چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

عاشقان پیروزی


عاشقان پیروزی

تعلق خاطر هواداران فوتبال جهان و متعصبان فوتبال ایرانی

تعصب روی یک نام، یک پیراهن و یک تیم فوتبال گاهی حتی زمینه‌ساز نزاع‌های خونبار در استادیوم‌های فوتبال بوده. در دنیا آنچه که نام تیم‌ها را از دیگران جدا می‌سازد حس شدید پرستش آن تیم در میان هوادارانش است. در اسپانیا نام بارسلونا به اندازه تاریخ ایالت کاتالونیا حرف برای گفتن دارد. زمانی که مردان نیوکمپ به میدان می‌روند تماشاگران کاتالانی میدان فوتبال را به چشم صحنه جنگ می‌نگرند که پیروزی در آن حکم شرافت و شکست حکم مرگ را دارد. این فوتبال است که هر از گاهی سبب می‌شود قلب هواداری در گوشه‌ای از دنیا بایستد. اما در میان این شور و آشوب جایی برای پرداختن به هویت و آرمانی که این تیم‌ها را به دور یکدیگر جمع کرده وجود دارد. متاسفانه گویا اگر بخواهیم به نمونه‌های وارداتی فوتبال ایران نگاه کنیم آنچه که ذهن مخاطبان جوان فوتبال را بیش از پیش به خود علاقه‌مند کرده شاید در دایره هیجان‌های جنون‌آمیز ناسیونالیستی چون کاتالان‌ها یا آشوب‌های هولیگانی انگلستان نقش بسته باشد. اما نیاز است تا کمی هم فلسفه فوتبال و فرهنگی که نمادهای یک تیم را شکل می‌دهد را باز کنیم. اینکه به چه دلیل مردان آرسنال را توپچی‌های لندن می‌نامند، یا به چه علت هواداران تیم بولونیای ایتالیا با تصاویر چه‌گوارا در بازی‌های این تیم حاضر می‌شوند و فرهنگ، اقتصاد و تمدن کشورها چه تاثیری در شکل‌گیری و اسطوره شدن تیم‌های فوتبال مردمان سرزمین‌شان دارد. در اینجا به تاریخچه و ماهیت باشگاه نیوکاسل انگلستان می‌پردازیم، سپس آن را با برخی ناهنجاری‌های فوتبال وطنی مقایسه می‌کنیم.

نیوکاسل یکی از تیم‌های نامدار فوتبال جزیره است که معمولا به‌عنوان یک تیم میانه‌جدولی مطرح بوده و البته هر از گاهی در حدفاصل ادعای قهرمانی تا خطر سقوط، فرازونشیب‌هایی داشته است اما جالب آنکه قلمرو نیوکاسل مملو از معادن زغال‌سنگ و این منطقه از بزرگ‌ترین تامین‌کنندگان زغال‌سنگ کشور انگلستان بوده و هست. پایه‌گذاران و هواداران اولیه باشگاه نیوکاسل هم کارگران معادن زغال‌سنگ بودند و این‌گونه نیوکاسل به‌عنوان نماینده طیف کارگری در انگلستان همواره محترم است. این احترام به هیچ عنوان با هیجانات و التهاب‌های ناشی از شکست یا پیروزی دستخوش تغییر نمی‌شود. آنها نماد کارگران معادن زغال‌سنگ هستند که با جان و دل تلاش می‌کنند؛ حاصل هرچه باشد «شکست یا پیروزی» مهم این است که آنها زحمت خود را کشیده‌اند. پس همان‌طور که اگر در بازی پیروز شوند روزی هم که مقابل حریف بازنده باشند کسی آنها را مواخذه نمی‌کند. شاید برای یک ناشناس جالب باشد چرا که وقتی مردان نیوکاسل در سنت‌جیمزپارک مغلوب می‌شوند تماشاگران به ستایش زحماتشان آنها را تشویق می‌کنند؛ تنها به این دلیل که آنها تداعی‌کننده زحمات کارگران معادن زغال‌سنگ هستند و از شعارهای کرکننده انتقادی خبری نیست. جالب آنکه هواداران نیوکاسل فوق‌العاده بر روی تیم خود متعصب هستند اما حاضر نمی‌شوند در روز شکست از بازیکنان یا سرمربی تیم خود انتقام بگیرند.

پس از ذکر این نمونه می‌توانیم به مقایسه این وضعیت با فوتبال ایران بپردازیم. در ایران نیز همان تعصب غلیظ برروی تیم‌ها وجود دارد. هواداران تنها از تیم خود پیروزی می‌خواهند و تحمل اشتباه یا شکست را ندارند. خوشبختانه هنوز فوتبال ایران تا فضای خشن فوتبال آمریکای جنوبی جایی که «اسکوبار» بازیکن تیم ملی کلمبیا بهای اشتباه در جام جهانی ۱۹۹۴ آمریکا را با ۲۰ گلوله در بدنش پرداخت کرد نرسیده، اما نگاهی به ۱۸ تیم لیگ برتر از دو قطب پایتخت گرفته تا تیم‌های شهرستانی ثابت می‌کند که تحمل باخت در هیچکدام از ورزشگاه‌های ایرانی وجود ندارد و حتی فلسفه‌ای چون فلسفه مردان سنت‌جیمزپارک هم در میان فوتبالدوستان وطنی وجود ندارد؛ مردانی که تمامی علقه‌های خود را به یک تیم پیوند زده و نام، اعتبار و حتی حیثیت‌شان را در گرو برد یا باخت تیم محبوبشان می‌دانند، با چند شکست چنان از خود بیخود می‌شوند که حتی محترم‌ترین کسانی که در روز پیروزی اسطوره‌های دست‌ساز آنان هستند را با بدترین القاب به استهزا و انتقاد می‌کشند. در هر صورت توجه به لایه‌های بیرونی فوتبال که از ذهن مدیران عالی‌رتبه ورزش تا کم‌سن‌وسال‌ترین هواداران را به خود مشغول ساخته دیگر فرصت برای پرداختن به ذات و ماهیت ورزش و آنچه که قرار است هویت‌ساز باشد نه هویت‌سوز باقی نمی‌گذارد. خوشبختانه در سال‌های گذشته باشگاه‌هایی چون علم و ادب در خراسان به نوعی در جهت رنسانس اخلاقی و فرهنگی در فوتبال پیشقدم شدند اما تا زمانی که باشگاه‌های فوتبال عمق سنگینی نام فرهنگی که بر سر در ساختمان تمامی این باشگاه‌ها نقش بسته است را نپذیرند و در رواج آن بین هوادارانشان نپردازند کسی از خود نخواهد پرسید که فلسفه و هویت تب جنون‌آمیز فوتبال چیست.

البته این را هم باید اضافه کرد در وضعی که هنوز تیم‌های فوتبال ایران پس از گذشت چند سالی از آغاز به کارشان، منحل می‌شوند، دیگر جایی نمی‌ماند برای اینکه بخواهیم از فرهنگ هواداری در ایران بنویسیم.

حسین روزبه



همچنین مشاهده کنید