جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

واقعیت انسانی, واقعیت شعر


واقعیت انسانی, واقعیت شعر

شعرهای كوتاه كه بدون استثنا با ساختار, وزن آرایی و قافیه بندی نیمایی سروده شده اند, درصدد ادعایی چون «هایكو» سرایی و نیستند بلكه می خواهند بگویند نمونه اولیه آنها در آثار نیما شعرهای كوتاهی مثل «تو را من چشم در راهم» و «داروگ» از نمونه های موفق شعر نیما هستند هم از لحاظ زبان و هم از جهت ساختار عمودی

گل اگر می دانست/ كه چه مفهوم لطیفی دارد/ و به چشمان شما می ماند/ از تكبر می مرد.

در «بدایع شكوهمند زن و زمین» - كه بدون مقدمه با شعر بالا آغاز می شود- نخستین چیزی كه نظر منتقد را به خود جلب می كند، استحكام ساختارها، پختگی زبان و رسایی ایجاز است. در هفتاد و پنج شعر كوتاه و پنج شعر بلند این مجموعه نگاه مستقل و عاطفه سیال شاعر در نسوج ساختارهای پولادین شعرها به جلوه درمی آیند و در هر لحظه كشفی در طبیعت یا اجتماع یا اسطوره به ثبت می رسد كه با وجود ظرف كوچك ساختمان شعر، ظرفیت معنایی بزرگی دارد.

- آسمان می بارد/ اطلسی قیف هایش را/ به سپاسی ابدی واكرده/ فصل پاییز است/ قطعه ۸

- می نشینم آرام/ و به طوفان عجیبی كه در آئینه ی او می غرد/ می گویم: آنكه دیر آید/ باد می زاید/ قطعه ۱۷

- اسفندیار/ با چشم تیر خورده می اندیشد/ ای بخت شوم روی چه می شد/ این چشم را/ در چشمه ی بهشت نمی بستی./ قطعه ۳۵

شعرهای كوتاه كه بدون استثنا با ساختار، وزن آرایی و قافیه بندی نیمایی سروده شده اند، درصدد ادعایی چون «هایكو» سرایی و... نیستند بلكه می خواهند بگویند نمونه اولیه آنها در آثار نیما شعرهای كوتاهی مثل «تو را من چشم در راهم» و «داروگ» از نمونه های موفق شعر نیما هستند. هم از لحاظ زبان و هم از جهت ساختار عمودی. به همین دلیل است كه دامنه قامت آنها از سه تا شانزده مصرع در جریان است و یكپارچگی ساختاری آنها تا حد وسواس رعایت می شود.

- عقاب با ولعی سینه ی كبوتر را/ گرفته بود به چنگ و داشت از همه سو می درید و می بلعید/ كبوتر اما آه،/ میان درد گره خورده اش می اندیشید/ چرا شتابزده؟ می شود به آرامش/ كبوتران را خورد./ قطعه ۲۲

پیدا است در نمونه بالا، شاعر به اراده خشونت در ذات قدرت پرداخته است. به قطعه «خواستگاری» (شماره ۴۵) [تنها شعر كوتاهی كه عنوان دارد] توجه كنیم تا ببینیم دختری كه برای خواستگارش چای می آورد و خواستگاری كه چای را برمی دارد، چگونه در شعر می نشینند؟ یك سنت دیرین اجتماعی در شعری مدرن:

یك دست استكان پر از چای/ و یك دهان ماه كه تا نیمه/ از خنده ای خجول شكوفاست/ دستی كه ناشیانه نمی داند/ باید كدام را برباید/ آن استكان چای/ یا این دهان ماه. روی هر یك از شعرها كه دست بگذاریم، مطلبی نو در ظرف زبانی بسیار پخته و موجز به شعری جذاب بدل شده است.

در شعرهای بلند، نگرش شاعر به اسطوره و تاریخ بیانگر این نكته است كه او در این زمینه بسیار كار كرده است. در این رابطه، به چند مصرع از شعر «سفر ایرانی» توجه كنید:

- از كجا می آیی/ قهوه و شیر و عسل/ من نگاهت را/ می شناسم انگار/ ما كجا با هم بودیم؟/

- در بابل/ تو یهودی بودی/ سیر از جان و اسیر/ من/ دختر بازرگان/ در دهانم خرما/ روی زلفانم زنبق بود...

شعر «فردا» در بردارنده اضطراب ها و نگرانی های شاعر برای جهان فردا است. جهان یك قطبی جهانی شده كه سرمایه داری جهانی درصدد است شیره جان آن ر ا تا آخرین قطره بنوشد و در این راستا، به فرهنگ ها، زبان ها، مرزها، ملیت ها و حتی به اندام های بشر رحم نمی كند و خواهان یكرنگی جهانی است. شاید نگاه شاعر به جهان فردا بدبینانه باشد ولی قطعاً واقعیتی شاعرانه در آن نهفته است.

توجه كنید:

جنگ مرموزی انسان را/ به سراشیب سقوط ابدی می راند/ خیل انبوه رسولان می گریند/ سیب ها می خشكند/ و كبوترها/ از زمین می كوچند/ دایناسورهای هوسباز از آن سوی زمان/ به زمین برمی گردند/ و من اما به ترنجی می اندیشم/ و پریزادی/ غرق در زلف سبق گونش.

بخش دوم كتاب در بردارنده پنج شعر بلند است. در این شعرها با ویژگی های ساختاری متفاوتی مواجهیم. در اولین شعر از این بخش «آخرین نیایش بخت النصر» تنها شعر بی وزن مجموعه، از ساختار الواح بین النهرین استفاده شده است و در آن بخت النصر طاغی كه در پایان عمر به جنون مبتلا شده، از پیری خود دلگیر و ناراحت است. با مردوخ خدای بزرگ بابل راز و نیاز می كند و سرانجام عنان اختیار از دست می دهد. و با خدای خود پرخاش و نفرین می كند.

دو شعر «سفر ایرانی» و «آوازهای سرزمین نیمروز» شباهت های ساختاری و زبانی زیادی با هم دارند. هر دو شعر به صورت دوصدایی- گفت وگو- و بدون حضور توصیف گر شاعر ساخته شده اند و در ساختار ویژه خود بسیار موفقند.

شعر «آواز نخل ها» كه در آستانه جنگ آمریكا و عراق سروده شده با برشمردن خدمات انسان بین النهرینی به تمدن بشری اضطراب و نگرانی خود را از مصائب و ویرانی هایی كه امروز در عراق جریان دارد، در آن زمان بیان می كند. چند مصرع از آن را با هم می خوانیم:

- او در اعماق فراموش زمان/ اولین نان را پخت/ اولین ظرف سفالی را ساخت/ اولین كودك را خط نوشتن آموخت/ بذر را اهلی كرد/ مطبخ و پنجره را/ از سراهای خدایان به زمین آورد/ دامنی زیبا دوخت/ و به انسان/ عاشقی را آموخت.

به هر حال انتشار این مجموعه ثابت كرد كه شعر نیمایی هنوز ظرفیت های فراوانی برای بیان مسائل دوران ما دارد. باشد كه شاعران جوان این مجموعه را بخوانند و در این نكته خود قیاس كنند. باید اضافه كرد كه این دفتر سروده ها برخلاف برخی قضاوت های شتابزده بیش از آنكه یك اثر «فمینیستی» باشد، انسانی است. انسان مشتمل بر «مرد» و «زن».

شهلا لاهیجی

سعید سلطانی طارمی

انتشارات روشنگران

تعداد:۱۰۰۰



همچنین مشاهده کنید