جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

جهاد عارفانه


جهاد عارفانه

حضرت امام ره در طول حیات خود با جدیت تلاش كرد تا چهره تابناك اسلام اصیل را نمایانده, زنگارها و انحرافات چند صد ساله را از آن بزداید ایشان سعی داشت تا اسلام ناب و خالص را از سرچشمه پاك و زلال آن برگرفته و پیاده كند و در راه رسیدن به این هدف, رنجها و مشقتهای بسیاری را از جانب خشك مقدسها و متحجران و دوستان مقدس نمای نادان متحمل شد

همچنین، امام(ره) بر تأثیر متقابل میان عرفان و جهاد تأكید دارند تا جایی كه عارف و سالك‌ِ مجاهد می‌تواند در زمان كوتاه، به بركت جهاد و صبر و شهادت و خون، راهی طولانی را طی كند. امام(ره) می‌فرمایند:

اینها یك شبه ره صد ساله رفتند و یكسره به همه آنچه عرفا و شاعران عارف در طول سالیان متمادی در پی آن هستند، دست یافتند و عشق به لقاءا... را از شعار به عمل تبدیل كردند. آنها با اعمال خود در جبهه‌های دفاع از اسلام عزیز، شهادت‌طلبی خود را به اثبات رساندند.

برادران و خواهران گرامی؛ حضرت امام(ره) در طول حیات خود با جدیت تلاش كرد تا چهره تابناك اسلام اصیل را نمایانده، زنگارها و انحرافات چند صد ساله را از آن بزداید. ایشان سعی داشت تا اسلام ناب و خالص را از سرچشمه پاك و زلال آن برگرفته و پیاده كند و در راه رسیدن به این هدف، رنجها و مشقتهای بسیاری را از جانب خشك‌مقدسها و متحجران و دوستان مقدس‌نمای نادان متحمل شد كه از دشواریهای ایجادشده از سوی طاغوتیان و مستكبران نیز بیشتر بود. ایشان این درد و رنج را در پیام مشهوری در ۱۳ رجب خطاب به علما و حوزه‌های علمیه بیان داشت.

این وظیفه سنگین و خطیر، نیازمند شخصیتی چون امام خمینی‌(ره) بود تا بتواند از عهده‌ آن برآید به خصوص آنكه ایشان از جایگاه فكری، عرفانی، فلسفی و فقهی برخوردار بوده،‌ نقش مؤثری در رهبری امت داشتند و از شجاعت لازم برای انجام این مهم بهره‌مند بودند.

یكی از مفاهیمی كه دستخوش تحریف واقع شده و تغییر یافته بود، مفهوم عرفان است، به‌‌خصوص زمانی كه برخی،‌ عرفان را به مفهوم گوشه‌گیری از جامعه و نشستن در كنج عزلت و بی‌توجهی به مسئولیتها و سرنوشت ملت می‌دانستند، در حالی كه طاغوتیان و ظالمان، زمام امور را در دست داشتند.

حضرت امام‌خمینی(ره)، پیشوای عارفان، به منظور اصلاح مفهوم عرفان و ارائه معنای درست آن، در مناسبتهای بسیاری سخن گفته، در یكی از آنها فرمودند:

این‌طور نبود كه علمای ما، ‌در طول تاریخ از سیاست كناره‌گیری كنند. عده زیادی گمان می‌كنند كه عرفان، یعنی اینكه انسان در جایی بنشیند و ذكری بگوید و سماعی انجام دهد. آیا مفهوم عرفان این است؟! امام علی‌(ع) كه در ‌آن مرتبه بلند عرفان قرار داشتند،‌ هیچ كدام از این كارها را انجام نمی‌دادند. اینها گمان كرده‌اند كه عارف باید به طور كامل از همه چیز كنار‌ه‌گیری كند، گوشه‌ای بنشیند و ذكر بگوید و چیزی بخواند. امیرالمؤمنین (ع) از عارف‌ترین بندگان خدا بود؛ اما با این وجود گوشه‌گیری نكرد و هیچ‌گاه حلقه ذكر نداشت. بلكه‌ كارهایش را انجام می‌داد... حضرت موسی(ع) هم اهل سیر و سلوك بود؛ اما نزد فرعون رفت و آن كارها را انجام داد. حضرت ابراهیم(ع) هم به همین صورت... همچنین رسول‌ا... (ص). همه ما می‌دانیم كه پیامبر اكرم‌(ص) سالهای طولانی در حالت سیر و سلوك قرار داشتند و زمانی هم كه فرصت ایجاد شد، برای اجرای عدالت، حكوت سیاسی برپا كردند.

امام(ره)، در مناسبتها و سخنرانیها و تألیفاتشان، آن نوع عرفانی را كه گوشه‌گیری و انزوا و بی‌توجهی به اجرای احكام الهی را توصیه می‌كند، ‌برگرفته از اسلام امریكایی دانسته، و آن را مرتبط با اسلام ناب محمدی(ص) محسوب نمی‌كردند. خواه پیروان این روش، این واقعیت را درك كنند یا نه.

امام خمینی (ره) همواره بر پیوند عمیق و محكم میان عرفان و جهاد و شهادت تأكید می‌ورزیدند و جهاد و شهادت را از نتایج عرفان واقعی می‌دانستند. مگر نه اینكه «‌جهاد»، دری از درهای بهشت است و خداوند آن را به روی بندگان خاص خود می‌گشاید؟ همین اولیای خدا هستند كه این در را می‌كوبند و از در جهاد به درجه رفیع شهادت می‌رسند و از نعمت بزرگ لقای پروردگار و جوار او بهره‌مند می‌گردند.

تصور ما باید بر این اساس باشد كه نیروی عرفان، باید بتواند انسان را به مجاهدی بزرگ تبدیل كند، او را به سوی مسئولیت‌پذیری و فداكاریهای بزرگ سوق دهد و قدرت رویارویی با طاغوت را در وی ایجاد كند، هر چند دست خالی و بی‌سلاح باشد. عرفان واقعی، باید بتواند قدرت بیان سخن حق را در انسان به وجود آورد و در عرصه مبارزه، به او نیرویی دهد كه جز از خداوند از كسی نهراسد. عرفان، باید تجلّی آگاهی، عزم و اراده انسان و وارستگی او از هر چه غیر خدا باشد. عرفان‌ِ حضرت ابراهیم(ع)، به او شجاعتی عطا كرد كه بتها را بشكند و با نمرود به مبارزه برخیزد و در برابر آتش او، هراسی به خود راه ندهد. عرفان‌ِ حضرت موسی(ع) موجب شد با قدرت، در برابر فرعون بایستد و سخن حق را بگوید، در حالی كه جز عصای خود و برادرش، كسی را به همراه نداشت. عرفانِ حضرت عیسی(ع)، توان رویارویی با ظالم و عوامفریبی كاهنان معابد و راهزنان طریق وصول الی ا... را به وجود آورد؛ و عرفان حضرت محمد ـ صلی‌ا... علیه و آله ـ اراده آن حضرت را تقویت كرد تا در برابر جاهلیت خوفناك و تبهكاران و طاغوتیان به پا خیزد و در مقابل اذیت و آزار آنان، صبر و تحمل پیشه كند، چنان‌كه از ایشان نقل شده است: «هیچ پیامبری به اندازه من اذیت و آزار ندید.»

از میان نمونه‌های دوران معاصر نیز امام خمینی(ره) یكی از كسانی بودند كه عده كثیری از شهدا و مبارزان راه خدا را مثال روشنی از عرفان واقعی برشمردند.

در یكی از دیدارها، یك برادر لبنانی تصاویر و وصیتنامه‌های برخی از شهدای عملیات استشهادی مقاومت اسلامی را تقدیم امام(ره) كرد. ایشان وقتی وصیتنامه‌ها را خواندند و تصاویر را دیدند، فرمودند: عارفان حقیقی اینها هستند...، این جمله، گواه روشنی از سوی امام(ره) و پیشوای عارفان و مجاهدان است.

امام خمینی(ره) در سخنان خود درباره جبهه‌های حق علیه باطل چنین می‌فرمایند:

بروید این جبهه‌ها را ببینید. این سنگرها مسجد هستند. این سنگرها مركز عرفان و خداشناسی هستند در این سنگرها، شب‌زنده‌داری می‌كنند و روزها جانفشانی می‌نمایند.

در جای دیگر، امام(ره) در وصف فداكاریهای مجاهدان و عشق آنان به شهادت و وارستگی آنان از قید و بندها می‌فرمایند:

آنچه این رزمندگان در طلب آن هستند و آرزوی آن را دارند، ما نمی‌توانیم تصور كنیم، و بالاتر از آن است كه فلاسفه و عرفا بتوانند بنویسند و هنرمندان و نقاشان بتوانند آن را به تصویر بكشند. آنچه عارفان و فیلسوفان با روشهای علمی و استدلالی و عرفانی به آن رسیده‌اند، این رزمندگان با گامهای غیبی به آن مرحله رسیدند. آنچه فیلسوفان در لابه‌لای كتابها و نوشته‌ها می‌جویند، اینها در میدانهای خون و شهادت در راه خدا به آن رسیده‌اند.

همچنین، امام(ره) بر تأثیر متقابل میان عرفان و جهاد تأكید دارند تا جایی كه عارف و سالك‌ِ مجاهد می‌تواند در زمان كوتاه، به بركت جهاد و صبر و شهادت و خون، راهی طولانی را طی كند. امام(ره) می‌فرمایند:

اینها یك شبه ره صد ساله رفتند و یكسره به همه آنچه عرفا و شاعران عارف در طول سالیان متمادی در پی آن هستند، دست یافتند و عشق به لقاءا... را از شعار به عمل تبدیل كردند. آنها با اعمال خود در جبهه‌های دفاع از اسلام عزیز، شهادت‌طلبی خود را به اثبات رساندند.

در همین رابطه رهبر انقلاب، حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای ـ دام ظله ـ در یكی از سخنرانیهای خود می‌فرمایند:

برخی از جوانان سیزده تا بیست ساله توانستند به مقام و درجاتی در نزد خداوند برسند كه بسیاری از اهل سیر و سلوك در طول دهها سال به آن مرحله نرسیدند.

ما باید همواره بر این برداشت صحیح از مفهوم عرفان تأكید نماییم تا از افتادن جوانان در دام انحرافات جلوگیری كنیم. جوانان، تشنه معنویات هستند و باید آنان را به راه درست ـ كه به هدف منتهی می‌شود‌ ـ راهنمایی نماییم؛ زیرا شاهد بوده‌ایم كه برداشت و درك نادرست از عرفان، بسیاری از جوانان فع‍ال و فداكار را به انزوا و گوشه‌گیری كشانده و با تضعیف نیروی آنان، موجب قرار گرفتن آنها در كنج فراموشی گردیده است. در نتیجه، آنها از تلاش در راه خدمت به امت اسلام و بشریت به دور مانده‌اند و این درواقع، سدی بر سر راه نزدیكی به خدا و مانعی در مسیر رسیدن به پروردگار است.

نكته دیگر آنكه حضرت امام(ره) بر اهمیت تهذیب نفس، تأكید فراوان داشتند و آن را تنها راه رهایی از علت اصلی مفاسد و انحرافات؛ یعنی «حب‌‌ّ نفس» و «خودپرستی» دانسته‌اند.

عرفان، به تنهایی نمی‌تواند موجب نجات انسان شود؛ بلكه حتی این حالت ـ با وجودی كه از حالات والا و شریف محسوب می‌شود ـ اگر با تزكیه و تهذیب نفس همراه نشود، ممكن است انسان را به جهنم وارد كند. حضرت امام(ره) در یكی از سخنان خود خطاب به مسئولان جمهوری اسلامی فرمودند:

مهم‌ترین مرض، حب نفس است. خودخواهی منشأ هر فساد است و داروی برطرف‌كننده این مرض، نابود ساختن این خصیصه شیطانی است.

ایشان در ادامه می‌فرمایند:

باید این خصلت را از بین برد. انسان باید نفس خود را ریاضت دهد و از خودپرستی پرهیز كند. مبادا یكی از شما بگوید «من عالم هستم»، «من مقدس هستم»، «من پولدارم»، «من زاهد هستم» یا «‌من عارف هستم». هر كدام از این علوم، حتی اگر علم اعلا یا عرفان هم باشد، اگر با این خصیصه شیطانی همراه شود، حجاب است. علم، حجاب اكبر است. اگر انسان بخواهد نفس خود را تهذیب كند، تهذیب نفس با علم ممكن نیست. علم، نفس را تهذیب نمی‌كند. ممكن است علم، انسان را به جه‍نم بفرستد.

حتی علم فقه ممكن است انسان را به جهنم بفرستد. حتی علم اخلاق می‌تواند انسان را به جهنم بكشاند... تزكیه لازم است. تزكیه، بر همه چیز مقدم است.

برادران و خواهران؛ تنها به این دو نكته خواستم اشاره كنم: یكی، رابطه میان عرفان با جهاد و مبارزه، تا مبادا عرفان موجب شود كسی از ما به گوشه‌گیری و انزوا رو آورد ـ به‌خصوص در دنیایی كه تهدیدات و خطرهای زیادی، امت اسلام را هدف قرار داده است ـ و دیگری، اهمیت و لزوم تهذیب و تزكیه نفس، تا مبادا نفسمان گرفتار اصطلاحات و مباحث فكری شود و خود را در حجاب اكبر زندانی كنیم؛ و خدای ناكرده عمرمان را بگذرانیم و گمان كنیم در راه خدا گام برمی‌‌داریم و زمانی از خواب غفلت بیدار شویم كه فرصت از دست رفته باشد.

منبع: مجله سوره



همچنین مشاهده کنید