شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

بصیرت و روشن بینی الهی


بصیرت و روشن بینی الهی

● ویژگی صاحب بصیرت
انسان صاحب بصیرت کسی است که قدرت تحلیل و تجزیه رخدادها را داشته باشد و حتی بتواند توصیه های مناسب ارائه دهد و مسیر آینده را با چراغ نشانه ها و داده های یافته …

ویژگی صاحب بصیرت

انسان صاحب بصیرت کسی است که قدرت تحلیل و تجزیه رخدادها را داشته باشد و حتی بتواند توصیه های مناسب ارائه دهد و مسیر آینده را با چراغ نشانه ها و داده های یافته از گذشته بیابد.

در حقیقت زمان حال، همواره زمان تجزیه و تحلیل است و انسان بصیر هر نشانه ای را که از گذشته و حال می یابد در کنار هم می نهد تا بتواند عمل بعدی خود را به درستی انجام دهد. از اینرو می توان گفت انسان صاحب بصیرت در فرهنگ قرآنی همان انسان روشنگری است که در برخی از زمان ها از آن به روشنفکر نیز یاد شده است.

اگر به آموزه های قرآنی مراجعه ای گذرا شود، در همه جا انسان دارای بصیرت را انسان روشن بینی معرفی می کند که پرده ها از هر جنس و نوعی را کنار زده است و از هر نشانه بزرگ و کوچک بهره برده تا راه اصلی را هرگز گم نکند؛ زیرا در جهانی که همه چیز دست به دست هم داده تا انسان را از خودش نیز غافل کند، چه رسد از خدا و فلسفه آفرینش هستی و انسان، چگونه می توان بی هوشیاری و بیداری، خود را یافت و راه و چاه را شناخت و در دام غفلت نیفتاد.

بارها دیده شده است که حتی هوشیاران و بیداران به وسوسه هواها و خواسته های درونی و یا زمزمه ابلیس بیرونی، به خواب رفته و در دام غفلت افتاده اند. این که انسان هر دم از خود بپرسد از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود و به کجا می روم؟ تنها عاملی خواهد بود که وی را از فراموشی خود و خدا رهایی می بخشد. اما اگر دمی این پرسش را از خود فراموش کند و غافل شود، همان فراموشی، برابر با غفلتی از خود و خدا و فلسفه زیستن آدمی می شود.

خداوند در قرآن، نشانه های هستی را روشنی بخش آدمی می شمارد و معجزه های پیامبران را که گاه از آن به آیات و بینات و گاه دیگر به بصایر تعبیر می کند، در حقیقت چیزی جز روشنگری نمی داند.

هر نشانه ای از نشانه ها را باید در کنار هم گذاشت و از تجزیه و تحلیل آن، حقایق را از باطل ها باز شناخت و چاه را از راه دانست. اگر این گونه عمل شود، انسان صاحب بصیرت می شود و می تواند به خود و دیگران توصیه کند که چگونه می توان به هدف اصلی رسید و از آن غافل نماند.

لزوم کشف الغطا در فتنه ها

اگر انسان، امروز دارای چشم تیزبین و نشانه شناس نباشد تا در ورای پرده های زمخت وسوسه ها و حیله ها، حقیقت را نیابد، زمانی که این پرده ها کنار برود و خود را عامل فتنه ها و تاریکی ها و بازیچه باطل بیابد آن زمان دیگر بسیار دیر است. کشف الغطا برای اهل بصیرت می بایست در همین فتنه ها و زمانه آن انجام پذیرد تا بتواند با در کنار هم گذاشتن نشانه ها، تحلیل درستی از رخدادها داشته باشد. این زمان است که می تواند مرگ اختیاری را تجربه کند و یقین عینی را به شهود و یا حضور، درک و فهم کند، آن گاه وقتی تصمیمی می گیرد، عین حق خواهد بود و می تواند مدار و محور حق باشد و دیگران را نیز به سوی کمال حق رهنمون شود؛ زیرا دیگر از هیچ چیزی نمی ترسد و مرگ را به اختیار تجربه کرده است و ترسی از مرگ موهوم غیر اختیاری ندارد.

اگر کشف غطایی نیز صورت گیرد و پرده ای به کنار رود، برای او تفاوتی نمی کند، زیرا این را به کشفی پیش از این دریافته بود، حتی اگر این کشف با کنار هم گذاشتن نشانه های و تحلیل حرکت ها براساس موافقت با اصول و مبانی فلسفه آفرینش و یا مخالفت با آن برایش صورت گرفته باشد.

به عبارت دیگر انسان صاحب روشنگری و روشنفکری، همان اهل بصیرتی است که با نشانه شناسی و بینش و نگرش نوری و خداوندی، دانسته است که حرکتی فتنه ساز در چه مسیری پیش می رود و در هیاهوی بحران ها و تاریخ نمایی ها می داند که نور در کدامین سمت و سو است و بدان سو می رود. پس هم آینده را می بیند و هم بدان امید دارد و هم دیگران را به آن نور روشن، هدایت می کند؛ زیرا همواره حقیقت چون چکادی استوار در برابرش ایستاده است و از آن دمی غافل نیست.

علی اصغر حسینی



همچنین مشاهده کنید