جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

طنین اتحاد در بیشكك


طنین اتحاد در بیشكك

حتی اگر اعضا ومدعوین اجلاس شانگهای هم نخواهند بر این گردهمایی نمادین نام یك نسخه التیام بخش بر رنج ها و محرومیت های مردمان این منطقه اطلاق كنند قاطبه ناظران سیاسی این اجلاس را چون یك بدیل و آلترناتیو برای ده ها الگو وپروژه رنگارنگی می دانند كه یكی پس از دیگری در بستركشمكش های این منطقه بی اعتبار شده اند

همه چیز در آسیای مركزی برای شروع یك كار وحركت تازه مهیا است. این شاهراه انرژی و اقتصاد درست است كه زیر پوشش ابرهای تیره جنگ خونین افغانستان قرار دارد اما در سوی دیگر این آسمان غبارآلود فرصت و فضای تازه ای برای همكاری وسرمایه گذاری گشوده شده است. اجلاسی كه اكنون با عنوان شانگهای در یكی از پایتخت های این منطقه برپاست یك علامت رمز از این تغییر فضا درآسیای مركزی است. یك حس مشترك سیاستگذاران سه قدرت همجوار آسیای مركزی را به این سو رهنمون كرده كه میدان برای تشكیل یك بلوك یا ائتلاف منطقه ای مهیا است. سه قدرت؛ روسیه وایران وچین اكنون با جمع آوردن جمهوری های این منطقه در بیشكك گامی نو برای رفع آن «خلأ تاریخی » برداشته اند كه هنوز بیش از دو دهه پس از سقوط شوروی سابق، چون زخمی عمیق پیكر جوامع این منطقه را می آزارد.

حتی اگر اعضا ومدعوین اجلاس شانگهای هم نخواهند بر این گردهمایی نمادین نام یك نسخه التیام بخش بر رنج ها و محرومیت های مردمان این منطقه اطلاق كنند قاطبه ناظران سیاسی این اجلاس را چون یك بدیل و آلترناتیو برای ده ها الگو وپروژه رنگارنگی می دانند كه یكی پس از دیگری در بستركشمكش های این منطقه بی اعتبار شده اند. از همین روست كه اجلاس شانگهای با حساسیتی فراتر از همه نشست ها و دیدار های دیپلماتیك از سوی سیاستگذاران اروپا وآمریكا تعقیب می شود. باید یك بار دیگر آرشیو طرح ها و سرمایه گذاری های سرسام آوری كه دولت ها وكمپانی های اروپایی وآمریكایی دراین منطقه صرف كردند را از نگاه گذراند تا مشخص شوددر این اوضاع واحوال تشكیل یك ائتلاف تازه آن هم به دست سه قدرت حریف واشنگتن بر روی خاكستر امپراتوری شوروی سابق چه پیام و مفهومی دارد. بنابراین دیپلماسی ایران و دولت احمدی نژاد در شرایطی استثنایی بارسفر به آسیای میانه را بسته اند. شرایطی كه دولت ها وجوامع این منطقه دوره ای از آزمون و خطا را در امر حكومت داری پشت سرنهاده اند. هیجانات سیاسی ناشی از اندیشه های رؤیاگونه در پایتخت های جمهوری ها فرونشسته است. در همه كشورهای آسیای مركزی از كابل تا بیشكك سخن از یك انتخاب تازه است، اغلب گروه ها و سیاستمداران با عینك واقع بینی برای تعیین مسیر تازه سیاست خارجی خویش گام برداشته اند. دیپلماسی ایران در برهه ای دست دوستی به سوی همسایگان شمالی وشرقی دراز كرده كه دولت ها وملت های این منطقه خاطری آزرده وتجربه ای ناكام از حدود یك دهه همپیمانی با غرب دارند. رسانه ها ونخبگان دولتی و غیر دولتی این كشور ها به طور بی پروا زبان به انتقاد از شركای غربی گشوده اند. میزبانان احمدی نژاد در عشق آباد و بیشكك پس از دو دهه از سقوط امپراتوری شوروی به تهیه فهرست جدید دوستان وشركا همت گماشته اند. گو این كه همه چیز در آسیای مركزی از نو شروع شده است .

این بار دیپلماسی تهران می تواند با خاطری آسوده امضای خود را پای همه قرارداد ها وپیمان ها نهد كه دست هایی كه برای دوستی در بیشكك وكابل و عشق آباد دراز شده اند از تصمیم واقع گرانه واراده ای بی شائبه فرمان گرفته اند. آنها به معنای واقعی در همنشینی بیشكك نیاز خود را به یاری همسایگان ابراز می كنند.

به این صورت جمهوری اسلامی نیز با فرصتی دگرباره در این سرزمین بكر روبه روست. فرصتی كه شاید بتوان گفت پس از دو دهه تهران را به خیزی تازه دراین خطه فرا موش شده فرامی خواند. ارزش های عرصه آسیای مركزی ونقش حیاتی كه این منطقه در اقتصاد وامنیت حال وآینده كشورمان دارد ازنگاه هیچ دیپلمات ایرانی پنهان نیست و دراین دو دهه كم نبودند كسانی كه از فوت فرصت های طلایی و تاریخی ایرانیان در این خطه نقد ها ونكوهش ها سردادند وهمه افكار عمومی و نخبگان ایران را به انتظار گشودن چنین فرصتی نشاندند.

● فهرست انتظارات

با اجلاس شانگهای می توان امیدوار بود كه رسالت بر زمین مانده احیای موقعیت آسیای مركزی در دیپلماسی ایران برآورده شود و مجموعه كارگزاران وسرمایه گذاران ایرانی كه ذهنی رنجور از تجربه همكاری با همسایگان جنوبی وعربی دارند این بار عزم خویش را برای رونق بازار تعامل با كشور هایی كه دنباله های تمدن وتاریخ ایران شناخته می شوند جزم كنند.

درست است كه حوزه آسیای مركزی با رشته ای از مشكلات مشابه و در هم تنیده از مسأله دولت سازی وانسجام اجتماعی تا توسعه اقتصادی و تثبیت اوضاع امنیتی دست به گریبان هستند اما دیپلماسی ایران در ۳ پایتختی كه احمدی نژاد رویكرد نوین ایران را از آنها آغاز كرده با تقاضا ها و طرح های مختلف روبه روست و این اختلاف در سطح وموضوع همكاری از اوضاع سیاسی و ویژگی های امنیتی این كشور ها ناشی می شود. به اجمال می توان گفت كه در كابل و بیشكك ویا عشق آباد میزبانان هیأت ایرانی چه مجموعه ای از طرح ها و پروژه ها را روی میز گذاشته اند:

بدون تردید دیدار از كابل و مجموعه آنچه در مذاكرات كرزای واحمدی نژاد گذشت برای جهان خارج، از اهمیتی افزون برخوردار است. به عبارتی تهران در حساس ترین روزهای افغان ها و دشوارترین ایام زمامداری كرزای به دیدار این همسایه جنگزده خویش شتافته است. برهه ای كه مردان كابل نیاز عمیق شان به حضور تهران را با همه وجود ابراز می كنند.

نكته ای كه پس زمینه اصلی مذاكرات كرزای و احمدی نژاد قرار گرفت تجربه جنگ شش ساله است تجربه ای بس پر از اندرز كه مردان كابل را با واقعیات تازه ای از قاعده دوستی شان با غرب و ایران آشنا كرد.

با همه فرازونشیبی كه در روابط ایران وآمریكا و بی مهری های كاخ سفید پس از پروژه مشترك همكاری ما در براندازی طالبان گذشت اما تهران با نگاهی راهبردی ، رویكرد دوستی وهمكاری با دولت جدید افغانستان را پی می گیرد. راهبردی كه در آن افغانستان عمق امنیت ملی ایران است و دولت میانه رو این كشور درجرگه دوستان وشركای دیپلماسی تهران نشسته است .

با شرایطی كه اكنون افغانستان دارد مسأله اصلی دولت كابل مهار شورش های ویرانگر طالبان است ، گروهی كه دشمن مشترك دو كشور و حلقه اتصال سیاست ایران با سیاست جامعه جهانی در برابر این نیروی افراطی است. شاید كرزای ومردان كابل به زبان نیاورند اما بی گمان خواست قلبی آنان در این برهه این است كه تهران ضلع سوم از محور امنیتی را تشكیل دهد كه روز یكشنبه دو ضلع آن را كرزای با مشرف شكل داده است.

نكته حائز اهمیت دیگر این است كه دعوت این چنین از ایران برای نقش آفرینی در صحنه افغانستان گواه دیگری بر ناكامی خط مشی لجبازانه كاخ سفید است. كمتر كسی امروز دراین واقعیت تردید می كند كه پروژه شش ساله ائتلاف بین المللی برای بازگرداندن امنیت و بازسازی افغانستان به بن بست انجامیده است و فراخوانی امروز كابل از قدرت های حریف آمریكا مفهومی جز یك دعوت نانوشته از سوی جامعه بین المللی ندارد، یعنی همان هایی كه امروز با حادثه گروگانگیری و عملیات های انتحاری با دلهره اوضاع این كشور را دنبال می كنند .

به هر حال تجدید دوستی تهران وكابل در سفر احمدی نژاد علاوه بر این كه حاوی نوید هایی برای محافلی است كه نمی خواهند افغانستان در برهه شورش دوباره طالبان گام در مسیر عراقیزه شدن گذارد، تصویری تازه از روابط استراتژیك دو دولت همسایه ارائه كرد. تصویری كه گویای آن است كه بینشی واقع گرایانه برتار وپود دیپلماسی تهران وكابل رسوخ كرده است كه تند باد رقابت ها یا موج فشار لابی های سیاسی - نظامی آمریكا وناتو چندان راهی درآن ندارد.

اما در خطه تركمنستان، موضوع مذاكره وهمكاری از نوع امنیتی نیست. برخلاف جمهوری های دیگر شوروی سابق، این كشور كاملاً از درگیری های قومی فارغ بوده است و به تعبیری عشق آباد جزیره ثبات این منطقه است زیرا از حیث نژادی تركمنستان یكی از متجانس ترین جمهوری های آسیای مركزی است.

در این جا مسأله اصلی دیپلماسی احمدی نژاد در عشق آباد توسعه خط تازه همكاری پر سودی است كه با روی كار آمدن دولت جدید و پس از مرگ نیازاف كلید آن زده شده است. تهران نشانه های تغییر را در دیپلماسی جانشین نیازاف دریافته و در پی پاسخ در خور به این تغییر است. شاید سفر احمدی نژاد را بتوان یكی از این گام ها در پیوند دیپلماسی دو كشور به حساب آورد.

محمداف ۵۰ ساله در عرصه سیاست خارجی در نقش فردی فعال ظاهرشده است وسفرپیشین او به تهران و گفت وگوهایش نیز بیش از هرچیز ازعلایق این سیاستمدارآسیای مركزی به حوزه دیپلماسی حكایت دارد.

به اعتقاد ناظران سیاسی منطقه دیپلماسی تركمنستان پس از درگذشت نیازاف (رئیس جمهوری سابق تركمنستان در سی ام آذر ۱۳۸۵) با وجود چند سال ركود، به طرز چشمگیری فعال شده و ازآنچه كه در زمان نیازاف به عنوان دیپلماسی انزوا یاد می شد در حال فاصله گرفتن است. رهبری جدید تركمنستان مانند همتایان خود در آسیای مركزی تلاش می كند این گونه سفرهایش را در قالب سیاستی به نام نگاه به خاورمیانه تبیین كند كه در كانون این نگاه به خاورمیانه، همكاری با تهران قراردارد.

به عبارت دیگر او نیز به تقویت پیوندهای سیاسی كشور خود با كانون های قدرت خاورمیانه وجهان اسلام تمایل آشكاردارد. محمداف كه سال ها در كابینه نیازاف آثار انزوای تركمنستان درمعادلات سیاسی منطقه را چشیده بود، اكنون با شتاب برای بازسازی بنیادهای دوستی بویژه با همسایگان و دوستان دیرین عشق آباد خیز برداشته است. با این تفكر بود كه محمداف درنخستین روزهای قدرت گیری اش راهی عربستان وایران شد وبه سفری سیاسی و نمادین دست زد. او در این سفركوشید تصویری متفاوت از خود نزد مردم تركمنستان كه حدود ۸۹ درصد آن را مسلمانان حنفی تشكیل می دهند ارائه كند و جالب است كه او تلاش می كند محافل جهانی این آهنگ تغییر در دیپلماسی عشق آباد و علاقه مردان جدید تركمن به مراودات سیاسی را باور كنند. اوگفت تركمنستان تاكنون با ۱۲۲ كشور جهان روابط دیپلماتیك برقرار كرده است و هم اكنون عضو بیش از ۴۰ سازمان معتبر بین المللی است.

اما تهران در نگاه راهبردی خویش برآن است كه دو رشته ازهمكاری ها را نیز با این همسایه اش تقویت كند. عرصه نخست همكاری برای حل مشكلات تجاری فیمابین است بویژه این كه تجار دو كشور سال ها است ازموانعی دست وپاگیر دررونق همكاری های بازرگانی رنج می برند ودوم توسعه همكاری در سطح انرژی است كه دراین بخش نیز ایران به ورود عشق آباد در بلوك ها وائتلاف های منطقه ای انرژی توجه دارد و این كه می خواهد دولت جدید این كشور همگام با همسایگانش به طراحی و تدوین سیاست مشترك در حوزه انرژی همت گمارد. اهمیت این راهبرد ایران آنجا روشن می شود كه تركمنستان علاوه بر داشتن منابع نفتی قابل ملاحظه، از لحاظ ذخایر گاز طبیعی نیز در جهان مقام پنجم را دارد. با این حال كشوری فقیر باقی مانده است كه از زمان استقلال از اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ با سیاست نیازاف خود را از سایر جهان كنار كشیده است.

و محور دوم سیاست ایران در قبال این همسایه معطوف به گسترش همكاری در حوزه خزر است و این كه اتحاد محور تهران وعشق آباد دراین مناقشه همچنان حفظ شود. البته افزون براین ها تهران مایل است به حل پاره ای از مشكلات این كشور یاری رساند. مشكلاتی كه در آن تركمنستان، به خاطر فقدان خطوط لوله صادراتی و اختلاف میان كشورهای حاشیه دریای خزر پیرامون وضعیت قانونی این دریاچه نفتخیز، در بهره گیری از ذخایر نفت و گاز خود موفق نبوده است. این امر موجب شده است كه شركتهای خارجی در امر سرمایه گذاری از خود تردید نشان دهند و در نتیجه اقتصاد كشور در حالت ركود باقی بماند .

اما در بیشكك ودر رابطه با جمهوری فقیر آسیای مركزی دیپلماسی ایران با وضعیتی كاملاً متفاوت روبه روست. احمدی نژاد درشرایطی باب گفت وگو با سران این كشور را گشوده كه آنها از بحرانی سخت خارج شده اند. بحرانی كه این عضو شكننده آسیای مركزی را تامرحله یك فروپاشی پیش برد.

در زنجیره جمهوری های منطقه، جامعه مسلمان نشین قرقیز سهم بالایی از فقر و بحران را به ارث برده اند. فقر این كشور از كمبود منابع وثروت انرژی و ذخایرطبیعی ناشی می شود واین خود عاملی بوده كه بازیگران خارجی بیشترین بهره را ازآن برای اعمال نفوذ در ساختار سیاسی این كشور برده اند تاحدی كه آمریكایی ها در ایام جنگ افغانستان در ازای مبلغی ناچیز پایگاه های این كشور را به خدمت گرفتند.

اما بحران اجتماعی و سیاسی این كشور كه ریشه ای عمیق در منافع متعارض بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای دارد به بروز انقلابی رنگی منجر شد. انقلابی كه به درهم ریختن ساختار ثبات وتعطیلی امور سیاسی واجتماعی این كشور انجامید. قرقیز ها پس از سرنگونی حكومت «عسكرآقایف» در ۲۴مارس ۲۰۰۵میلادی برابر با چهارم فروردین ۱۳۸۴همه روزشان را در بحران سپری كردند .

قربان بیك باقی اف زمام امور این كشور را از چهارم فروردین ماه سال ۱۳۸۴با انقلاب لاله ای بدست گرفت. اما گروه ها واحزاب باز دوره ای جدید از ناسازگاری را شروع كردند. ادعای آنها این بوده كه «قربان بیك باقی اف» رئیس جمهوری قرقیزستان به وعده خود مبنی بر اصلاح قانون اساسی و تجدیدنظر در شیوه حكومت و دریك كلام كاهش شدید قدرت رئیس جمهوری عمل نكرده است. احزاب مخالف دولت قرقیزستان كه در ستادی تحت عنوان «به خاطر اصلاحات» جمع شده اند از ابزار و هر فرصتی برای فشار آوردن به دولت بهره جستند. همت باقی اف دراین مدت صرف كنترل اوضاع شده و این كه خطر فروپاشی و هرج ومرج را ازاین كشور فقیر آسیای مركزی دور سازد. باقی اف خواسته مخالفان برای اصلاح قانون اساسی را، برحق می دانست ولی زمان را برای اجرای اصلاح قانون اساسی این كشور مناسب نمی دید.

دراین مدت معترضان بسیاری از امور سیاسی این كشور از جمله فعالیت مركز قانونگذاری را مختل كردند و میدان مركزی بیشكك دراین مدت به طور مدام صحنه تجمع اعتراض آمیزی بوده است.

بنابراین امروز رهبران این كشور كه هنوز با ۲ بحران عمیق دولت سازی وملت سازی دست وپنجه نرم می كنند نیازمند یاری ایران در عبورازاین چالش ها هستند.

درست است كه خواسته معترضان مبنی برتصویب «لایحه اصلاح قانون اساسی قرقیزستان» ازسوی این مجلس به تصویب رسید و غائله فروكش كرد اما هنوز مسئولان این كشورنگران بازگشت ناامنی هستند.

نكته مهم این است كه عرصه سیاسی این كشور بعد ازاین غائله داخلی با غائله كشمكش جناح های مدعی غرب روبه رو شده است. شاید ازاین نظر اجلاس شانگهای مهمترین سازوكاربرای بازگرداندن ثبات به این سرزمین خسته باشد ودراین راستا ایران وروسیه با مسئولیتی مشابه برای تأمین نیازهای امنیتی واقتصادی قرقیز ها مواجه هستند.

● بازیگری تازه به نام سازمان شانگهای

یك تصمیم و یك اجماع نانوشته میان ۳قدرت محوری منطقه؛ روسیه، چین وایران سبب شد اجلاس شانگهای از نهادی گمنام و غیر مؤثر درروابط بین الملل به یكی از بازیگران جدید در تحولات منطقه تبدیل شود.

سازمانی كه شاید تا دیروز برای حتی اصحاب رسانه یك نهاد كم اهمیت بود.

لذا هفتمین اجلاس كه با حضور همه بلند پایگان و سران كشورهای عضو سازمان همكاری شانگهای برگزار می شود آغاز حیات تازه هم برای این سازمان هم برای كشورهایی است كه در زیر سقف این نهاد در پی آغاز روابطی نو هستند. اغراق نیست اگر گفته شود كه با مقدماتی كه این دور از اجلاس پیموده ۲۵مرداد ماه شالوده یك ترتیبات سیاسی - اقتصادی جدید در بیشكك پایتخت قرقیزستان ریخته خواهد شد.

احمدی نژاد پیش از عزیمت به این اجلاس تفكر ایران را دردیدار با سفرایش دراین باره بیان كرده بود. او گفته بود: جهان و منطقه در آستانه یك تحول عظیم قراردارد. اصلاح و تغییرساختار مناسبات و روابط بین المللی درجهت منافع ملت ها و ترسیم شرایط مطلوب را مأموریت بزرگ امروز جمهوری اسلامی ایران دانست.

رئیس جمهوری همچنین در این دیدار تلاش سفیران و نمایندگان جمهوری اسلامی در كشورهای خارجی برای هماهنگ كردن روابط اقتصادی و سیاسی و افزایش مناسبات اقتصادی، تجاری و بازرگانی ایران با كشورهای منطقه را مورد تأكید قرار داد.

زیر سقف شانگهای جمعی از دوستان تازه و دیرین ایران جمع هستند.

در این اجلاس سران كشورهای چین، روسیه، قزاقستان، تاجیكستان، قرقیزستان، ازبكستان به عنوان عضو و سران كشورهای ایران و مغولستان به عنوان ناظر سازمان همكاری شانگهای شركت دارند. این اجلاس خواسته وناخواسته به یك بلوك رقیب برای سازمان های غربی تبدیل شد. چنانكه بسیاری از تحلیلگران پس از شكست نسخه های سیاسی اقتصادی آمریكا و اروپا سازمان همكاری شانگهای را معبری برای خروج از دخالت های بی سود آمریكا در آسیای میانه می دانند. خبرگزاری فرانسه دراین باره با صراحت اعلام كرد، رهبران چین، روسیه وایران چهار كشور آسیای میانه تا چند روز آینده در قرقیزستان گرد هم می آیند تا آنچه را كه یك برنامه كاری ضد آمریكایی تلقی می شود، دنبال كنند.

این سازمان همه ابزارهای یك قدرت مؤثر را درخود جمع كرده است. سازمان همكاری شانگهای كه ۶سال پیش تأسیس شد، افزون بر آن كه سرزمینی پهناور از میادین سرشار و حائز اهمیت نفت و گاز در روسیه وایران و آسیای میانه است، چین را نیز به عنوان یك غول اقتصادی در حال ظهور، دربر دارد.

نكته مهم این است كه این سازمان آنجا نگرانی غرب را برانگیخته كه به دنبال پاسخگویی به نیاز امنیتی اعضای منطقه است و دراین راستا به حل بحران افغانستان علاقه نشان داده است. بحرانی كه پاشنه آشیل امروز آمریكا است. علاوه براین شانگهای بر محور تفكر جمعی از نخبگان ضد ناتو روسیه مانند ایوانف « تئوری ترتیبات امنیتی مشترك » برای دفع نفوذ نیروهای فرامنطقه ای را طراحی كرده است. در امتداد این اندیشه رزمایش نظامی سازمان هفته گذشته كه در چین آغاز شد و هفته جاری نیز در كوه های اورال روسیه با حضور سران سازمان همكاری شانگهای و مجموع ارتش های طرفین ادامه یافت .

چنان كه اعلام شده حدود شش هزار و ۵۰۰ سرباز با حمایت هواپیماها، تسلیحات سنگین و چتربازان در رزمایش موسوم به «مأموریت صلح سال ۲۰۰۷ » یك پایگاه فرضی را تصرف می كنند. بیشتر نیرو های حاضر در رزمایش چینی و یا روسی هستند. برای نخستین بار تمامی كشورهای عضو سازمان همكاری شانگهای نیز نیروهایی را برای شركت در این عملیات اعزام می كنند.

همه این حركت ها پیامی روشن برای ناتو و آمریكا دارد كه سیاست گسترش به شرق را تا امتداد مرزهای ایران و روسیه پیش بردند یا آنكه جمهوری های آسیای مركزی را در انواع طرح های اروپایی وغربی وارد كرده و به بهانه مبارزه با تروریسم فرودگاه ها وحریم زمینی وهوایی آنان را به خدمت گرفتند. در این مدت غربی ها انواع پیمان های امنیتی را با بدترین شرایط در منطقه انعقاد كردند. سازمان همكاری شانگهای، كمربندی از همگرایی در برابرخط نفوذ آمریكا در سراسر آسیای میانه است كه به دنبال حملات ۱۱سپتامبر در امتداد خزر وبالتیك ترسیم شد.



همچنین مشاهده کنید