پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

مذهب شیعه چرا مذهب جعفری نامیده شد


مذهب شیعه چرا مذهب جعفری نامیده شد

هیچ تاكنون به این نكته اندیشیده اید كه چرا ما شیعیان را پیروان مذهب جعفری می خوانند در میان امامان دوازده گانه شیعه چرا مذهب ما به ایشان انتساب یافته است

هیچ تاكنون به این نكته اندیشیده‏اید كه چرا ما شیعیان را پیروان مذهب جعفری می‏خوانند؟ در میان امامان دوازده گانه شیعه ‏چرا مذهب ما به ایشان انتساب یافته است؟ با توجه به این كه ‏امام جعفر صادق علیه السلام ششمین امام شیعه هستند مگر پیش از ایشان ‏وضعیت ‏شیعه چگونه بوده و به عبارت دیگر چرا مذهب شیعه علوی یا حسنی یا حسینی یا سجادی و یا باقری نامیده نشده است؟ آنچه در پی می‏آید توضیحی است ‏بر راز این نام گذاری.

عرصه تئوری‏ها و دیدگاههای علمی و فرهنگی در میان دانشمندان و فرهیختگان همواره عرصه ابقای بهترین اندیشه‏ها بوده است. هر نظریه‏ای آن هنگام توانسته جایگزین نظریه پیشین شود كه محتوایی ‏بهتر از آن را به بشریت هدیه كرده باشد و الا مورد استقبال قرار نخواهد گرفت. مكتب‏های فكری بزرگ نیز همواره باید دارای چنین ‏ویژگی باشند تا بتوانند در دل بشر جایی باز كنند. نگاهی به ‏دستاورد مكتب اسلام در مقایسه با آنچه جامعه جاهلی عرب بدان ‏دلبسته بود و مبنای رفتار فردی و اجتماعی خود قرار داده بود می‏تواند راز موفقیت اسلام را در برابر اندیشه‏های جاهلانه نشان ‏دهد. پیامبر صلی الله علیه و آله در دعوت خود ضمن پذیرش سنت‏های پسندیده انسانی ‏در میان اعراب آنگاه كه به نفی ضد ارزشها می‏پرداخت طرح‏های ‏جایگزین نیز ارائه می‏كرد تا مخاطبان او احساس خلاء نكنند. سال ها پیش از امامت ‏حضرت صادق علیه السلام تقریبا یكصد و سیزده سال پیش، جد ایشان پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله در روزی گرم و سوزان و به هنگام بازگشت‏ از آخرین حج‏ خود در غدیر خم جانشینی خویش را به فرمان خدای به ‏امام علی علیه السلام واگذار كرد و بر اساس منابع شیعی و بعضی از منابع ‏اهل سنت از مردم در این باره بیعت گرفت. اما صلاحدید پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله به دلایلی مورد پذیرش بعضی از صحابه ‏قرار نگرفت و با رحلت ‏حضرت، خلافت در سقیفه بنی‏ساعده‏ مسیری تازه یافت.

شاید راز بسیاری از شكست‏های فردی و اجتماعی مصلحان در طول ‏تاریخ همین بوده كه طرح جایگزین نداشته‏اند به همین نمونه تاریخ ‏معاصر ایران توجه كنید. حضور روحانیت در مشروطیت و انقلاب اسلامی ‏و این كه چرا روحانیت در مشروطیت نتوانست تا پایان حضور داشته ‏باشد اما انقلاب اسلامی به رهبری امام موفق به براندازی یك نظام ‏شد؟

شاید مهمترین نكته در همین طرح جایگزین بوده است. امام ‏خمینی(ره) طرح جایگزین سلطنت را داشت اما روحانیت در مشروطیت ‏به ابعاد این موضوع آن چنان كه بایسته است نیاندیشیده بود و این سرانجام هر حركت ‏سیاسی و فكری است كه فقط طرح براندازی ‏داشته باشد و نه طرح جایگزین!

امام جعفرصادق علیه السلام در مسیر تكاملی حركت‏ شیعه گام دوم را برداشته ‏بودند. یعنی پس از آن كه مردم بر اثر مجاهدت‏های امامان پیشین به ‏ناصحیح بودن مذهب رسمی و دیگر اندیشه‏های منبعث از آن و نیزحركت‏های سیاسی مبتنی بر آن در سالهای گذشته پی بردند آماده ‏بودند تا طرح جایگزین مكتب اهل‏بیت را دریافت كنند و امام‏ صادق علیه السلام همان بزرگواری است كه با توجه به یك موقعیت استثنایی ‏تاریخی طرح جایگزین شیعه را به هنگام ارائه كرد و امامان دیگر به شرح و بسط بعضی از ابعاد آن پرداختند.

دوره امامت ‏حضرت كه از سال ۱۱۴ هجری آغاز شده تا سال ۱۴۸ هجری‏ ادامه یافت. (۱) یكی از شرایط بحرانی تاریخی در اسلام بود زیرا كه بنیان حكومتی یكصدساله فرو ریخته بود و بنیان حكومت‏ پانصد ساله‏ای پی‏ریزی می‏شد و همت اصلی سران حكومت تازه، كوبیدن ‏مخالفان بود. مثلا توجه كنید كه از سال ۱۳۲ كه رسما حكومت‏ عباسیان آغاز شد تا سال‏۱۳۷ هجری سردمداران آن از هیبت و عظمت‏ یكی از بزرگترین سرداران خود یعنی ابومسلم خراسانی هراس داشتند و تا او را با حیله و فریب نكشتند (۲) احساس آرامش نكردند و امام صادق علیه السلام با توجه به این فضا، پایه‏های فكری نظام تشیع یا طرح جایگزین را بنا نهاد. امویان با توجه به سابقه ناشایست‏ خود در میان امت اسلامی‏ جدی‏ترین رقیب خویش را بنی‏هاشم و علویان می‏دانستند و برای ‏بی‏مقدار نشان دادن رقیب به هر حربه‏ای متوسل می‏شدند. از جمله به ‏ساختن احادیث و روایاتی دست ‏یازیدند تا حسن سابقه بنی‏هاشم و علویان را كه به ویژه در سایه فداكاری‏های حضرت علیعلیه السلام به اعتباری ‏فوق تصور دست‏ یافته بودند بیالایند.

سال ها پیش از امامت ‏حضرت صادق علیه السلام تقریبا یكصد و سیزده سال پیش، جد ایشان پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله در روزی گرم و سوزان و به هنگام بازگشت‏ از آخرین حج‏ خود در غدیر خم جانشینی خویش را به فرمان خدای به ‏امام علی علیه السلام واگذار كرد و بر اساس منابع شیعی و بعضی از منابع ‏اهل سنت از مردم در این باره بیعت گرفت. (۳) اما صلاحدید پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله به دلایلی مورد پذیرش بعضی از صحابه ‏قرار نگرفت و با رحلت ‏حضرت، خلافت در سقیفه بنی‏ساعده‏ مسیری تازه یافت. چند تن از صحابیان مهاجر در برابر انصار كه ‏خود دچار دو دستگی شده بودند با استناد به حق خویشاوندی با پیامبر صلی الله علیه و آله خلافت را حق خود دانستند (۴) نه حق انصار. و با آن كه‏ امام علی علیه السلام خویشاوندی روشنتری با پیامبر صلی الله علیه و آله داشت ‏به این بهانه ‏كه عرب نمی تواند امتیازات بیش از اندازه‏ای را برای بنی‏هاشم ‏بپذیرد و قبلا نبوت به بنی‏هاشم رسیده بود و اینك خلافت ‏باید به ‏دیگر تیره‏های قریش برسد خود را شایسته خلافت دیدند. (۵)

از پس این تدبیر، مسیر قدرت سیاسی درامت اسلامی دگرگون شد و به ‏تدریج هر چه بر سال ها افزوده می‏شد این دگرگونی نیز بیشتر خود را نشان می‏داد به گونه‏ای كه در سال ۳۵ قمری كه اندكی از انحرافات خود را نشان داده بود و امت اسلامی به چشم خویش بعضی‏از آن را می‏دید شورشی رخ داد كه خلیفه سوم در طی آن كشته ‏شد. (۶) همچنین انتصاب یزید به جانشینی نیز پیامدهای جدی به همراه داشت ‏و معاویه فقط با زور و شمشیر و تهدید توانست ‏برای ‏بیعت یزید بگیرد. با وجود شخصیت‏های مطرحی چون امام حسین علیه السلام در میان ‏امت اسلامی معاویه پسرش یزید را به مدارا با ایشان ترغیب ‏كرد.

به گواهی جنگ های سه گانه‏ای كه امام علی علیه السلام با ناكثین، قاسطین و مارقین انجام داد (۷) ، می‏توان پذیرفت كه جامعه اسلامی دچار بحرانی عمیق شده بود؛ بحرانی كه در تبدیل خلافت ‏به ملوكیت ‏خود را نشان داد و خاندان بنی‏امیه كه بیش از این در میان مسلمانان ‏جایگاهی نداشتند و طلقای(آزادشدگان) پیامبر صلی الله علیه و آله در فتح مكه ‏بودند، (۸) با موقعیت‏ سنجی سیاسی به اقتدار رسیدند و حكومتی ۹۰ساله را بنیان نهادند. سیاست عرب‏گرایی امویان موجب شد تا مخالفت‏هایی با آنان در جهان اسلام رخ دهد و تحلیل گران یكی ازعلل سقوط این سلسله را همین سیاست می‏دانند. (۹)

امویان با توجه به سابقه ناشایست‏ خود در میان امت اسلامی‏ جدی‏ترین رقیب خویش را بنی‏هاشم و علویان می‏دانستند و برای ‏بی‏مقدار نشان دادن رقیب به هر حربه‏ای متوسل می‏شدند. از جمله به ‏ساختن احادیث و روایاتی دست ‏یازیدند تا حسن سابقه بنی‏هاشم و علویان را كه به ویژه در سایه فداكاری‏های حضرت علیعلیه السلام به اعتباری ‏فوق تصور دست‏ یافته بودند بیالایند.

جاعلان حدیث نخست‏ به جعل روایاتی در مذمت ‏حضرت علی علیه السلام پرداختند. (۱۰) و در مرحله دوم از اختلاف میان خلفا و امام ‏علیعلیه السلام هر آنچه نیكی و سجایای اخلاقی بود به رقیبان آن حضرت‏ نسبت دادند و در برابر هر فضیلتی كه برای امام وجود داشت ‏احادیثی را درباره فضیلتی مشابه برای رقیبان نیز جعل كردند (۱۱) تا آنچه امام علیعلیه السلام بدان‏ها ممتاز بود عادی جلوه كند و در نهایت همانند یكی از اصحاب پیامبر تلقی شود نه بالاتر و در مقام خلافت هم خلیفه‏ای چونان دیگران معرفی شود كه حتی به ‏سیاست‏های زیركانه روزگار نیز كه عبارت از حیله و مكر و فریب ‏باشد آگاه نیست. (۱۲) شاید یكی از علل واقعی مخالفت امام صادق علیه السلام با قیام زید بن علی‏ بن الحسین علیه السلام براساس روایاتی كه مخالفت ‏حضرت را نشان ‏می‏دهد، پیش از هر چیزی فضای نامناسب آن بود كه اتفاقا بسیار مورد سوء استفاده عباسیان قرار گرفت، به گونه‏ای كه مزار پسرش‏ یحیی در خراسان كه قبلا از سوی ابراهیم امام به عنوان منطقه ‏نفوذ تبلیغاتی مطرح شده بود و احتمالا تشویق او به قیام و خونخواهی پدر از سوی داعیان عباسی احتمالی است كه نمی‏توان به‏ سادگی از آن گذشت. زیرا شهادت یحیی در خراسان به سال‏۱۲۶ هجری‏ در شورش عباسیان و سقوط امویان در خراسان مهم ارزیابی شده‏ است.

امویان به این نیز اكتفا نكردند و فرمان سب امام علیعلیه السلام را بر منابر و در خطبه‏ها و پس از هر نماز اعلام كردند (۱۳) كه تا پایان ‏حكومت آنها به جز مقطع كوتاه خلافت عمربن عبدالعزیز (۱۴) (۹۹ تا۱۰۱ هجری) باقی بود.

شایان توجه است كه پرداختن به موضوعاتی چون ایمان ابوطالب، پدر حضرت علیعلیه السلام در هنگام مرگ كه همواره یكی از نقاط اختلاف میان‏ شیعه و سنی بوده است و طرفین در این باره كتابهایی ‏نوشته‏اند. (۱۵) با توجه به كفر ابوسفیان كه تا حمله مسلمانان به ‏مكه و ایمان اجباری او، حمله به ابوطالب و طرح ایمان او با همین انگیزه بود و به گفته یكی از محققان، اگر ابوطالب، پدر حضرت علیعلیه السلام نبود هرگز مورد تهاجم قرار نمی‏گرفت. (۱۶) علاوه ‏براین در عرصه اجتماعی، صلح‏ اجباری امام حسن علیه السلام (۱۸) بسیاری از علویان را ظاهرا از صحنه سیاسی جامعه ‏حذف كرد. هر چند امام با زیركی موادی را در صلح نامه گنجانده بود كه فقط از آن طریق می‏شد ماهیت‏ بسیار متظاهر معاویه را به جامعه ‏نشان دهد. موادی چون عدم اذیت و آزار شیعیان علی و عدم تعیین ‏جانشین از سوی معاویه دو ماده مهم این قطعنامه بودند كه با زیر پا گذاشته شدن از سوی معاویه چهره واقعی او را نشان دادند.

پی‏نوشت ها:

۱- بحارالانوار، ج‏۴۷، ص‏۶.

۲- تاریخ طبری، ج‏۶، ص‏۱۲۳، منشورات مكتبه اورمیه.

۳- الغدیر،امینی، ج ۱، ص ۱۵۲ تا ۱۵۸، چاپ دارالكتب العربی ‏لبنان.

۴- تاریخ طبری، ج ۲، ص ۴۵۵.

۵- تاریخ خلفا، رسول جعفریان، ص ۳۰.

۶- تاریخ طبری، ج‏۳، ص‏۳۹۹.

۷- همان، ج‏۳، ص.

۸- همان، ج ۲، ص ۵۲۰/ ج‏۳، ص ۱ تا ۱۰.

۹- تاریخ تحلیلی اسلام، شهیدی، چاپ نشر دانشگاهی سال ۱۳۷۴، ص‏۲۰۰.

۱۰- تاریخ سیاسی اسلام، رسول جعفریان، ص ۹۰ و۸۹.

۱۱- همان، ص ۹۲ و ۹۱.

۱۲- نهج البلاغه، خطبه ۱۱۸.

۱۳- بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۲۵.

۱۴- شرح نهج البلاغه، ابن ابی‏الحدید، ج ۴، ص‏۵۶.

۱۵- مانند كتاب ایمان ابوطالب شیخ مفید كه علامه امینی در مقدمه‏الغدیر، ج ۱، ص‏۲۳ و ۲۴ در این باره سخنانی دارد.

۱۶- همان، ج ۱ تا ۱۰ در صفحه ۴۸ فهرست موضوعی الغدیر، آدرس‏ مفصل همه موارد آمده است.

۱۷- الاغانی، اصفهانی، ج‏۱۶، ص‏۲۶۶۷.

۱۸ تاریخ طبری، ج ۴، ص ۳۰، حوادث سال ۴۰ هجری/ ارشاد شیخ ‏مفید، ص ۱۷۰.

۱۹- انساب الاشراف، بلاذری، ج ۲، ص ۷۴۴، حدیث‏۳۰۳.

۲۰ الامامه والسیاسه، ابن قتیبه، ج ۱، ص ۱۷۵/ ابن اعثم،الفتوح، ج ۴، ص ۲۲۶- ۲۲۵.

۲۱- تاریخ سیاسی اسلام، ص‏۱۲۷.

۲۲- تاریخ طبری، ج ۴، حوادث سالهای ۵۰ تا ۶۰ هجری.

۲۳- طبقات، ابن سعد، ج‏۳، ص ۴۸۵، چاپ دارصادر بیروت.

۲۴- حماسه حسینی، شهید مطهری، ج‏۳، ص ۳۸۰، انتشارات صدرا.

۲۵- تاریخ سیاسی اسلام، ج ۲، ص‏۲۶/ تاریخ طبری، ج ۴، ص ۲۵۷- ۳۰۱.

۲۷- همان، ص ۳۶۸-۳۷۰.

۲۸- همان، ص‏۳۸۳.

۲۹- همان، ص‏۴۲۶.

۳۰- همان، ص‏۴۸۷.

۳۱- همان، ص‏۵۷۹.

۳۲- كامل ابن اثیر، ج ۲، ص ۲۲۵/ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۳۰۵.

۳۳- تاریخ سیاسی اسلام، ص ۲۶۰.

۳۴- الفتوح، ج‏۶، ص ۹۵/ انساب الاشراف، ج ۵، ص ۲۲۱.

۳۵- تاریخ سیاسی اسلام، ص ۲۶۶-۲۶۵.

۳۶- تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۵۰ – ۲۴۸/ انساب الاشراف، ج ۴، ص‏۱۸.

۳۷- تاریخ سیاسی و اجتماعی خراسان در زمان حكومت عباسیان،التون، ل، دنیل، ترجمه مسعود رجب‏نیا، ص ۲۸.

۳۸- همان، ص‏۴۶.

۳۹- همان، ص ۱۱۵ و ۱۱۴.

۴۰- شخصیت و قیام زید بن علی، رضوی اردكانی، ص ۴۸۹- ۵۰۴، انتشارات علمی فرهنگی.

۴۱- تاریخ سیاسی و اجتماعی خراسان در زمان حكومت عباسیان، ص‏۳۸.

۴۲- تاریخ طبری، ج ۴، حوادث سال ۱۴۵.

۴۳- بحارالانوار، ج‏۴۷، ص ۲۰۰.

۴۴- تحف العقول، ابن شعبه حرانی،ص ۲۵۶-۲۶۰.

منبع :

ماهنامه كوثر شماره ۴۰، نویسنده : محمد باغستانی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید