سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

بررسی تطبیقی نحله های فکری در فوتبال ایران


بررسی تطبیقی نحله های فکری در فوتبال ایران

بررسی تطبیقی علوم ,امروزه در بین دانشمندان از جایگاه با اهمیتی برخوردار است و برخلاف گذشته که دیدگاه ها عمومأ تک بعدی و یک سویه بود,امروزه کاربردعلوم نسبت به ماهیت دیگر علوم بررسی می شود

بررسی تطبیقی علوم ،امروزه در بین دانشمندان از جایگاه با اهمیتی برخوردار است و برخلاف گذشته که دیدگاه ها عمومأ تک بعدی و یک سویه بود،امروزه کاربردعلوم نسبت به ماهیت دیگر علوم بررسی می شود.

پدیده فوتبال امروزه یکی از جذاب ترین هیجانات بشر است.انسان امروز نمی تواند جایگاه فوتبال را در جامعه بشری نادیده بگیرد.این پدیده فانتزی، تمامی ابعاد زندگی بشر مدرن، از جمله فرهنگ،جامعه و سیاست راتحت تأثیر قرار داده است.

در ادامه و در یک اقدام جدید، نحله های فکری، مکاتب فلسفی،فرهنگی ،سیاسی را با فوتبال ایرانی تطبیق می دهیم.

● لیبرالیسم و فقدان مدنیت در فوتبال

لیبرالیسم بر آزادی مدنی و بالفعل سازی توانایی های بالقوه فرد،بدون هیچ گونه مانعی تأکید می کند. در این مکتب ،دولت در آزادی مردم حالتی سلبی به خود می گیرد و تنها در شرایطی در زندگی افراد دخالت می کند که جان،مال وناموس کسی،توسط شخص یا اشخاصی مورد تعرض قرار گیرد.مردم دولت لیبرال را«شر لازم»می دانند و برای آن نقش ایجابی قائل نمی شوند.

در فوتبال ایران به دلیل فقدان مدنیت لازم که از تعریف نشدن جایگاه ها نشأت می گیرد،عموما همه در کار هم دخالت می کنند،مگر خلاف آن ثابت شود.

به دلیل تمول برخی باشگاه های خاص،هر بازیکن در صورتی می تواند توانایی هایش را نشان دهد که در این گونه تیم ها بازی کند. برای این مقصود، بازیکن ابتدا باید از صافی دلالیسم بگذرد،به همین دلیل بازیکنان به جای تمرین،سعی می کنند خود را به دلال ها که فوتبال ملی مارا به گند کشیده اند ثابت کنند.

در فضای مدنی فوتبال ایرانی ،هرکس بر طبق میل شخصی اش با رسانه ها تعامل برقرار می کند،و دیدگاه های شخصی بر«فهم»فوتبال غالب شده است.

صحبت های ضد ونقیض افراد حقیقی و حقوقی، و دعوا برسر« برتری کاذب روانشناسانه»، فوتبال ایرانی را تبدیل به«آش شعله قلمکار»ی کرده است که« بن بست» اولین ثمره آن است.

● سوسیالیسم؛جیب های پر زمرد وپای برهنه

سوسیالیستها بر برابری اقتصادی و اجتماعی تأکید می کنند.در این شیوه تفکر، کسی را برای «پول»برکسی برتری نیست وهمه از موقعیت اجتماعی برابری برخوردارند.

فوتبال در ایران ۱۸۰درجه با روح این تفکر در تناقض است.باشگاه های متمولی در ایران وجود دارند که به اندازه چهار یا پنج باشگاه دیگر سرمایه گذاری می کنند.

استیل آذین نمونه بارز این قضیه است. این باشگاه خصوصی در سال جاری هفت بازیکن ملی پوش به علاوه علی کریمی و مهدی مهدوی کیا را به خدمت گرفت.

با ذهنیت به دارایی های استیل آذین، اگرپتانسیل مالی باشگاه هایی چون فجر شهید سپاسی و ملوان انزلی و تأثیر هرکدام را بر فوتبال ملی از نظر بگذرانید،متوجه توزیع نامتعادل ثروت در فوتبال ایران خواهید شد.

این گونه باشگاه ها بدون در نظر گرفتن هارمونی اقتصادی واجتماعی فضای فوتبال، سعی در قبضه کردن «روح» فوتبال دارند.

● نفس های آنارشیستی در فوتبال ایران

آنارشیستها هیچ گونه دولتی را بر نمی تابند و دولت را «شر مطق»می انگارند.آنها تعاون و برادری را توصیه می کنند و خود را از وجود دولت مبرا می دانند.آنارشیستها معتقدند که با دوستی و همکاری اجتماعی می توان به جامعه مطلوب رسید.دولت در دیدگاه آنارشیستها نماد انحصار قدرت در دست عده ای معدود برای چپاول مردمان است و به همین دلیل با هر نماد دولتی و به هرطریقی،مبارزه می کنند.این شرایط در دراز مدت، سبب هرج و مرج در جامعه می شود.

فوتبال کشورمان از همین مکتب پیروی می کند.منتها باید به جای دولت از لفظ «قانون» استفاده کرد. در ایران فوتبالیستها خود را از قانون مبرا می دانند و شخصیت های فوتبالی « مُلک فوتبال» را قلمرو شخصی خود می پندارند و هرگونه قانون را در صورتی می پذیرند که منافعشان را تضمین کند. این المنت ها را باید هرج و مرج نامید.

● ماکیاولیسم و مازوخیست قدرت در فوتبال ملی

ماکیاولی حکیم سیاسی ایتالیایی در قرن پانزدهم میلادی،سیاست را با دو نماد «روبه صفتی»و «شیر صفتی» تحلیل کرد.او معتقد بود که در سیاست فریب و قدرت،وضعیت نهایی را رقم می زند.«روبه صفتی»را فریب و دروغ و حیله برای نفوذ و رسیدن به خواست ها تعریف می کرد و «شیر صفتی» را قدرت و قدرت طلبی در جهت ارضای اهداف سیاسی می دانست. ماکیاولی سیاست را فریب و حقه می دانست و شیوه های غیر اخلاقی رسیدن به قدرت سیاسی را توصیه می کرد.

این مکتب در اوایل قرن بیستم دوباره توسط اشخاصی چون پاره تو و موسکا احیا شد که به نئوماکیاولیسم شهرت یافت.

در فوتبال ایران تمامی افراد صاحب نفوذ از کوبیدن دیگری ابا ندارند و به هر شیوه ای در صدند ارتقاء پرستیژ اجتماعی و جذب افکار عمومی اند.نمونه این مطلب را هر روزه در روزنامه های «زرد» مشاهده می کنیم،که چگونه سرشناسان فوتبالی همدیگر را به سخره می گیرند.

در بعد مدیریت فوتبال هم می توان رگه هایی از ماکیاولیسم را به عینه دید.

صحنه جنگ دادکان و کفاشیان را ببینید، ببینید آنها چگونه «تبسم را بر لب ها جراحی می کنند و ترانه را بردهان»...

احسان انصاری



همچنین مشاهده کنید