جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

فلسفه در جامعه ما به روز نیست


فلسفه در جامعه ما به روز نیست

پای صحبت محمود عبادیان, فیلسوف, محقق و مترجم فلسفه

محمود عبادیان در هشتاد سالگی در خانه ای با قفسه هایی از انواع کتاب، با موضوع ادبیات و فلسفه و...، مدتی است ترجمه «پدیدارشناسی روح هگل» را در دست دارد.

عبادیان دکتری فلسفه دارد و از بنیانگذاران واحد فلسفه در دانشگاه علامه طباطبایی است. او امروز در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی به تدریس فلسفه مشغول است.

آنچه می خوانید، به مباحثی اشاره می کند که دکتر عبادیان در زمینه مسایل روز فلسفه در کشورمان بدان پرداخته است:

● تفکر فلسفی و توجه به آن در ایران

محمود عبادیان درباره تفکر فلسفی در ایران و اهمیت دادن به آن می گوید: امروزه فلسفه در ایران از نظر کمیت بیشتر رشد داشته تا کیفیت و و دانش آموختگان آن در سطوح کارشناسی ارشد و دکتری، دانشجویانی هستند که اغلب می خواهند با گذراندن واحدهای بیشتر به امکانات مادی و وضع معیشتی بهتر برسند.

او در ادامه گفت: به هر حال دکتری فلسفه بهتر از کارشناس فلسفه است. علاقه و کشش به فلسفه ایجاد شده، ولی اگر قرار به بررسی باشد، باید با احتیاط بیشتری درباره اش صحبت کرد. هر انسانی به نحوی نسبت به مسائل مختلف، تفکر خود را دارد. این که تا چه اندازه آن تفکر، فلسفی و همه جانبه است، به مناسبات حاکم و واقعیات کنونی جامعه ایران بستگی زیاد دارد. فلسفه را مثل علوم دیگر نمی شود مستقیماً در زندگی پیاده کرد، درباره فلسفه شدنی نیست؛ چون در یک نگاه کلی، زمینه گسترده فکری حاصل تفکر دو هزار و پانصد ساله است که در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است.

● دانشگاه فیلسوف بیرون نمی دهد

این پژوهشگر اظهار می دارد: نباید انتظار داشته باشیم کسانی که از دانشگاهها دانش آموخته می شوند، بیایند و سریع فلسفه را به زندگی بیاورند. دانشگاه حتماً فیلسوف بیرون نمی دهد. فلسفه باید ملکه ذهن انسان شود. مجموعه قشر علاقه مند، باسواد و فرهیخته جامعه به آن توجه کنند و در رویکرد نظری و عملی ما لحاظ شود. فلسفه باید به زندگی دمیده شود و زندگی را فلسفی کند و از سوی دیگر، از زندگی، مایه، زبان و تجربه بگیرد. آنگاه می توان گفت، فلسفه در ایران بومی می شود که هنوز فلسفه و مثلاً فلسفه غرب در ایران بومی نشده است. به هرحال، ما بخشی از جامعه بشری هستیم و فلسفه غرب هم بخشی از همان دستاورد کلی بشر که نمی توانیم از آن دور و غافل باشیم.

● فلسفه در جامعه ما به روز نیست

عبادیان یادآور شد: فلسفه در جامعه ما به روز نیست. یعنی مطالبی ممکن است مطرح شوند که به کار نیایند. آن چنان که به نظر می رسد، فلاسفه باید بنشینند و کتاب ترجمه و تألیف کنند و حرف دیگری نزنند. این می شود که ما نمی توانیم درباره مسائل مختلف حرف بزنیم و ما دانشجویان یا مدرسان فلسفه در مسائل بزرگ کشور دخالت کنیم. این جرأت باید پیدا شود؛ نه این که در نقش یک معلم دانشگاهی باشیم که عمدتاً تدریس می کند.

او در ادامه متذکر می شود: فلسفه وقتی ملکه شود، به ما ایده می دهد. مسؤولان باید در زمینه فلسفه فلاسفه را جمع و از آنها نظرخواهی کنند. متأسفانه در ایران هنوز فلسفه به آن مقام نرسیده که در دنیا، آنها را خردمندان دنیا می شناسند. ما در ایران فعلاً زمینه ای برایش نداریم.

● روند تألیف، ترجمه و انتشار آثار فلسفی

عبادیان درباره وضعیت تألیف و انتشار آثار فلسفی در ایران می گوید: تألیف آثار فلسفی بد شروع نشد؛ کتاب «سیر حکمت در اروپا» که در واقع فروغی آن را تألیف کرد و هنوز یکی از منابع قابل استفاده است. اما این سنت به شکل جدی تداوم نیافت. بعد به ترجمه آثار رو آورده شد که کار بدی نبود و آثاری از فلاسفه شناخته شده در شرق و غرب ترجمه شدند.

این مترجم پیشکسوت فلسفه درباره ترجمه آثار فلسفی در ایران توضیح می دهد: ترجمه آثار در یک چارچوب خاص و محدود شروع شد؛ اما در چند دهه اخیر تقویت شده است. با این حال، درباره مترجمان و کیفیت آثار، فراز و نشیبها همچنان هستند. یکی از اشکالات ما، نبود تسلط به زبانهای کلاسیک مثل یونانی و لاتین است که بیشتر فلسفه کلاسیک باستان و قرون وسطا به این دو زبان است. زبان آلمانی در حوزه فلسفه چندان در ایران شایع نبود و اخیراً دارد تقویت می شود. سنت فلسفی یا ترجمه آثار فلسفی در ایران کم است و در ۵۰ سال اخیر تقویت شده است.

● فلسفه اسلامی؛ آمیزه ای از الهیات و عرفان

او همچنین درباره ظهور فلسفه اسلامی می گوید: فرهنگ اسلامی، فلسفه خود را دارد؛ از فارابی، ابوعلی و ملاصدرا گرفته تا ابن رشد. اما لازم بوده علاقه مندان و دانشجویان و پژوهشگران با سنت فلسفی دو هزار و پانصد ساله نیز آشنا شوند و نفس این عمل خوب است. این ادامه پیدا کرد؛ ولی در مقابلش تألیف کم شد یا بهتر بگوییم تألیفات فلسفی قابل رقابت یا در سطح آثار کلاسیک عالم فلسفه نیستند. فلسفه اسلامی وجود دارد و همه درباره اش می نویسند و حقانیت هم این است؛ اما تا آنجا که به بنیان گذاران مربوط می شود، که ابوعلی و فارابی بوده اند، در عین حال سعی کرده اند فلسفه ایرانی - اسلامی داشته باشند. تحت تأثیر فلسفه یونان باستان هم بوده اند و حتی در مقابل فلسفه کلاسیک آن موضع گیری داشته اند.

به باور عبادیان، فلسفه در دنیای اسلام، بویژه در ایران، به الهیات و عرفان آمیخته است و قطع نظر از آنچه در برخی از آثار فارابی، ابوعلی و ابن رشد هست، اما تقریباً آمیزه ای از فلسفه یا مستقیماً فلسفه به معنای اروپایی کلام یا فلاسفه و گرایشهای دیگر فلاسفه مشرق زمین هم می شود؛ در نتیجه در فلسفه اسلامی با آمیزه ای سر و کار دارید که شروعش فارابی است، به همراه بوعلی که برجسته ترین نمایندگان فلسفه اسلامی اند.

● فلسفه اسلامی و غرب

این پژوهشگر درباره تأثیر فلسفه اسلامی بر فلسفه غرب هم می گوید: احساس نمی کنم فلسفه اسلامی بر فلسفه غرب تأثیری گذاشته باشد؛ ولی این به آن معنا نیست که نمایندگان فلسفه غرب هیچ تأثیری نگرفته باشند. مثلاً هگل با «مثنوی» و «دیوان شمس» تا اندازه ای آشنایی داشته است. اما این موارد استثناست و خود هگل در عالم فلسفه تک است. در دو دهه اخیر در فلسفه اسلامی، امکان چالشها و برخورد عقاید فراهم شده است و خیلی می توان رویش کار کرد و مثل هر مکتب فلسفی دیگری تقویت فکر می کند و زمینه فکری درباره مسائل هستی، جهان، دنیای پس از مرگ، مسائل اخلاقی و رفتاری دارد.



همچنین مشاهده کنید