی شمار"که شما کمتر کسی را از آن دوران سراغ خواهید داشت که حداقل چند بار در صفوف به هم پیوسته و عریض و طویل سینماها نبوده باشند" والبته متعصب خودشان فیلمهای حادثه ای و پلیسی و خلق قهرمان و ضد قهرمان را در دستور کارشان داشتند.

قهرمانی با سری تراشیده که با هر ضربه ی مشتی که میزد حریفش را به زمین یا روی کامیون یا داخل آب پرتاب میکرد و در پی این ضربه صدای گوشخراش سوت تماشاگران به نشانه ی تشویق گوش هر جنبنده ای را کر میکرد . البته مواردی هم داشتیم که فقط به خاطر اقتضای زمان و سناریویی که برایشان نوشته میشد مجبور به ایفای نقشهایی میشدند که از تواناییهایشان کم نمیکرد. مثل جمشید هاشم پور که البته به خاطر درخواستی که مرحوم خاچیکیان کرده بودند ایشان مدتی را با نام جمشید آریا در فیلمها ظاهر میشدند(به نظر مرحوم خاچیکیان این نام بیشتر به ایشان می آمد و سینمایی تر بوده). بله جمشید هاشم پور جزو بازیگرانی بود که در لابلای کارهایی که در نقش قهرمان بازی میکرد در فیلمهایی مثل مادر و دلشدگان(علی حاتمی) و پرده آخر(واروژ کریم مسیحی) و بعضی کارهای شاخص دیگر به ایفای نقش پرداخت تا نشان دهد توانا ییهایش محدود نیست. حتی به نظر من ایشان الان هم بازیگری توانا و کم کار و گزیده کار هستند...............بگذریم......................

بله این بود حکایت سینمای آن دوران و حالا با گذشت چند دهه و با پیشرفت چشمگیری که در عرصه ی فنی و هنری سینما در جهان مواجه بوده ایم سینمای ما رسیده به وضعیت اسفناکی که همه به چشم میبینیم بازیگرانی از جنسی عاشق پیشه و وضعیت مالی آنچنانی وتریپی جنس مخالف کش که جملگی سعی در متفاوت بودن دارند که به عقیده ی من متفاوت هم هستند اما از نوعی دیگر

که فقط با دستمزدهایی با اعداد و ارقام نجومی حاضر به امضای قرارداد بازی در فیلمهایی میشوند که بعضی از این ستارگان!!!!با علم به اینکه حضور شان موفقیت گیشه را تضمین میکند کمی هم به ارقام قراردادشان عشوه ی ؟؟؟؟؟ اضافه میکنند

تماشاگران فهیم سینمای ما هم بدون در نظر گرفتن محتوی و ساختار وپرداخت فقط وفقط به قول دوست عزیزی که میگفت دخترا به خاطر پسرا میرن پسرا هم به خاطر دخترا راهی سینماها میشوند و به خیال خودشان فیلم جدید از بازیگر مورد علاقه شان میبینند حال اینکه چه کسی تبر به بدنه ی خشکیده ی سینمایمان میزند حکایت پیدا کردن سن پرتقال فروش است

کارگردانی که فقط به خاطر یک مشت پول بیشتر حاضر به ساخت فیلمی پوچ و مزخرف میشود یا تماشاگری که با رفتن به سینما و تماشای اینگونه فیلمها حتی کارگردانان بزرگ مارا هم تشویق به ساختن فیلمهای درجه ۲ و ۳ میکند.

گذشته از اینکه بازار سیاه کپی رایت هم در سالهای اخیر به ناکامی های ما افزوده وفیلمی که امروز در حال اکران است یک هفته ی بعد در کنار خیابانها و بقالیها و...با کیفیتی مطلوب ....عرضه میگردد

بعضا دیده میشود که در بقالیها به جای بقیه ی پول فیلم جدیدبه دست مشتری میدهند روی سخن من با فیلمسازان و هنرمندان عرصه ی سینماست که جدا چرا سینمای ما به این صورت به شکل غده ای بدخیم در آمده و هر لحظه ممکن است کاردستمان بدهد چرا در عصری که سینما را در جهان با فلسفه و برخی علوم و سیاست و تفکر برتر یکی میدانند در کشور ما هنوز فیلمهایی با مضامینی مشمئز کننده مثل زن دوم و خیانت به زن و خیانت به دوست دختر و ازدواج و عشق ساخته میشود. جالب اینکه اگر در سینمای آمریکا خیانتی هم دیده شود دوطرفه است و خیانت زن به مرد راهم به تصویر میکشند ولی در سینمای قلقلی ما همیشه مردان به زنان خیانت میکنند و از آنجایی که مردانی غیور ومتعصب!!!!!داریم هیچوقت نمیتوانند تصور کنند که زن به مرد خیانت کند.

بگذریم سخن بسیار است و وقت اندک فقط نتیجه ای که از اول بحث تا به الان میتوانیم بگیریم اینکه سینمای ما به جز تعداد معدودی فیلم خوب که شاید بتوان آنها را اتفاق دانست همیشه و از زمانی که یادمان می آید فلج بوده و هدف مشخصی نداشته و سعی در بهتر شدن هم نکرده و همیشه به دنبال فروش و پول و محبوبیت در نزد قشر خاصی بوده بسیاری از حامیان و طرفداران سینمای امروز هم به دلایل خاصی که صد البته فقط برای خودشان محترم است سنگ سینما و بازیگران محبوبشان را به سینه زده اند غافل از اینکه ستاره هایشان تره هم برای آنها خرد نمیکنند .

خلیل محمدی



همچنین مشاهده کنید