پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
راه های رهایی از غرور
گناه غرور، بدترین گناه است. گاهی غرور مومن را میگیرد و خدا حفاظت او را کم میکند تا فرد به چاله گناه بیفتد تا غرورش کم بشود. زیرا گناه مثل یک چاله است ولی غرور مثل یک چاه عمیق است. برای درمان غرور و سرکشی، که منشا بسیاری از رذایل است، راههای چندی وجود دارد. عوامل زیر رهگشای کلیدی برای درمان این بیماری روحی هستند:
۱. شناخت ضعفهای خود
اساسا شناخت کاستیها و ضعفهای آدمی، عامل مهمی در جلوگیری از غرور، تکبر و خودپرستی اوست. وقتی کسی به این باور برسد که هیچ چیز در این عالم از خود ندارد و همه اعطایی و عاریهای از سوی دیگری است و همینها را هم که دارد، موقتی و گذرا و فانی است و موجودی به غایت ضعیف، ناتوان و نیازمند است و اگر او اراده نکند، هر آینه فانی و نابود است و نفس او برای همیشه قطع خواهد شد، دیگر جایی برای خودپرستی، بر خود بالیدن، تکبر، جسارت و خودخواهی او باقی نمی ماند. چراکه چیزی از خود ندارد تا بدان فخر فروشد. حتی خود او نیز عاریهای است. امیرالمومنین علیهالسلام میفرمایند: «بینوا فرزند بنی آدم، مرگش پوشیده است و بیماریاش پنهانی، کردارش نگاشته است و پشهای او را آزار میرساند و جرعهای گلوگیر او را میکشد و عرق او، عامل بدبویی اوست.(۱)
۲. ذکر و یاد خداوند
از دیگر راههای درمان سرکشی و طغیان و پرهیز از جسارت در انجام گناه و روی آوردن به مفاسد، ذکر و یاد خداست . یاد خدا همواره صیقل دهنده دل ها، آرام بخش روح و عامل مهمی در کنترل سرکشی آدمی است. یاد خدا برای فروکش کردن نفس آدمی و التیام دردهای روحی او بسیار موثر است.
در همین زمینه حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: «خداوند ایمان را عامل پاکی از شرک قرار داده است و نماز را برای پاک ماندن از کبر»(۲) بندگی و عبودیت و یاد خدا و سر بر آستان عبودی ساییدن، عامل مهمی برای رهایی انسان از غرور، کبر و خودخواهی هاست. آدم مغرور و سرکش، هیچ گاه حاضر به تسلیم و خضوع در مقابل غیر نیست. خشوع و خضوع و عبودیت و سجده عامل مهمی در شکستن غرور، خودبینی، بزرگبینی و سرزنش است.
۳. یاد مرگ
از دیگر راههای درمان غرور و خودبزرگ بینی و انجام گناه در زندگی را میتوان یاد مرگ و تجسم زندگی جاوید پس از دنیا و مرگ دانست؛ بدین معنا که آدمی روزی نهچندان دور، البته و به ناچار و حتما باید پاسخگوی همه اعمال ریز و درشت خود باشد. در همین زمینه حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: «خدای شما را رحمت کند آماده حرکت باشید که ندای رحیل و کوچ در میان شما بلند شده است.»(۳)
یاد مرگ عمدتا سه نقش مهم در زندگی آدمی ایفا میکند: اولا: در انسان ترس ایجاد میکند تا انسان بتواند افسار نفسی را مهار کرده، دل خود را نرم گرداند. ثانیا: عاملی برای کنترل زیاده خواهی افراد است. ثالثا: موجب جلوگیری از انجام اموری لغو، بیمورد و عبث خواهد شد.انسانی که به یاد خدا باشد، پاسخگو به کردار خویش است و فرد مجرمی که قرار است در دادگاه آخرین دفاعیات خویش را برای اعمال خود بیان کند، همواره و در هر حال در پی چگونگی بهتر انجام دادن اعمال خویش، دفاع از کردار خویش و همه هم و غم خویش در این خصوص خواهد بود و اصلا فرصتی برای انجام امور عبث و بیهوده نخواهد یافت.
۴. گذرا و موقتی دانستن دنیا
سرانجام از دیگر راههای درمان غرور و خودپرستی، دانستن گذرا و موقتی بودن دنیاست و باور به این حقیقت که همه ما مسافران راه زندگی هستیم. در حال عبور از این مسیر کوتاه و رسیدن به مقصد دیگری هستیم، طبیعی است که مسافر راه نباید بار خویش را سنگین نماید و با حداقل نیازهای ضروری در این مسیر گام خواهد برداشت؛ چراکه عبور از این مسیر سخت و گذرگاه پرمشقت و ناهموار، بسیار دشوار خواهد بود. آنچه مهم است این است که انسان نباید فراموش کند، مسافر است و برای رفتن آمده است نه برای ماندن، اگر انسان این قسمت را درک نکند، به غرور و تکبر و سرکشی دچار میشود و به دنبال جاودانگی و اقامت دائمی در این گذرگاه دنیایی خواهد بود. در حالی که، باید بداند، به تعبیر حضرت علی علیهالسلام: «دنیا محل گذر است و مردمان در آن دو گروهاند: گروهی خود را فروختند و وقف دنیا شدند و گروهی دیگر خود را خریدند و آزاد شدند.» (۴)
۵. خیرخواهی و محبت به دیگران
خیرخواهی و محبت به دیگران ما را از عُجب و غرور بیرون میآورد. بدین ترتیب یکی از راههای درهم شکستن غرور این است که ما هم دیگران را دوست بداریم که در این صورت مومن میشویم و اگر دیگران را بیشتر از خودمان دوست بداریم؛ ولیِّ خدا میشویم. پس «من» باید تبدیل به «ما» بشود. ما معمولا در کارها، خیر و منفعت خودمان را در نظر میگیریم. یک کاسب برنامه میریزد که چقدر سود بکند نه اینکه چقدر به مشتریاش منفعت برساند. یعنی کاسب میخواهد پول طرف را بگیرد نه اینکه خیری به او برساند.استادی میفرمودند که من با دوستان به مشهد میروم و به امام میگویم کهای امام هشتم، اگر حاجت رفقای مرا برآورده بکنی و حاجت مرا ندهی من ناراحت نمی شوم؛ ولی اگر حاجت مرا بدهی و حاجت دوستان مرا روا نکنی، من ناراحت میشوم. بعضیها به معرفت و ایثار رسیده اند. ایشان میگفت که شبی در خواب دیدم که یک باغ در بهشت به من داده اند ولی من خوشحال نشدم و بعد به من گفتند که تو میتوانی دوستانت را هم شفاعت بکنی و من از این حرف خوشحال شدم.
غرور، ارمغان شیطان است و محبت، ارمغان خداست. ما معمولا ارمغان شیطان را به رخ همدیگر میکشیم؛ امّا انشاءا... به یاری خداوند سبحان به آنجا برسیم که به جای آن که غرورهای مان را به یکدیگر نشان دهیم؛ دوستی و محبتمان را از هم دریغ نکنیم.
فاطمه سرفرازی
منابع در دفتر روزنامه موجود است
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران توماج صالحی امام خمینی سریلانکا حجاب دولت پاکستان کارگران رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی رئیسی سید ابراهیم رئیسی
کنکور هواشناسی سیل تهران اینترنت زنان شهرداری تهران پلیس سلامت فراجا قتل قوه قضاییه
قیمت خودرو قیمت طلا قیمت دلار خودرو دلار بازار خودرو بانک مرکزی قیمت سکه ارز ایران خودرو سایپا بورس
تلویزیون سحر دولتشاهی سینمای ایران سریال مهران مدیری ترانه علیدوستی کتاب تئاتر شعر سینما رادیو
کنکور ۱۴۰۳
اسرائیل غزه آمریکا رژیم صهیونیستی فلسطین روسیه جنگ غزه چین اوکراین اتحادیه اروپا طوفان الاقصی ترکیه
فوتبال پرسپولیس استقلال فوتسال بازی تیم ملی فوتسال ایران باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس تراکتور بارسلونا رئال مادرید والیبال
هوش مصنوعی همراه اول ناسا مریخ اپل فیلترینگ فناوری تبلیغات ایلان ماسک سامسونگ
سلامت روان فرونشست زمین استرس داروخانه پیری سرکه سیب دوش گرفتن