سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
سر درد ادبی
«بارتلبی و شرکا» از منظر راوی در بخشهایی از آن تجلی ادبیات به شکل سردرد است. سردردی که رد و نشانههای آن را باید در تاریخ ادبیات مدرن پیگیری کرد. منشا این درد خفیف و در عین حال علاجناپذیر، متلاشیشدن اسطوره نبوغ و الهگان الهام در زندگی معاصر است. شاید به همین دلیل نویسنده به جز لحن داستانی از هیچ شگرد داستانی دیگری استفاده نمیکند. در واقع، بیلا-ماتاس خود را از همه تکنیکها و فرمهای روایی تعمدا محروم میکند تا با سماجت داستان ملویل را ادامه بدهد. از چشم او، همه چیز تصنعی و مستعمل است. تنها گرمی گفتار قصهپردازان قهار قرن نوزدهم به جامانده است. بنابراین بهترین شیوه بیرونزدن از چارچوب داستان و به کارگرفتن قالب مقاله به نیت داستاننویسی است. بیلا-ماتاس مهارت خود در داستاننویسی را با ارایه خلاصههایی از کتابهای دیگران به ما نشان میدهد.
راوی گوژپشت، بعد ۲۵ سال دوری از ادبیات، به عارضه سردرد مبتلاست. در قسمتی از کتاب سعی میکند تا دردهایش را ضمن بررسی «ادبیات نه» به گزارش خود اضافه کند: «بعد از برطرف شدن درد، به دردهای پیشین فکر میکنم و پیش خودم میگویم چقدر حس زایل شدن درد، درست وقتی که آدم دوباره روز را تجربه میکند، دلپذیر است. انگار که برای اولین بار حس کنی هنوز زندهای، از انسان بودن، زاده شدن برای مردن و فقط یک آن زندگی دوباره آگاه میشوی.» انسان بودن، دردناکی خلاقیت است. به همین دلیل راوی اینطور مینویسد: «الیزندو به این نتیجه رسید که سردرد ذهن ما را به تئاتر مبدل میکند و آنچه فاجعه به نظر میآید، در واقع پایکوبی است. رازی است که فقط با کمک لغتنامه احساسات میتوان از آن سر درآورد.» به همین منوال راوی به طرح این نظر میپردازد که ادبیات ملالی است که نمیشود از شرش خلاص شد و فقط هر ازگاهی لحظههایی از اوج را نصیب آدم میکند.
به زعم بیلا-ماتاس سایههای ادبیات در زمانه ما از کلیت عمل نوشتن فاصله گرفته است. دیگر نمیتوان بدون ادایدین به نویسندگانی مثل کافکا، موزیل، بکت و روبرت والزر دست به کار نوشتن شد. ملال ادبیات ناشی از این اصل است که وجود هریک از نویسندگان خلق ادبی را در هیات ناممکن پیش بردهاند. نویسنده بدون فهم این نکته که کلمات از کجا میآیند و چه ربطی با وضعیت حیات نویسنده دارند، عملا در وضعیتی فلجکننده به سر میبرد. بیلا-ماتاس در جایی از «بارتلبی و شرکا» میگوید نویسنده کسی است که مابهازای گفتنیهایش دوهزارسال دهشت ایجاد کند.
بیلا-ماتاس عرصه ادبیات را غرقه در فضای بیمارگونهای میبیند که بیش از هر زمان خلق ادبی به رفتاری شیادانه و طفیلیوار مبدل شدهاند. اکثر نویسندگان به حیات انگلی و بیاعتنایی به بدن میزبانی که از خون آن تغذیه میکنند خو گرفتهاند، اما شاید یک راه باقی باشد؛ تقدم بخشیدن به مقام منتقد به جای نویسنده. چارهای نیست. امکانپذیری مقاله و نقد ادبی احتمالا آخرین راهبرد برای تجربه رگهای در دل ویرانهها و مخروبههای نوشتار خلاقانه است.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران پاکستان مجلس شورای اسلامی رئیسی سید ابراهیم رئیسی عملیات وعده صادق ایران و پاکستان حجاب دولت مجلس رئیس جمهور دولت سیزدهم
تهران سیل پلیس هواشناسی بارش باران وزارت بهداشت شهرداری تهران فضای مجازی قتل سلامت سازمان هواشناسی آتش سوزی
بانک مرکزی خودرو قیمت خودرو ایران خودرو قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو دلار سایپا بورس تورم مالیات
کتاب تلویزیون سریال رادیو سینمای ایران محمدرضا گلزار نمایشگاه کتاب فیلم سینما تئاتر فیلم سینمایی معماری
کنکور ۱۴۰۳ دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان بنیاد ملی نخبگان
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه روسیه فلسطین جنگ غزه چین ترکیه اتحادیه اروپا اوکراین حماس طوفان الاقصی
فوتبال پرسپولیس استقلال باشگاه پرسپولیس اوسمار ویرا باشگاه استقلال رئال مادرید بارسلونا بازی سپاهان فوتسال لیگ برتر
گوگل همراه اول ایلان ماسک اپل شیائومی مایکروسافت هوش مصنوعی تبلیغات فناوری تلگرام سامسونگ ناسا
افسردگی یبوست پیری صبحانه