پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

پنجره ای برای دیدن ۱


آسیب شناسی شعر امروز ایران

۱- منظور از شعر امروز ایران شعر قرن حاضر است و شعری كه از حركت نیما آغاز شد ولی از همان ابتدا و حتی در برخی از شعرهای خود نیما زمینه آسیب پذیری خود را بالفعل كرد و حركت ها و جریان های گوناگونی را آغازگر شد كه امروز با عناوین مختلف در نهایت آسیب پذیری بالقوه و آسیب های بالفعل به سر می برند و زمینه ساز ركود شعر امروز شده اند ویژگی های شعر نیما و نقاط افتراق آن از شعر پیش از او را می دانیم. نیما آغازگر حالتی جدید در شعر فارسی بود. قاعدتاً هیچ حالتی از میراث حالت های پیشین خود بی بهره نیست. در عرصه تكامل و پیشرفت زبان و اندیشه نیز همواره حالت های جدیدی در پی هم بروز كرده اند كه گرچه احتمالاً در ظاهر به سركوب حالت پیشین پرداخته اند و یا ادعا كرده اند كه با فروریختن همه دیوارها و مبانی برساخته از حالت پیشین كار خود را از صفر شروع كرده اند ولی در واقع امكان آغاز از صفر برابر است با امكان برگشت زمان كه محال است. «بازخوانی» ممكن است ولی «بازگشت» غیرممكن. حتی كسی چون دكارت كه آشكارا ادعا می كرد كل میراث گذشته را به فراموشی سپرده و حالتی جدید را آغاز كرده مبانی مهمی چون تقابل های دوگانه و تفكر مردانه و نوشتاری را از پیشینیان خود به ارث برد. حالت های جدیدی كه در عرصه های گوناگون وجود بشر از جمله زبان و تفكر پدیدار می شوند از قوانینی طبیعی پیروی می كنند كه عبارتند از:

- در برهه های زمانی گوناگون و با توجه به تجربیات زبانی و ذهنی هر قومی شاهد حالت های زبانی مختلفی در آن قوم می توان بود.

-حالت های زبانی كه همزمان با انكشاف هستی توسط آن قوم خاص صورت می پذیرد منجر به آفرینش تفكر جدیدی در آن قوم می شود.

- زبان و تفكر ویژگی های انتقالی دارند یعنی نسل به نسل منتقل می شوند و پس از شناخت و دسته بندی و فهم طبیعت در نخستین مرحله از هر حالت، كانال هایی در ذهن قوم ایجاد می شود كه هر كس با حركت در آن كانال ها قادر به بهره برداری از آن فهم و شناخت خواهد بود.

- پس از اشباع شدن زبان در حالتی خاص و شكل گرفتن كامل انكشاف هستی در این حالت و با ایجاد كانال های ذهنی ناخودآگاه امكان حركت در این كانال ها و استفاده از زبان بدون نیاز به فرآیند فهم وجود خواهد داشت.

- پس از ورود به مناسباتی جدید و ایجاد شرایطی كه لزوم انكشافی جدید از هستی را در ذهن قوم تشدید كند امكان ورود به حالتی جدید وجود خواهد داشت.

۲- در زبان فارسی نیز می توان شاهد حالت های گوناگونی بود كه در این نوشتار به دو حالت اخیر یعنی حالتی كه پس از ظهور اسلام آغاز شد و با حافظ به اوج خود رسید و حالتی كه با نیما و در آغاز انقلاب مشروطه آغاز شد و هم اكنون ادامه دارد می پردازیم.ظهور اسلام و حمله اعراب به ایران و تاثیر تفكر اسلامی در ایران عاملی بود جهت شكل گیری حالتی در زبان فارسی كه ما در این نوشتار آن را حالت نخست می نامیم. «نصرالله پورجوادی» در یكی از مقالات كتاب «بوی جان» به قدسی شدن زبان فارسی در حالتی كه مدنظر ما است اشاره می كند. از سویی «شفیعی كدكنی» در كتاب «صور خیال در شعر فارسی» چند دوره آغازین شعر فارسی پس از اسلام را بررسی كرده است كه بنا به پژوهش ایشان آغاز شعر فارسی همراه با ارتباط مستقیم و بی واسطه با طبیعت پیرامون بوده است. در آغاز این حالت (تا سال ۳۰۰ هجری) از شعر فارسی، استفاده از عنصر خیال تا كمترین حد ممكن بوده است و تصاویر بسیار ساده و محسوسی كه در شعرها استفاده شده اثری از تشبیهات پیچیده و انتزاعی وجود ندارد. تشبیهات در این دوره مادی و ملموس اند. این دوره را می توان آغازگاه حالت نخست دانست و انكشاف زبانی آن گونه كه این حالت می طلبید در این دوره شكل گرفت. با گذر زمان از وزن تشبیهات مادی و محسوس كاسته شد و شعار تشبیهات انتزاعی رو به فزونی گذارد. در این حالت زبانی كه تفكر قومی و انكشاف هستی در قالب زبان فارسی در حال شكل گیری بود باید به تفكر و شعر صوفیانه توجه خاصی مبذول داشت. تفكر صوفیانه تفكری است كه در زبان فارسی شكل گرفته و مختص این زبان است. در این حالت زبانی با ظهور شاعرانی چون فردوسی، سنایی، عطار، مولوی، حافظ و... می توان خط سیری از تكامل اندیشه و زبان صوفیانه را شاهد بود كه از ارتباط مستقیم و بی واسطه با طبیعت آغاز و به سوی مفاهیم انتزاعی و استعاره ها و تشبیهات پیچیده گرایید. نكته جالب توجه این است كه شیوه بیان مفاهیم صوفیانه شیوه خاصی است كه فقط در زبان فارسی شاهد آن هستیم. ویژگی موردنظر این است كه مفاهیم مجرد و انتزاعی همراه با پدیده های عینی و ملموس بیان می شوند و كمتر برای بیان مفاهیم مجرد، واژه سازی مخصوص آن مفاهیم ساخته می شود. یعنی برخلاف تفكر و زبان غربی كه با نگرش فلسفی و منتزع از واقعیات بصری و ملموس، برای هر مفهوم فلسفی از یك واژه خاص از آن استفاده می كند، در این حالت از زبان فارسی همه مفاهیم در هاله ای از این همانی توسط همان واژه ها و واقعیات بصری و ملموس بیان می شوند و به شكل جالب توجهی، ذات دوالیته از منظر تقابل مفاهیم ذهنی و عینی زیر پا گذارده می شود. در هرحال از حالت مذكور، اندیشه و تفكر صوفیانه كه اندیشه برآمده از زبان فارسی در این حالت بود شكل گرفت و با حافظ به اوج خود رسید.حافظ نقطه اوج این حالت زبانی بود و پس از او هیچ اتفاق جالب توجهی نیفتاد مگر حركت در كانال های زبانی ای كه توسط پیشینیان ساخته شده بود. تفكر قوم شكل گرفته بود و هیچ رویدادی منجر به انكشافی دیگر در هستی نمی گردید تا این كه نیما پا به عرصه زبان فارسی گذارد. زبان و اندیشه فارسی در حالت نخست به اشباع رسیده بود تا این كه پس از وقایعی چون انقلاب مشروطه، آشنا شدن اندیشمندان ایرانی با آثار متفكران غربی، نمایان شدن ابزارآلات و وسایل پدید آمده در جوامع صنعتی و... لزوم پدیدارشدن انكشافی جدید از هستی یا حالتی جدید در این قوم احساس می شد.

۳- چرا در شعر نیما احساس می كنیم كه انقطاعی در روند شعر فارسی ایجاد شده؟ چرا در شعر نیما ارتباط با محیط پیرامون به شكل بدوی تر از تجربه پیشینیان شكل گرفته؟ چرا تصاویر به صورت جزیی، باز و طبیعی ارائه شده اند و منطق طبیعی آنها حفظ شده؟ چرا اثری از صور خیال پیچیده انتزاعی و تفكر تجربه شده در شعر گذشته آن گونه كه باید به چشم نمی خورد؟ چرا زبان شعری او اینقدر دچار تعقید و زمختی در بیان شده؟

در ادامه شعر فارسی با چنین تجربیاتی در تصویر و زبان:

«چو آفتاب می از مشرق پیاله برآید

ز باغ عارض ساقی هزار لاله برآید»

«كمتر از ذره نه ای پست مشو مهر بورز

تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان»

«یارب از ابر هدایت برسان بارانی

پیشتر زان كه چو گردی زمیان برخیزم»

یك باره شاهد شعرهایی بدین گونه هستیم

«تی تیك تی تیك»

در این كران ساحل و به نیمه شب

نك می سازند

«سیو لیشه

روی شیشه...»

یا

«مانده در شب های دورادور

بر مسیر خامش جنگل

سنگچینی از اجاقی خرد

اندود خاكستر سردی»

این تناقض كه در شعر نیما نسبت به روند حركت شعر فارسی شاهدیم گونه ای بازگشت به سرچشمه شاعرانه را به ذهن متبادر می سازد. نیما آغازگر حالتی جدید در عرصه زبان و تفكر فارسی و آغاز حالت جدیت مقارن است با آغاز تجربه دوباره هستی و ایجاد ارتباط لخت و مستقیم و بی واسطه با طبیعت و عناصر طبیعی، همراه با توصیف جزئیات و وفاداری به منطق طبیعی تصاویر. همان گونه كه گفته شد هر حالتی به رغم بر هم زدن سازوكار حالت های پیشین به ناچار بر شانه های همان حالت می نشیند. نیما نیز بر شانه های حالت نخستین زبان فارسی ایستاد و مانند كودكی كه در آغاز تولد، كنجكاوانه به شناخت طبیعت می پردازد، شناختی جدید از طبیعت را كه متناسب با حالت جدید است آغاز كرد. او می گوید: «تو باید عصاره بینایی باشی... باید بتوانی یك جام شراب شوی كه وقتی افتاد و شكست لرزش شكستن را به تن احساس كنی... دانستن سنگی یك سنگ كافی نیست... گاه باید در خود آن قرار گرفت و با چشم درون آن به بیرون نگاه كرد...

در قهوه خانه فكری به نظرم آمد. وقتی كه مشغول تماشای آن جنگل های قشنگ بودم... شما مثل قدما می بینید و برخلاف آنچه در خارج قرار دارد می آ فرینید و آفرینش شما به كلی زندگی و طبیعت را فراموش كرده است... اما اگر در فكر كار تازه و كلمات تازه اید، لحظه ای در خود عمیق شده فكر كنید، آیا چطور دیده اید؟...»نیما از حركت كردن در كانال ایجاد شده توسط گذشتگان می پرهیزد و به تجربه دوباره هستی می پردازد چرا كه لازم است زبان و تفكر جدید قوم فارسی شكل بگیرد. در واقع دو ویژگی بارز شعر نیما یعنی تعقید دستور زبانی و ارتباط لخت و مستقیم و بی واسطه با طبیعت، برخاسته از آغازگر بودن او و عدم حركت او در كانال های زبانی ایجاد شده در حالت پیشین است.



همچنین مشاهده کنید