پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

جریان دانشجویی پس از انقلاب


جریان دانشجویی پس از انقلاب

جنبش دانشجویی حرکت و موجی است که از اوایل دهه ۲۰ حرکتش را در کشور ما شروع کرده و در برهه های مختلف تاریخی این ملت نقش آفرینی کرده است شاید سال ۱۳۲۰ را بتوان آغازی برای این حرکت دانست چرا که اولین اعتراضات صنفی و دانشجویی در همان سال از متن دانشگاه تهران در مقابله با حکومت ظالمانه آن مقطع آغاز شد و پس از آن بود که دانشجو و دانشگاه متوجه شدند که می توانند پیشقراول حرکت های مردمی و فرهنگی این ملت باشند

جنبش دانشجویی حرکت و موجی است که از اوایل دهه ۲۰ حرکتش را در کشور ما شروع کرده و در برهه‌های مختلف تاریخی این ملت نقش آفرینی کرده است. شاید سال ۱۳۲۰ را بتوان آغازی برای این حرکت دانست؛ چرا که اولین اعتراضات صنفی و دانشجویی در همان سال از متن دانشگاه تهران در مقابله با حکومت ظالمانه آن مقطع آغاز شد و پس از آن بود که دانشجو و دانشگاه متوجه شدند که می‌توانند پیشقراول حرکت‌های مردمی و فرهنگی این ملت باشند.

پرداختن به نقش و رسالت جنبش دانشجویی در مقطع بعد از انقلاب اسلامی امر مهمی است که باید در فضای جامعه دانشگاهی کنونی ما به نیکی تبیین شود تا وظیفه آیندگان این حرکت به خوبی نمایان گردد.

اگر بخواهیم کمی دقیق‌تر به تبیین این موضوع مهم بپردازیم، مرور وقایع سال‌های ۵۶ به بعد می‌تواند در این امر ما را یاری نماید.

غلبه گرایش مذهبی بر جنبش دانشجویی در سال‌های ۵۶ و ۵۷ با قبول رهبری امام خمینی (ره) به عنوان رهبر نهضت از سوی دانشجویان و پیوند حرکت‌های دانشجویی با توده مردم، موجب شد جنبش دانشجویی نقش موثری را در پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران داشته باشد.

در اردیبهشت ۵۸ و به فاصله کمتر از سه ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، آیت‌الله دکتر مطهری به دست گروه فرقان به شهادت می‌رسد. شهادت استاد مطهری و توصیه‌ها و تأکیدات امام خمینی مبنی بر مطالعه آثار ایشان توسط قشر جوان و تحصیل کرده آن روز به شکل بی‌سابقه‌ای با استقبال روبه‌رو می‌شود که خود محرکی مؤثر در تعمیق اندیشه دینی در قشر دانشجو محسوب می‌شود.

در حقیقت فقدان دو روشنفکر دینی در دو مقطع زمانی از تاریخ جنبش دانشجویی در قرار گرفتن دانشجویان و جوانان در مسیر اسلام فقاهتی تأثیر بسزایی داشت. فوت مشکوک دکتر شریعتی پیش از وقوع انقلاب اسلامی در سال ۵۶ توجه دانشجویان را به آثار ایشان جلب کرد و در پی آن موجب گرایش دانشجویان به اسلام به عنوان مکتب مبارزه شد و در ادامه شهادت استاد مطهری به فاصله کوتاهی بعد از انقلاب در تعمیق پایه‌های گرایش مذهبی جوانان و دانشجویان نقش مؤثرتری ایفا نمود.

این درون‌مایه فکری معنوی، پویایی و نشاط جوانی سبب شد، دانشجویان خود را در مسیر تحقق آرمان‌ها و اهداف انقلاب اسلامی به عنوان قشری تاثیرگذار بیابند و حضوری فعال در عرصه‌های مختلف کشور داشته باشند که اگر به سابقه قریب به اتفاق نهادهای انقلابی نظیر جهاد سازندگی، سپاه پاسداران، بنیاد مستضعفان و حوزه هنری بنگریم، درمی‌یابیم بیش از ۸۰ درصد مؤسسان آنها را دانشجویان انقلابی و جوانان مذهبی تشکیل می‌دهند.

در تشریح فعالیت‌های دانشجویان و اثرگذاری آنان در جریان انقلاب اسلامی شاید هیچ واقعه‌ای چون تسخیر لانه جاسوسی آمریکا که به تعبیر تاریخی امام راحل، انقلاب دوم نام گرفت، نتواند این مهم را تبیین نماید. حرکتی که با درایت و تلاش دانشجویان پیرو خط امام (ره) در آبان سال ۵۸ صورت پذیرفت، پایانی بود بر فرجام شوم مرکزی که به محلی برای جاسوسی و توطئه علیه نظام تبدیل شده بود و این گونه کلید مبارزه آشکار با امپریالیسم جهانی به سردمداری آمریکا زده شد.

با آغاز شهریور ۵۹ برهه‌ای جدید در تاریخ انقلاب اسلامی رقم می‌خورد. جنگی ناخواسته بر ایران اسلامی تحمیل شده و افتخارات جدیدی در برگی دیگر از دفتر تاریخ جنبش دانشجویی ثبت می‌شود. دانشجویان و دانشگاهیان برای صیانت و حراست از انقلاب اسلامی و کشور به جبهه‌های جنگ می‌شتابند و حضوری که منشأ تحولات چشمگیر در حوزه‌های گوناگون ۸ سال دفاع مقدس می‌شود را پدید می‌آورند. از بهداری، پشتیانی و مهندسی گرفته تا فرماندهی، نام‌هایی که هیچ گاه فراموش نمی‌شوند.

شاید حماسه هویزه یکی از شورانگیزترین حوادث جنگ به شمار آید که نمونه بارز حضور فعال جریان دانشجویی در جریان جنگ به شمار رود. حماسه‌ای که طی آن جمعی از خالص‌ترین دانشجویان پیرو خط امام به فرماندهی شهید حسین علم الهدی تا آخرین نفس در مقابل ایادی استبداد و استکبار مقاومت نمودند و مظلومانه به شهادت رسیدند.

۸ سال دفاع مقدس به پایان می‌رسد و همزمان با آن، جنبش دانشجویی عرصه‌ای جدید را تجربه می‌کند که شاید چندان شیرین و گوارا نباشد.

اما جنبش دانشجویی در دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ از رسالت اصلی و آرمانگرایی خویش فاصله می‌گیرد. نزاع‌های سیاسی در بیرون دانشگاه سبب می‌شود که این جناح‌ها با یارگیری از درون دانشگاه و تأثیر بر فضای داخل آن، فضای جنبش دانشجویی را نیز مملو از سیاست‌زدگی و مصلحت‌اندیشی نمایند.

فضایی که موجب می‌شود، جریان‌های دانشجویی از مردم وجامعه فاصله گرفته و دانشگاه به جای آنکه با نگاهی آرمانی به اهداف انقلاب و مطالبات مردم، درصدد ایجاد تحول و گفتمان‌سازی در فضای فرهنگی و سیاسی جامعه برآید، عملاً بخشی از بدنه جنبش دانشجویی به عنصری پیرو و محافظه‌کار بدل گشت که یا توجیه‌گر نواقص موجود گروه‌های سیاسی بود و یا خرج نزاع‌های سیاست‌بازان حرفه‌ای بیرون دانشگاه و آلت دست آنها گردید. برهه‌ای که استقلال فکری بخشی از جریان دانشجویی تا حدی در پرده تردید قرار گرفت.

اما این بار رهنمود‌های رهبر انقلاب بود که روحی تازه در کالبد خسته جنبش دانشجویی دمید. مطالبات معظم له از جنبش دانشجویی مبنی بر حضور، در حوزه‌های تولید علم و جنبش نرم افزاری، عدالتخواهی و تأکیدات پی در پی به دستگاه‌های ذی ربط حوزه آموزش عالی درباره توجه به قشر نخبه و فرهیخته در حوره‌های علمی ـ سیاسی خود سندی گویا بر این واقعیت است.

در این فضا دوباره عناصر فعال و متعهد که دغدغه‌ای جز احیای فرهنگ و اندیشه اسلامی و آبادانی کشور ندارند، ظهور و نمود یافته و افول گروه‌های افراطی و تندرو به خوبی آغاز می‌شود. گروه‌هایی که نام‌های متعدد بر خود داشته و وجه مشترک همه آنها خودباختگی بود که در قالب افراطی‌گری بروز کرده بود، خود به خود به کناره رفتند چنان که اگر اخبار این چند روزه به طور اجمالی بررسی کنیم انزوا و ابراز انزجار از این طیف‌های افراطی را که دیگر پایگاهی در بدنه دانشجویی ندارند به وضوح دیده می‌شود.

آری در هر صورت جنبش دانشجویی به مسیر خود ادامه می‌دهد؛ اما آنچه مهم و قابل تامل است اینکه، جنبش دانشجویی زمانی انحطاط و افول خود را آغاز می‌کند که آرمان‌ها و اهداف انقلابی خود را فراموش کرده و پیاده نظام گروه‌های سیاسی خارج از دانشگاه شود چرا که یک جنبش دانشجویی مستقل هیچگاه آرمانهای بلند خویش را به منافع سیاسی و جناحی یک گروه خاص نمی‌فروشد.

هادی شهبازی



همچنین مشاهده کنید