چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

فرهنگ و انواع سلیقه ها


فرهنگ و انواع سلیقه ها

فرارسانه ها نمی توانند از فرهنگ جدا باشند, چرا كه آنها محصولات فرهنگ جمعی و عمومی به سطوح مختلفی از سلیقه های عمومی انتقال می دهند

فرارسانه‌ها نمی‌توانند از فرهنگ جدا باشند، چرا كه آنها محصولات فرهنگ جمعی و عمومی به سطوح مختلفی از سلیقه‌های عمومی انتقال می‌دهند.

● فرهنگ:

فرارسانه‌ها فرهنگ را می‌سازند، بیان می‌كنند و بازتاب می‌دهند. فرهنگ به آن عناصری اشاره می‌كند كه یك گروه انسانی را جدای از دیگران شكل می‌دهد. فرهنگ روش منظم تفسیر واقعیت است كه یك قوم در نتیجه زندگی در یك گروه به‌دست می‌آورد.

فرهنگ ممكن است شامل گروههایی به بزرگی فرهنگ غربی یا به كوچكی گروه مریدان باشدمثل «فرهنگ سایبر پانك»: یك شاخه فرعی ویژه از داستانهای علمی مربوط به تكنولوژی پیشرفته. فرهنگ در لباس، روابط خانوادگی، رقص و هر یك از فعالیتهای انسانی بیان و منعكس می‌شود.

سطوح فرهنگی محصولات رسانه‌ها، تقریباً براساس طبقه اجتماعی طبقه‌بندی شده‌اند. در واقع آنچه كه در یك نسل پیش، بحث عمده بین فرهنگ بالا، پایین و متوسط بود، هم‌اكنون به‌طور وسیعی به‌صورت یك نظام طبقه‌بندی نسبتاً ساده شكل گرفته و نظم یافته است.

هنر نخبگان از نظر محتوا و ساختار فنی بیان، شكل پیچیده‌ای دارد و با مجموعه‌ای از هنجارهای شناخته شده به عنوان هنر كلاسیك مثل موسیقی كلاسیك، نقاشی، ادبیات و امثال آنها سنجیده می‌شود و مورد بررسی و ارزشیابی قرار می‌گیرد. هنر نخبه‌گرا عمدتاً در خدمت طبقات بالای اجتماع است.

فرهنگ با حرف C بزرگ به هنر نخبگان، یعنی طبقه مرفه كه به عنوان هنر كلاسیك شناخته شده است و با حرف C كوچك، به بیان هنری مربوط به دیگر طبقات اجتماع اشاره دارد.

● هنرعامه:

به نیازهای محلی، اجتماع محلی، تجارت در دهكده‌های روستایی سنتی به‌وسیله آوازهای كامل و نیكو (پر از شوق و ذوق)، شعرهای روستایی، رقصهای نژادی، حكاكیهای بومی و نمونه‌های مشابه در جهت مخالف هنر كلاسیك نخبگان خدمت می‌كند.

● هنرجمعی:

مقطع وسیعی از جمعیت را در برمی‌گیرد كه از طریق محصولاتی كه به آسانی قابل دسترسی و قابل فهم هستند بیان می‌شود و جنبه‌های پیچیدهٔ هنر نخبگان را ندارد. عملاً همه برنامه‌های تلویزیونی، موسیقی مردمی، نشریات عمومی، فیلمهای سینمایی و دیگر محصولات فرهنگی فرارسانه‌ها در سطح مردمی ـ جمعی را در برمی‌گیرد.

● فرهنگ عامه:

به هنر قومی و هنر عمومی و همچنین در مواردی به هنر نخبگان نیز اشاره دارد. فرهنگ عامه واژهٔ كلی است برای مطالعه هر سطحی از تجلیات فرهنگی و احتمالاً تمایز از هنر نخبگان، بحث اصلی در مناقشات مربوطه به فرهنگ عامه بر سر این است كه آیا محتوای فرهنگی فرهنگ جمعی، ارزشهای فرهنگ نخبگان را، آن‌طور كه محافظه‌كار مدعی است، تهدید می‌كند، یا این‌كه بیانگر كثرت‌گرایی دموكراسی لیبرال است؟

به‌اندازه‌ای كه شهرت و محبوبیت رشد می‌كند، همان‌طور نیز نقش و اهمیت فرارسانه‌ها افزایش می‌یابد محبوبیت، یك معیار مهم در موضوعات اجتماعی و فرهنگی است. جك نك بار (۱۹۸۷ ص ۵) به این مطلب اشاره می‌كند: «نهایتاً یك قالب منطقی پذیرش و نوعی فرمول برای مطالعه فرهنگ عامه وجود دارد كه در آن چیزی كه بیشتر مردمی است، از لحاظ فرهنگی هم احتمالاً مهمتر است.» ‌هارولد هیندز (۱۹۸۸): با پیروی از این رهنمود، ترجیح می‌داد معنی فرهنگ مردمی را محدود كند و بگوید: تعریف فرهنگ مردمی باید این‌گونه باشد: آن ابعادی از فرهنگ اعم از ایدئولوژیكی، اجتماعی، یا مادی كه بسیار گسترده و وسیع هستند و یا معانی بسیاری كه از مردم به آن اعتقاد دارند و یا توسط تعداد زیادی از مردم به كار گرفته می‌شود؛ یعنی آن ابعادی كه مردمی هستند.

اقتباس محصولات فرهنگی «در بیش از یك فرهنگ محلی و توسط بیش از یك گروه كوچك اقتصادی ـ اجتماعی» تشكیل‌دهنده حداقل معیار محبوبیت خواهد بود. به علاوه باید، اطلاعات و آمار عددی نیز جهت تأیید محبوبیت بررسی شود. این اصل محبوبیت گرایش به حذف رده‌های مردمی، نخبگان و جمعی از فرهنگ مردمی دارد. در هر حال استفاده متداول از فرهنگ عامه به صورت محدود به‌جای خود باقی می‌ماند.

فرهنگهای سلیقه‌ای: اصطلاحی است كه به‌وسیله هربرت گنز (۱۹۷۴) به درجاتی از سلیقهٔ مربوط به عضویت در قشر مشخصی از اجتماع داده شده است.

او چهار رده از سطوح هنر فوق‌الذكر استنتاج می‌كند:

۱) فرهنگ بالا:

بخش كوچك، تحصیل‌كرده و معمولاً مرفه مردم، آثار جدی و فعال در زمینه هنر نخبگان را به آن صورت كه از اصطلاح‌گرایی در دهه ۱۹۵۰ دور شد و به پاپ آرد و در دهه ۱۹۶۰ روی آورد، مفهوم‌گرایی دهه ۱۹۷۰، تجلی‌گرایی (اكسپرسیونیزم) نوین بین دهه ۱۹۸۰ و انواع گوناگون بعد از نوگرایی (مدرنیسم) را ترجیح می‌دهد.

۲) فرهنگ بالاتر از متوسط:

بسیاری از افراد در مشاغل گوناگون، مجریان و مدیران و خانواده‌های آنان، موسیقی، ادبیات، تئاتر، روزنامه‌ها و مجلاتی كه كمتر پیچیده و كمتر انتزاعی هستند و در عین‌حال از قوت هنری برخوردارند، را ترجیح می‌دهند.

فرهنگ پایین‌‌تر از متوسط: نیروی حاكم بر سلیقه فرا رسانه‌ها، یعنی خیل عظیم افراد یقه‌سفید شاغل در حرف سطح پایین، یا كسانی كه كارهای فنی انجام می‌دهند به‌طرزی فزاینده ارزشهای سنتی، موضوعات روشن، عمل سریع، و ستاره‌های قابل‌ شناسایی را در رسانه‌های اصلی می‌پسندند.

۳) فرهنگ پایین:

كارگران ماهر و نیمه‌ماهر كه كارهای سخت و رده پایین انجام می‌دهند (یقه آبی) و خانواده‌های آنها دومین گروه مسلط را از نظر سلیقه در فرارسانه‌ها تشكیل می‌دهند. آنها احساسات، فیلمهای خشن، واقعیت‌گریزیِ مطبوعات سطحی (مبتذل)، داستانهای سرگرم‌كننده تلویزیونی و رادیویی، قابل پیش‌بینی بودن، طنز سطحی و تماشای مسابقه‌های ورزشی را ترجیح می‌دهند.

۴) فرهنگ شبه مردمی:

اصطلاحی است كه گنز برای توصیف تجلیات سنتی مناطق فقیر و روستایی مورد استفاده قرار می‌دهد. فرهنگ قومی معمولاً به باقی‌مانده‌های فرهنگ سنتی از یك كشور یا مردم كه هم‌اكنون به مكان دیگری منتقل شده دلالت دارد. با این همه جرج لویز (۱۹۸۸) در می‌یابد كه سلیقه راجع به موسیقی به روشنی با سطوح سلیقه‌های تعریف شده گنز تطبیق نمی‌كند و برداشتهای قبلی را از این مقوله، مورد سؤال قرار می‌دهد.

تعداد متناسبی از محصولات و مردم در هر رده به‌طور تقریبی در ستون دست راست نشان داده می‌شود. فرارسانه‌ها امروزه نقشی را در همه سطوح فرهنگی ـ از فرهنگ نخبگان تا فرهنگ مردم ـ ایفاء می‌كنند، اما به‌طور طبیعی بیشتر با سطوح بالای متوسط مرتبط هستند تا سطوح پایین فرهنگ.



همچنین مشاهده کنید