پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

این بار دیگر بهانه ای وجود ندارد در حسرت عبرت


روزی كه تیتر اول تمامی رسانه های گروهی ایتالیا به حوادث ناگوار داربی اروپایی میلان و اینتر اختصاص یافت انتظار این می رفت كه رسوایی تازه ای در كمین سیستم نابسامان ورزش این كشور نشسته باشد عمق فاجعه جایی بود كه حتی انگلیسی ها هم نمی توانستند آنچه را كه می دیدند باور كنند جوزپه مه آتزا در شبی كه میلیون ها بیننده تلویزیونی در سراسر دنیا به آن چشم دوخته بودند ناگهان به جهنم ابدی تبدیل شد

بازی سرنوشت این بار گریبان ایتالیایی ها را گرفت.

انگار نه انگار كه تا ساعاتی پیش از وقوع این حادثه ترس ناشی از تكرار حوادث بیست سال پیش نبرد لیورپول و یووه نیروهای امنیتی ایتالیایی را به تكاپو و جنب و جوشی وصف ناشدنی وادار كرده بود.

اما این بار كسی نمی توانست از وحشیگری و آشوبگری انگلیسی ها گله و شكایت كند.

آنچه دوربین های تلویزیونی مستقر در سان سیرو به تصویر كشاندند بیانگر حقیقت تلخی است كه سال ها است در بطن جامعه ایتالیایی نهفته و به سختی می توان منكر آن شد.

نه فقط سیستم ورزش بلكه نهادهای دیگر اجتماعی نیز به نوعی از این قبیل حوادث ناگوار ضربه خورده اند ولی زد و بندهای پشت پرده میان باشگاه ها و اولتراس، باجگیری های مختلف و حق السكوت های پی درپی به حدی بر روابط اجتماعی سایه گسترانیده اند كه پیدا كردن راه حلی عملی به منظور جلوگیری از غرق شدن در این مرداب گل آلود بس دشوار به نظر می رسد.

آنچه در جوزپه مه آتزا رخ داد را تمامی رسانه های جمعی دنیا مخابره كرده و تفسیر كردند.

BBC بیش از دیگر خبرگزاری ها و شاید به دنبال نوعی حس انتقام جویی روی این قضیه متمركز شد؛ چراكه ایتالیایی ها همچنان معتقدند كه هواداران بریتانیایی خطر بزرگی برای استادیوم های ورزشی به شمار می روند. كه آنچه در داربی میلان و اینتر رخ داد تنها به حماقت و نادانی عده ای اولتراس اینتر بر می گردد و اینكه نمی توان حیثیت و آبروی یكی از سرشناس ترین باشگاه های جهان و هواداران با فرهنگ آن را به دلیل این رسوایی ننگین زیر سئوال برد.

اما واقعیت چیز دیگری است. كه همین عده اندك- اولتراس و یا هر چیز دیگری كه نامیده می شوند- كه تماشای یك مسابقه ورزشی را با میدان جنگ اشتباه گرفته اند و مسلح تر از پلیس و نیروهای امنیتی راهی استادیوم ها می شوند نه تنها مسبب اصلی بزرگ ترین ضرر اقتصادی ممكن به باشگاه محبوبشان به شمار می روند بلكه چنان لكه سیاهی بر روی تصویر ارائه شده از فوتبال و ورزش و حتی فرهنگ ایتالیا بر جای گذاشتند كه شاید تاریخ هم به سختی قادر به پاك كردن آن خواهد بود.

جریمه سنگین یوفا كه انجام چهار بازی خانگی پشت درهای بسته را برای اینتر به دنبال دارد و امكان كسب حدود چهار پنج میلیون یورو درآمد خالص از این دیدارها را از باشگاه میلانی سلب می نماید تنها به ضرر اینتر و هوادارانش تمام نخواهد شد. این حكم حریفان اروپایی این تیم را هم از به همراه داشتن طرفدارانشان در این چهار مسابقه محروم می كند و این قضیه كم اهمیتی نیست! در اینكه سال ها است عمر پیام های اخلاقی و شعارهای تكراری به سر آمده شكی وجود ندارد ولی واقعیت امر چیزی نیست جز اینكه این قبیل اتفاقات فقط و فقط به زندگی اجتماعی یك ملت ضربه می زند و تحقق خواسته های یك انسان معمولی در پی زندگی در یك محیط متمدن و آرام و به دور از جنجال و هیاهو را غیر ممكن می سازند. اینكه فدراسیون ایتالیا هر روز قوانین جدید و سختگیرانه تری در رابطه با معضل خشونت در استادیوم ها وضع نماید و داوران در صورت بروز چنین حوادثی موظف به توقف جریان بازی شوند هیچ دردی را دوا نخواهد كرد. بحث این نیست كه تازه در هزاره سوم فرهنگ حضور در استادیوم ها را به هواداران دو آتشه تیم ها یاد داد. اما مسلماً می توان با اجرای نظارتی دقیق تر،كنترل جدی و كنار گذاشتن خیلی از باند بازی ها امنیت ورزشگاه ها را تضمین كرد و در پی كسب اعتماد بود و این تصویر خدشه دار شده را به نوعی ترمیم بخشید.

اگرچه ظاهراً تحقق این امر هم تقریباً غیر ممكن به نظر می رسد.

شنبه گذشته لحظاتی قبل از بازی رم و رجینا در استادیوم المپیك هواداران تیم پایتخت نشین به هنگام بازگشایی درهای ورزشگاه رم بدون هیچ گونه كنترلی به سوی سكوها حركت كردند (در حالی كه چیزی بر خلاف این از سوی خبرگزاری ها مخابره شد!!) جالب اینكه یك نفر از بین جمعیت فریاد می زد: «واقعاً اینها فكر می كنند با چه كسانی طرف هستند؟ ما هر لحظه كه اراده كنیم هرچه بخواهیم وارد استادیوم می كنیم!!»

حقیقت این است كه نهادهای امنیتی ابزار لازم برای كنترل این قبیل افراد را در اختیار ندارند. بازرسی كیف های بانوان امری است تقریباً محال و در این شرایط طبیعی است كه دیدا سنگر بان میلان آنگونه نقش بر زمین می شود.

فقط خدا می داند كه اگر آن شیء محترقه به جای شانه به صورت وی برخورد می كرد و فاجعه ای عظیم شكل می گرفت باز هم می توانستیم با اما و اگر این حكایت تلخ را به پایان برسانیم؟



همچنین مشاهده کنید