پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی به نظام آموزش فلسفه در بریتانیا


نگاهی به نظام آموزش فلسفه در بریتانیا

نگارنده این توفیق را یافته است كه حدود چهار سال گذشته را صرف تكمیل تحصیلات دانشگاهی خود در رشته فلسفه علم در شهر دورهام Durham انگلستان نماید یكی از دغدغه های همیشگی او در این دوره كنجكاوی در نظام آموزش فلسفه در بریتانیا و مقایسه آن با نظام فعلی آموزش فلسفه در ایران بوده است

نگارنده این توفیق را یافته است كه حدود چهار سال گذشته را صرف تكمیل تحصیلات دانشگاهی خود در رشته فلسفه علم در شهر دورهام (Durham) انگلستان نماید. یكی از دغدغه های همیشگی او در این دوره كنجكاوی در نظام آموزش فلسفه در بریتانیا و مقایسه آن با نظام فعلی آموزش فلسفه در ایران بوده است. اكنون كه نگارنده در انتهای این دوره قرار دارد بی مناسبت ندید تا با منظم كردن پاره ای از یادداشت هایش باب این بحث را بگشاید. این نوشتار در ابتدا به نیت یك مطالعه تطبیقی میان دو نظام آموزش فلسفه طرح شده بود. اما به دلایلی اكثر بخش های مقایسه ای آن حذف شد و عمدتاً به معرفی نظام آموزش فلسفه در بریتانیا بسنده شد. دو دلیل عمده این تغییر آن بود كه اولاً دانسته های نگارنده از نظام آموزش فلسفه در ایران مربوط به سالیان پیش است و او از تحولات سالیان اخیر (در صورت وقوع) تقریباً بی اطلاع است و ثانیاً نگارنده آن را نپسندید كه در پایان هر بند از مقایسه آهی از سر حسرت برآورد و بر سرنوشت آموزش و استعداد جوانان آن مملكت تاسف خورد. نگارنده مقایسه را برعهده خواننده آشنا نهاد و امیدوار است كه این نوشته كمك كوچكی به بهبود آنچه موجود است كند. نكته آخر آن كه از آنجا كه در بعضی موارد سیاست ها و محتوای دروس دانشگاه های مختلف در بریتانیا متفاوت بوده و ذكر تك تك آنها میسر نبود، در ارجاع به این موارد خاص عمدتاً بر نظام درسی دانشگاه دورهام به عنوان نمونه ای كه نگارنده آن را بیشتر می شناسد تكیه شده است.

● دوران پیش از دانشگاه

اولین رویارویی رسمی دانش آموزان بریتانیایی با موضوع فلسفه در دوران تحصیلات مدرسه صورت می گیرد. دانش آموزان ۱۴ تا ۱۶ساله می باید با گذراندن تعدادی درس اجباری و اختیاری مدرك GCSE (General Certificate of Secondary School) خود را كه بخشی از تحصیلات اجباری برای همه افراد است دریافت كنند. در این سطح برخی از دروس مانند ریاضیات اجباری هستند و برخی دیگر اختیاری كه بنابر علایق دانش آموزان و دسترسی آنها در مدارس انتخاب می شوند. درس های اختیاری را براساس میزان علاقه دانش آموزان به انتخاب آنها می توان به سه دسته تقسیم كرد: موضوعات متداول، موضوعات نامتداول و موضوعات نادر. درس «فلسفه و اخلاق» متعلق به گروه اول است. این درس در واقع ادامه درس دیگری به نام «مطالعات مذهبی» است كه دانش آموزان می توانند آن را نیز انتخاب كنند. به عبارتی در این سطح از آموزش عنوان درس اصلی «مطالعات مذهبی ۲» با زیرعنوان «فلسفه و اخلاق» است.محتوای درس «فلسفه و اخلاق» از ده قسمت تشكیل یافته است كه دانش آموز باید از میان موضوعات ۱ تا ۵ چهار عنوان و از میان موضوعات ۶ تا ۱۰ چهار عنوان دیگر را برگزیند و مطالعه كند. این موضوعات به قرار زیر هستند: ۱- سرشت خداوند ۲- سرشت باورها ۳- مذهب و علم ۴- مرگ و پس از زندگی ۵- خیر و شر ۶- مذهب و روابط انسانی ۷- مذهب و اخلاق پزشكی ۸- مذهب و برابری ۹- مذهب، فقر و دارایی ۱۰- مذهب، صلح و عدالت.

هدف تعریف شده برای این درس قادر ساختن داوطلب به مطالعه وجوه فلسفی و اخلاقی یك (یا چند) مذهب است. در ذیل این هدف كلی به اهداف مشخص تر زیر نیز اشاره شده است: كسب معرفت و توسعه فهم باورها، ارزش ها و سنت ها در یك (یا چند) مذهب، بررسی تاثیر باورها، ارزش ها و سنت های وابسته به یك (یا چند) مذهب، بررسی پاسخ های مذهبی و سایر انواع پاسخ ها به مسائل اخلاقی، معین كردن، تحقیق و پاسخ دادن به سئوالات پایه ای در باب زندگی كه توسط مذهب طرح شده اند، از جمله سئوالاتی در باب معنا و هدف زندگی و سرانجام توسعه مهارت های مربوط به مطالعه مذهب.

دانش آموز جهت گذراندن این درس دو گزینه دارد. او می تواند صرفاً روش آزمون كتبی را انتخاب كند و در دو امتحان دوساعته به سئوالات مربوط به سرفصل های انتخابی اش پاسخ دهد و یا آن كه روش تلفیقی را در پیش بگیرد و علاوه بر دو امتحان كتبی یك ساعت و نیمه، دو كار درسی تحقیقی (هركدام در حدود ۱۵۰۰ كلمه) در مورد موضوعات انتخابی اش بنویسد.

اشاره به محتوای برخی از سرفصل های مذكور می تواند طبیعت این درس را روشن تر كند. به عنوان نمونه اگر فردی دین اسلام را به عنوان دین مورد بررسی خود برگزیند در بخش مذهب و علم این مطالب باید پوشانده شود: نظر مسلمانان درباره اصل و منشاء جهان و انسان/ نظریات علمی در باب اصل و منشاء جهان و انسان/ فهم بسیار اولیه از نظریه مهبانگ و نظریه تكامل داروین/ نظر مسلمانان در باب جایگاه انسان در جهان و رابطه انسان و حیوانات/ پاسخ های مسلمانان به مسائل محیطی.

در بخش مرگ و پس از زندگی نیز چنین مطالبی به چشم می خورد: راه های درك رابطه جسم و روح از نظر اسلام/ فهم مفاهیم بهشت و جهنم/ رابطه رفتار اخلاقی و زندگی پس از مرگ/ مراسم خاك سپاری و مویه مسلمانان و روش هایی كه در آن از داغداران حمایت صورت می گیرد.

در بخش مذهب و اخلاق پزشكی چند عنوان به صورت زیر است: نگرش مسلمانان به سقط جنین/ پاسخ مسلمانان به مسائل مطرح شده توسط درمان ناباروری/ نگرش مسلمانان به خودكشی و مرگ خودخواسته/ نگرش مسلمانان به استفاده از حیوانات در تحقیقات پزشكی.اشاره به چند موضوع تحقیق برای كار درسی نیز خالی از فایده نیست. برای بخش سرشت باورها: «هر مناجات و دعایی اتلاف وقت است چون مردم نمی توانند مطمئن شوند كه خدا هست.» آیا با این حكم موافق هستید؟ دلایلی برای حمایت از پاسخ خود بیاورید و نشان دهید كه شما به این موضوع از یك زاویه دید متفاوت اندیشه كرده اید. در پاسخ خود باید به مذهب انتخابی تان برای مطالعه ارجاع دهید. برای بخش مذهب و برابری: «همه افراد مساوی هستند و باید به یكسان مورد رفتار قرار گیرند.» آیا با حكم موافق هستید؟ دلایلی برای حمایت...برای بخش مذهب و روابط انسانی: «مرگ كار خدا است و مردم نباید در آن مداخله كنند.» آیا با این حكم موافق هستید؟ دلایلی برای حمایت...پس از اخذ مدرك GCSE، دانش آموزان بریتانیایی می توانند به مدت دو سال وارد مرحله A-Levelشوند. این دوره جزء تحصیلات اجباری نیست ولی در اغلب موارد شرط لازم جهت ورود به دانشگاه است. این دوره دوساله متشكل از دو بخش A۲ (یك سال) و A۲ (یك سال) است. دانش آموزان باید در سال اول سه، چهار موضوع درسی و در سال دوم سه موضوع درسی را برگزینند. چهار عنوان از درس های قابل انتخاب در این دوره مستقیم یا غیرمستقیم به فلسفه مربوط هستند: فلسفه/ فلسفه و اخلاق/ مطالعات مذهبی/ تفكر انتقادی.روش كار در این دوره آن است كه تنها خطوط كلی دروس از پیش معلوم است، اما انتخاب محتوای خاص تر و یا كتاب مورد بحث بر عهده معلمان و مدارس است. لذا برای درس فلسفه در سطحA-Level می توان كتاب های مختلفی یافت كه توسط ناشران سرشناس و گوناگونی چاپ شده و فصول آنها را عمدتاً اساتید برجسته دانشگاهی نوشته اند. به عنوان نمونه انتشارات راتلج (Routledge) كتابی را برای فلسفه در سطح A-Level چاپ كرده است. برای سال اول (AS) این كتاب سه مبحث نظریه معرفت، فلسفه اخلاق و فلسفه دین را پیشنهاد می كند. و برای سال دوم (A۲) سه مبحث فلسفه ذهن، فلسفه سیاسی و فلسفه علم گنجانده شده است. برای نمونه در بخش فلسفه علم عناوینی چون روش علمی، سرشت توسعه علمی، معرفت علمی و هدف علم، عینیت علم و سرانجام علوم طبیعی و اجتماعی مورد بحث قرار می گیرد. حال آنكه كتاب چاپ شده توسط انتشارات آكسفورد (Oxford) دامنه بحث خود را بسیار تخصصی تر كرده و صرفاً فلسفه دین و اخلاق را پوشانده است.

● چند نكته برای تامل

تصویر ارائه شده از نظام آموزش فلسفه در سطح پیش از دانشگاه به رغم فشردگی خود حاوی نكات باارزشی است كه می تواند موضوعی برای تامل و وسیله ای برای بهبود آموزش فلسفه در ایران باشد. نكته اول اهمیت اساسی و حیاتی آزادی دانش آموز برای انتخاب مواد درسی است. این آزادی در بسیاری موارد خود را نشان می دهد: دانش آموز می تواند اصولاً به سمت فلسفه نیاید و اگر به علوم، ادبیات، موسیقی و یا زبان های خارجی علاقه دارد آن موضوعات را برگزیند. سوای دروسی مانند ریاضیات كه پرهیزی از یادگیری اجباری آن نیست، محدود كردن عناوین درسی دبیرستان ها به شكلی كه هر دانش آموز علوم انسانی حتماً باید فلسفه بخواند نادرست و اشتباه است. آزادی بعدی زمانی است كه دانش آموزی فلسفه را برمی گزیند اما این به معنای آن نیست كه او حتماً باید تمام سرفصل ها را پوشش دهد. دانش آموز می تواند بنابر علایق و سلایق خود درس و تحقیق اش را آزادانه انتخاب كند. آزادی بعدی در انتخاب نوع امتحان است. امتحان كتبی گرچه روش جاافتاده ای است ولی مشكلات خاص خود را همچون اضطراب و یا حفظ كردن مطالب دارد. لذا دادن فرصت تحقیق به دانش آموز، آن هم با طرح سئوالاتی باز كه در آنها روش تحقیق و نحوه استدلال مهم تر از پاسخ است می تواند كیفیت آموزش را افزون كند. ضمن آن كه نگاهی به سئوالات امتحان كتبی نیز نشان می دهد كه در آنجا نیز اثری از حفظ كردن مطالب و تكرار كردن نظر این و آن به چشم نمی خورد. در امتحانات كتبی نیز ملاك اصلی نحوه فكر كردن منطقی و استدلال دانش آموزان در باب یك سئوال باز است. این خصیصه منحصر به فلسفه نیست و در سراسر رشته ها و در سراسر سطوح از كودكستان تا دانشگاه در كشورهای پیشرفته رایج است. و سرانجام آخرین مرحله از آزادی، آزادی معلم و مدرسه و دانش آموز در خواندن كتاب های مختلفی است كه ناشران مختلف تهیه كرده اند. در سطوح بالاتر آموزش تعیین یك منبع درسی برای فلسفه به شكلی كه دانش آموز و دانشجو را از سایر منابع بی نیاز كند ناممكن و طنز آمیز است.نكته بعد انضمامی و عینی بودن محتوای درسی است. ما فلسفه نمی خوانیم كه بدانیم افلاطون در باب مثل چه گفته است. ما سئوالات انضمامی مهم و سرنوشت سازی داریم كه باید به آنها پاسخ دهیم. ما می خواهیم بدانیم حكم سقط جنین از لحاظ اخلاقی چیست. اكنون برای پاسخ به این سئوال به فلسفه روی می آوریم و اگر هم به نظرات دیگران می پردازیم جهت فایده ای است كه آنها در حل مشكلات ما دارند. آموزش فلسفه باید از مسائل دور و بری كه ما را احاطه كرده اند شروع شود. آموزش فلسفه باید در ابتدا انضمامی و تنها در انتها انتزاعی باشد. اما زدن سرنا از سر گشاد آن و شروع فلسفه با بحث های انتزاعی نه به فهم فلسفه كمك می كند و نه به حل مشكلات ما. نگاهی به سرفصل های مطرح شده نشان می دهد كه همه آنها مربوط به مسائل حاد و روزمره ما است. (سقط جنین، عدالت، فقر، صلح، علم، تكنولوژی و...) فلسفه و آموزش آن باید در خدمت حل مسائل باشند.

و سرانجام نكته آخر مشاهده نحوه تعامل فلسفه با سایر شئون اجتماعی و تاریخی است. عنوان های ذكر شده دقیقاً نشان می دهند كه مباحث برای دانش آموزی بریتانیایی در قرن بیست و یكم طراحی شده اند. دانش آموزی كه در محیط اطراف و مدرسه خود با بسیاری از خارجیان در تماس است و مسئله نژادپرستی در جامعه او مسئله ای مهم است، پس باید در باب برابری مطالعه كند. دانش آموزی كه نظریه داروین و مهبانگ را می داند، باید از نظر فلسفی پاسخ های دین خود را هم به این مسائل بداند. دانش آموزی كه مادرش درگیر و دار بحث سقط جنین است و برای داروهایی كه مصرف می كند هزاران حیوان كشته شده اند، باید فلسفه اخلاق بخواند. در یك كلام درس فلسفه اگر چنان طراحی شود كه رنگ زمانه و مسائل آن را نگیرد، رغبتی برای خواندن و چالش برنمی انگیزد.

حسین شیخ رضایی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید