شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

«تختی», «فردوسی» زمان ما است


«تختی», «فردوسی» زمان ما است

در مسیر زندگی حد فاصل تولد و مرگ

هر روز هزاران هزار نفر متولد می‌شوند و هزاران هزار نفر از دنیا می‌روند، بی‌آنکه اتفاق خاصی رخ دهد، بدون اینکه زمین از حرکت باز ایستد یا خورشید، آفتابش را از عالم هستی دریغ کند. همین طور آدم‌ها می‌آیند و می‌روند، انسان‌ها متولد می‌شوند و می‌میرند. از گذشته روال همین بوده و هست و خواهد بود. هیچ کس تا به حال نتوانسته میلاد اسطوره‌یی را پیش بینی کند که تولدش از قبل روزی خاص قلمداد شود. آدم‌ها همه به یک شکل متولد می‌شوند؛ اما به یک شکل از دنیا نمی‌روند، بلکه هر کس به نوعی از زندگی رخت برمی‌بندد و جالب اینکه تمام موجودات زنده به این شکل زایش نیافته و دچار مرگ نمی‌شوند.

البته بسیاری هستند که نحوه تولد و مرگ‌شان به آدمی نزدیک است؛ اما ماهیت زندگی هیچ یک همچون انسان نیست؛ انسانی که برخلاف سایر موجودات -که از قبل تولد مشخص است که بعد از آن چگونه زندگی خواهند کرد تا مرگ- باید وارد پروسه زندگی شود تا تازه معلوم شود که چه راهی را پیش خواهد گرفت و چگونه زندگی خواهد کرد. در واقع سایر موجودات زنده قبل از اینکه متولد شوند، معلوم است بعد از تولد تا زمان مرگ‌صشان -حال چه طبیعی و چه اتفاقی- چکار خواهند کرد و این دور باطلی است برای آنها که بیشتر از روی غریزه شکل می‌گیرد و این نه بدان معناست که انسان غریزه ندارد و از روی غریزه کاری نمی‌کند نه، چرا که انسان نیز غریزه دارد و خیلی وقت‌ها هم از روی غریزه کارهایی انجام می‌دهد که یا باعث تحسین او می‌شود یا سرزنش و تنبیه.

تفاوت انسان با سایر موجودات زنده در قدرت تفکر او است که این اجازه را به آدمی می‌دهد تا نه از روی غریزه، بلکه به مدد عقل و منطق، خوب و بد را از هم تمییز داده و خیر و شر را از هم تشخیص دهد و اگر این توان در انسان نبود، باید همان حیوان ناطق خواندنش. در جاده زندگی که مبدای آن تولد و مقصدش مرگ است، این تفکر و انتخاب‌های آدمی است که مسیر را برای او سخت و طاقت‌فرسا یا راحت و شیرین می‌کند.

این تفکر خوب و بد و گرایش به خیر و شر در وهله نخست به وراثت و مسائل ژنتیکی بازمی‌گردد- که البته این موضوع بیشتر در مسائل فیزیکی وجسمی نمود پیدا می‌کند- و در گام بعدی که بسیار مهم‌تر و تاثیرگذارتر است به محیط و شرایطی که یک انسان در آن رشد کرده و پرورش می‌یابد مرتبط می‌شود، برای همین هم باید محیط را تاثیرگذار‌ترین عامل بر موجودات زنده به ویژه انسان دانست.

پس انسانی که در محیط مناسب حضور داشته و رشد و پرورش یابد، می‌تواند به جایگاهی مناسب برسد و در مقابل انسانی که در محیطی نامناسب حضور داشته و رشد و پرورش یابد، نمی‌تواند به جایگاهی مناسب برسد، البته همواره استثنا وجود داشته و تجربه و حتی علم اثبات کرده‌اند که هیچ چیز مطلق نیست. نکته‌یی دیگری که در این بین باید به آن توجه داشته باشیم، اینکه انسان همواره از زمان تولد تا مرگ به دنبال نداشته‌های خود است و برای رسیدن به آن تلاش می‌کند و در این راه به کنش‌ها واکنش نشان داده و به اعمال مختلف عکس‌العمل نشان می‌دهد تا به هدف خود نزدیک شود و حال هدف هر چیزی می‌تواند باشد، گاه درونی و شخصی و گاه بیرونی و عمومی و برای رسیدن به آن بی‌تردید راه‌های بسیاری وجود دارد که خوب و بد دارد و خیر و شر.

ذهن سالم با هدف سبز راه درست را برای رسیدن به مقصد انتخاب می‌کند تا نه خود آسیب ببیند و نه به دیگران ضرر بزند و در مقابل تفکر بد و نادرست برای رسیدن به هدف راهی را برمی‌گزیند که سریع‌تر به آن برسد و در این راه چه ضرر و زیان‌ها که به دیگران و خود نمی‌زند و هر دوی اینها حاصل محیط و جامعه‌یی هستند که در آن صاحب تفکر پرورش یافته است؛ اما خب در نهایت این تفکر و راه درست است که ماندگار شده و به نیکی از آن یاد خواهد شد. پس اینکه آدم‌ها چه زمان به دنیا می‌آیند و چه زمان از دنیا می‌روند آنقدرها مهم نیست، چرا که مهم اعمال و رفتار و چیزی است که از آدمی به یادگار می‌ماند و هر روز هزاران هزار نفر متولد می‌شوند و هزاران هزار نفر از دنیا می‌روند؛ اما چیزی که مهم است مسیری است که آنها طی می‌کنند و هدفی است که شاید هم شخصی باشد؛ اما نفع عمومی دارد. آدم‌های کوچک برای خود تلاش می‌کنند و انسان‌های بزرگ برای مردم و انسانیت.

برای همین هم اگر امروز تاریخ دقیقی از زمان تولد و مرگ «فردوسی» یگانه شاعر بی‌همتای زبان پارسی در دست نیست؛ اما با این حال تمام ایران و ایرانیان خود را مدیون او می‌دانند که بیش از ۴۰ سال از عمر خود را وقف زنده نگاه داشتن زبان مادری خود در برابر حمله اقوام مختلف کرد تا امروز هنوز ایرانیان به زبان فارسی سخن بگویند و همین بس تا همگان به این موضوع تاکید کنند که در میان بزرگان تاریخ این سرزمین که فراز و نشیب‌های بسیاری را تجربه کرده، فردوسی بزرگ‌ترین خدمت را به مام میهن کرده است و این نیاز روز بود و فردوسی حاصل آن جامعه که نیاز داشت تا یک نفر ادیب، زبانش را حفظ کند که فردوسی چه خوب این‌کار را انجام داد.

«تختی» الگو، هم یکی بود مثل «فردوسی» بزرگ، رشد یافته در جامعه معاصر ما که در قالب پهلوان پا در جاده زندگی گذاشت و صدای مردمی شد که نداشته خود را جست‌وجو می‌کردند و او با ذهن سالم و سبز خود در مسیر درست برای رسیدن به این هدف حرکت کرد و جاودانه شد. مهم مرام و راه تختی است، مهم الگو و اسطوره‌یی بود که نیاز جامعه بود و چه خوب که تختی بود این نیاز. شاید امروز ما –که بالا و پایین‌های بسیاری را در سال‌های اخیر دیده‌ایم- بیشتر از هر زمان دیگری درک کنیم که تختی که بود و در چه جامعه‌یی با چه نو تفکر و نگاهی رشد یافت و چشم و چراغ مردم شد.

جامعه امروز ما نمی‌تواند تختی بسازد چون قابلیت و تفکر تختی ساختن ندارد، چون آرمان‌هایش تغییر کرده، چون از واقعیت دور شده و حقیقت را گم کرده است. شکی نیست که اگر زاد روز و روز مرگ تختی مشخص نبود او همچنان تختی بود برای ما، همانطور که مهم نیست که جهان پهلوان خودکشی کرده باشد یا کشته باشندش، چون مهم راه و مرام او است که همواره زنده است.

وحید جعفری



همچنین مشاهده کنید