پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

روایتگر تاریخ به زبان خط و رنگ


روایتگر تاریخ به زبان خط و رنگ

درباره نقاشی های کوروش شیشه گران

پرده‌های نقاشی کوروش شیشه‌گران، در فاصله موسیقی و معماری ایستاده است؛ بی‌آنکه وامدار یا هم‌ذات این دو رسانه باشد. چرخش‌های دوار انگیز خط‌های رنگین- غالبا سیاه، قرمز، آبی- که با شتابی هیجانی، کلافی کور را بر متنی ملایم ترسیم می‌کند، همچون قطعه‌ای از موسیقی الکترونیک، تعبیرهای گوناگون سیالی می‌پذیرند؛ چیزی را می‌گویند و نمی‌گویند، می‌سازند و نمی‌سازند در فاصله هیچ و همه بازیگرانه پیچ و تابی دارند.

این کلاف درهم خطوط- که می‌تواند نشانگر یک زندگی، ‌آمیختگی اندیشه و حس یا انگیزش بی‌اختیار دست کاوشگر باشد- در کار باز شدن است یا بسته شدن؟ این یک پرده انتزاعی است که کاربرد آفرینشگرانه خطوط منحنی را عهده‌دار است یا چهره تندیسی از انسان را که بر اثر تراش‌های مکرر به سیم‌پیچ داخلی خود، به حقیقت نهایی‌اش، تقلیل یافته نشان می‌دهد؟ اسلیمی‌های کاشی و قالی ابرهای آسمان ایران است که سر در پی هم نهاده‌اند یا پیچش‌های خوشایند خوشنویسی است که با کشانیدی‌اش از چنبره مانوس ترکیب‌های خط فارسی فراتر رفته است؟ حتی نامگذاری تابلوها هم چیزی از این ابهام جادویی نمی‌کاهد، می‌دانیم که او در کار گفتن چیزی به خود و در نهایت به من و تو است که به علت تودرتو بودن، عمیق و مبهم شدن، از تجزیه شدن به اجزاء ملموس‌ها، اشارات و نهادهای آشنا تن می‌زند و چون قلعه‌ای از طلسم، در خود بسته می‌ماند، هرچند چون فنر رها و باز شده باشد.

در عرصه مفاهیم پنهان شده در هزارتوی خطوط، کار کوروش شیشه‌گران شباهت به نوعی موسیقی دارد که کمپوزیسیون پژواک‌های خوشایند را در مرزهای حس و ادراک شهودی گسترش می‌دهد، هنرمند نمی‌کوشد چیزی را معنا کند، چیزی می‌آفریند که هر نامگذاری و تعبیر شخصی حتی از سوی نقاش، آن را محدود می‌کند.از سوی دیگر، پرده‌های او به رسانه معماری شباهت دارد. دینامیسم خطوطی که ترکیب‌های پرصلابت و سنجیده را می‌آفریند، چون استخوان‌بندی یک معماری مدرن، هندسه‌ای حساب شده دارد.

خط از نقطه‌ای در پرده سانت به سانت با چرخش‌های نامنتظر، پیچان پیش می‌رود تا حیات خود را در فضای سیال پیرامون باز یابد و باز شناسد، خط سیاه ناگهان سرخ می‌شود، قطع می‌شود، دوباره پیوند می‌‌یابد با خطوط درهم بافته‌ای که با حرکاتی همگرا، به ژرفا می‌گریزد یا با رفتاری واگرا برون می‌تازد، ترکیبی از حرکات فواره‌ای به خارج از خود پرتاب می‌کند، ترکیبی انفجاری از رشته‌های درهم تنیده که یک لحظه پیش از تکه پاره شدن ثبت شده است. خط اینک ذات حرکت و هیجان و معناست که در هماهنگی موزون و ماهرانه دست و ذهن نقاش، ریتم‌های بدیع را در ترکیبی موجز چنان پیش می‌برد آن نظم نهایی که نشانگر اعتدال است از پس آشفتگی‌های ظاهری متجلی شود و این همه، چه ساده و طبیعی در پرده نقاشی اتفاق می‌افتد.

از چند دهه پیش، این آرزو در فضای هنرهای تجسمی ایران پرواز داشت که نقاشی ایرانی بتواند با حفظ هویت بومی خود، در هر جای این سیاره چون نگارگری متعلق به دنیا شناخته و پذیرفته شود. در پی این آرزو، هنرمندان ایرانی کوشیدند نقاشی را از آنچه ربطی به رسانه خاص نقاشی نداشت، بپالایند. فقط تاریخ، سیاست و ادبیات را با نقاشی بیان نکنند، بلکه پرده‌هایی بیافرینند که با ممکنات رسانه خاص نقاشی یعنی ترکیب موزون خط و رنگ ساخته شده باشند در عین حال از تاریخ، سیاست و ادبیات عصر حکایت کند. چند تن از نقاشان هموطن را می‌شناسیم که بی‌لکنت و ادا به این زبان ویژه و آن بیان ضروری دست یافته‌اند، کوروش شیشه‌گران یکی از این نقاشان است.

او روایتگر تاریخ این جغرافیای سیاسی و فرهنگی به زبان خط و رنگ است. آنچه مرا به تحسین نقاشی‌های او، وامی‌دارد، دنیای حماسی پرنشاط اوست که نقاش با خطوط رنگین پویایش چالاک و شادخویانه به‌رغم فضای اندوه‌زای سردرگم، جهانی که می‌خواهیم نه آنچه می‌بینیم را تجسم می‌بخشد. او به رویش و بالندگی در متن آرامش و سکوت می‌نگرد، زندگی را در متن انهدام و مرگ، سرافرازانه می‌ستاید، تابلوهایش پویایی، اعتدال و زیبایی را از قاب‌های خیال، در آفاق واقعیت روزمره منتشر می‌کنند. در تابلوهای او امروز واقعی با فردای آرمانی یکی شده است و این زیباست.

جواد مجابی



همچنین مشاهده کنید