جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

انتظار پویا


انتظار پویا

یاران امام, گنجینه هایند گنجینه, ثروتی است كه مردم از محلّ اختفای آن بی خبرند ممكن است گنجی در خانه انسان, زیر گام های او, یا در زمین مجاور منزلش, یا در شهر وی باشد, امّا او از آن بی خبر باشد انصار امام نیز گنج های پنهانند

● نشانه های یاوران مهدی (عج)

پیش از آغاز بحث «نشانه‏ها واندیشه‏ها» ناچاریم به نكته‏ای اشاره كنیم، وآن این كه زبان رایج در زمان صدور این روایات، زبانی رمزی ونمادین بوده است؛ از این رو «سیوف» را به سلاح؛ «خیول» را به ماشین‏ها، نفربرها، تانك‏ها ووسایل نقلیه زرهی ورزمی باید معنا كرد. چنان كه وصف «رُهبانٌ باللیل، لیوثٌ بالنهار» نیز تعبیری نمادین ومجازی است كه از آن عبادت وتهجّد در شب، وشجاعت وجرأت وجسارت در روز مقصود است.

زبان رمزی برای كسی كه آشنا به شیوه‏های تعبیر در منابع وروایات اسلامی باشد، زبانی شناخته شده است.

▪ پس از این مقدمه، بحث از «نشانه‏ها واندیشه‏ها» را در این روایات آغاز می‏كنیم:

۱) گنج‏هایی كه از جنس طلا ونقره نیست

یاران امام، گنجینه‏هایند. گنجینه، ثروتی است كه مردم از محلّ اختفای آن بی‏خبرند. ممكن است گنجی در خانه انسان، زیر گام‏های او، یا در زمین مجاور منزلش، یا در شهر وی باشد، امّا او از آن بی‏خبر باشد. انصار امام نیز گنج‏های پنهانند. ممكن است یكی از آنان در خانه فردی از ما یا در همسایگی یا در شهر ما باشد، امّا ما وی را نشناسیم وحقیرش بشمریم ودر چشم مردم كه دیده بصیرتشان از نفوذ در اعماق وكشف گنج‏ها ناتوان است، كوچك آیند.

بی‏گمان این بصیرت، یقین، توجّه به خدا، شجاعت وبی‏باكی وذوب شدن در ذات خدای تعالی كه انصار امام علیه‏السلام بدان‏ها توصیف شده‏اند، به یكباره شكل نمی‏گیرد، بلكه در جان این جوانان وجود داشته است، جز آن كه از دیدگان مردم پنهان مانده است؛ چنان كه گنجینه‏ها از چشم‏ها پنهان می‏مانند.

۲) قدرت وآگاهی

خدای بلندمرتبه در وصف بندگان شایسته خود «ابراهیم»، «اسحاق» و«یعقوب» علیهم‏السلام می‏فرماید:

«واذكر عبادنا ابراهیم واسحاق ویعقوب اولی الایدی والابصار انّا اخلصناهم بخالصهٍٔ ذكری الدّار وانّهم عندنا لمن المصطفین الاخیار»(۱)

«وبندگان ما ابراهیم واسحاق ویعقوب را كه نیرومند ودیده‏ور بودند به یاد آور. ما آنان را با موهبت ویژه‏ای ـ كه یادآوری آن سرای بود ـ خالص گردانیدیم. وآنان در پیشگاه ما به جِدّ از برگزیدگان نیكانند.»این، از شگفت‏آورترین توصیف‏هاست.

بصیرت، نیازمند قدرت است وبدون قدرت، از دست می‏رود وبه خاموشی می‏گراید. بصیرت را جز مؤمن نیرومند بر نمی‏تابد، وهنگامی كه قوایش تحلیل رود فاقد بصیرت شود. بنابراین، قدرت نیاز به بصیرت دارد؛ زیرا قدرت بی‏بصیرت به لجاجت ودشمنی واستكبار بدل می‏شود.

خدای تعالی ابراهیم واسحاق ویعقوب را چنین توصیف فرموده است كه آنان صاحبان «قدرت / الایدی» و «بصیرت / الابصار» هستند. چنان كه در برخی روایات نیز، یاران امام عصر علیه‏السلام به صاحبان «قدرت» و«بصیرت» توصیف شده‏اند.

۳) هشیاری وبصیرت

تعبیر روایت از حالت آگاهی وبصیرت یاران امام عصر علیه‏السلام تعبیر عجیبی است:

«كالمصابیح كَأَنَّ قلوبهم القنادیل»

«آنان چونان چراغ‏هایند؛ انگار كه در دل‏هاشان قندیل‏هایی روشن است».

آیا امكان‏پذیر است كه ظلمت، قندیل را بشكند؟ هر چند كه ظلمت قندیل را احاطه می‏كند، لیكن قدرت درهم شكستن آن را نخواهد داشت.

یاران امام، اگرچه تیرگی شك وتردیدها متراكم گردد وفتنه‏ها پی در پی درآیند، در روح وجان وهشیاری آنان نفوذ نتوانند كرد. از این رو آنان هنگام كه رهسپار شوند، دچار شك نگردند وتردید نكنند و به قهقرا نروند وبه پشت سر ننگرند. تعبیر روایت در این زمینه چنین است:

«لا یشوبه شكٌّ فی ذات اللّه»

«دل‏هایی كه به شك در ذات خدا آلوده نشوند.»

از این تعبیر فهمیده می‏شود كه منظور امری غیرشك است؛ مخلوطی از شك ویقین یا لحظاتی است از شك كه حالت یقین را می‏شكافد وبه نحوی به درون یقین نفوذ می‏كند. ولی طولی نمی‏كشد كه در مقابل یقین شكست می‏خورد و جا خالی می‏كند. چنین چیزی برای بسیاری از مؤمنان اتفاق می‏افتد. غیر از آن كه یقین یاران امام را شكّی بر نمی‏آشوبد. یقین آنان ناب وخالص وبه دور از شایبه شك وتردید است.

۴) عزم نافذ

این بصیرت، چنان عزم نافذی به آنان می‏بخشد كه هیچ تردید ودودلی در آن نیست. تعبیر از این عزم به «الجمر = اخگر، پاره آتش»، تعبیری باشكوه وحكایتگر است. «اخگر» مادام كه ملتهب وفروزان است نفوذ می‏كند ومی‏درد وتعبیر به «اشدّ من الجمر = نافذتر از پاره آتش»، دلپسندترین تعبیری است كه در باب نفوذ عزم می‏شناسیم. ما نمی‏دانیم كه خدای تعالی در روح وجان جوانان طالقان چه گنجینه‏هایی از هشیاری، یقین، عزم ونیرو قرار داده است. تعابیر وارد در این روایت، تعابیر غیرمأنوسی است. انگار كه سخن از آنان، سخن از روی وَجْد وشیفتگی است:

«زُبر الحدید كالمصابیح، كأنَّ فی قلوبهم القنادیل، اشدُّ من الْجَمْر، رُهبانٌ باللیل، لیوثٌ بالنهار»

«پاره‏های آهنند، چون چراغند، انگار در دل‏هاشان قندیل‏هایی روشن است، نافذتر از پاره آتش، زاهدان شب وشیران روز.»

گویی كه روایت از تمام توانایی‏های لغت سود جسته تا امكان تعبیر از آگاهی، بصیرت، نیرومندی وعزم نافذ این جوانان را به دست آورد.

۵) نیرومندی

روایت، جوانان طالقان را به [صاحبان] قدرت شگرف كه تاكنون هیچ جوانی را بدان نیرومندی مشاهده نكرده‏ایم، توصیف كرده است. در این عبارت تأمل كنید: «كأنّ قلوبهم زُبر الحدید = گویی كه دل‏هاشان پاره‏های آهن است.»

آیا تاكنون كسی را دیده‏اید كه بتواند تكه‏های آهن را در كف دست ذوب كند، یا بشكند یا نرم سازد؟

«لَوْ حملوا علی الجبال لاَزالوها، لا یقصدون برایاتهم بلدهٔ اِلاّ خرّبوها كأَنَّ علی خیولهم اَلْعُقبانُ»

«اگر به كوه‏ها حمله‏ور شوند، آن‏ها را متلاشی سازند، با پرچم‏هاشان آهنگ هیچ دیاری را نكنند جز آن كه ویرانش سازند، گویی كه عقابانند بر اسب‏ها.»

این تعابیر عجیب از قدرت سهمگینی حكایت می‏كند. این قدرت، از نوع قدرتی كه طاغوت‏ها از آن بهره‏مندند نیست، بلكه فقط برخاسته از نیروی عزم واراده ویقین است.

۶) مرگ‏جویی وشهادت‏طلبی

«یدعون بالشهادهٔ ویتمنّون اَنْ یُقتلوا فی سبیل الله»

«برای شهادت دعا می‏كنند وآرزوی كشته شدن در راه خدا را در سر می‏پرورانند.»

مرگی كه پیرمردان نود ساله وصد ساله را دچار وحشت می‏سازد، در حالی كه تمام لذت‏های زندگی ومیل بدان‏ها را از كف داده‏اند ... آری، همان مرگی كه پیران را به وحشت می‏نشاند، این جوانان كه در عنفوان جوانی به سر می‏برند، بدان عشق می‏ورزند. عشق به شهادت از دو چیز سرچشمه می‏گیرد ودو نتیجه را در زندگی مردم به جای می‏گذارد.

امّا آن دو چیز كه منشأ عشق به شهادت در وجود انسان است، رویگردانی از دنیا وتوجّه به خدای تعالی است. اگر انسان با دوستی دنیا در دلش مقابله كند وخود را از بند آن رها سازد وفریبش را نخورد، بی‏گمان گام نخست را در این راه ـ كه دشوارترین گام است ـ برداشته، وگام دیگر آن است كه دل به محبّت خدا دهد وشیفته یاد وعشق او باشد وصاحب چنین دلی با تمام وجود به سوی خدا بازگردد.

نزد این گروه، امور دنیوی را اهمیّتی نیست. با دیگران در بازارها واجتماعات حاضر می‏شوند، جز آن كه به دل، از این امور غایبند ودرباره اینان تركیبِ «حاضرِ غایب»(۲) كاملاً مصداق پیدا می‏كند.

این جنگجویان جسور عاشق مرگی هستند كه مردم از آن می‏هراسند. شهادت را طلب می‏كنند ودر آن لقای الهی را می‏جویند. اشتیاق‏شان به شهادت، به سان اشتیاق مردم به لذت‏های دنیا بلكه برتر از آن است.

كم هستند كسانی كه آنان را درك كنند. انسان‏های غربی راهی برای درك آنان ندارند. غربیان گاه آنان را به «خودكشی‏كنندگان»(۳) توصیف می‏كنند، حال آن كه «خودكشی كننده» كسی است كه از دنیا خسته می‏شود ودر زندگی به بن‏بست می‏رسد. ولی این جوانان درهای دنیا را به روی خود گشوده می‏یابند. دنیا به رویشان لبخند می‏زند وبا تمام طراوت وزیب وزیورهایش به سرشان سایه می‏افكند. بنابراین، آنان از دنیا خسته نشده‏اند ودر آن به بن‏بست نرسیده‏اند، بلكه از آن رویگردان شده‏اند؛ زیرا مشتاق لقای الهی‏اند.

غربیان، این جوانان را به «تروریسم» متهم می‏كنند، حال آن كه این‏ها تروریست نیستند، واگر می‏گفتند كه اینان از ترور نمی‏هراسند، سخنی نزدیك‏تر به واقعیت بود.

رویگردانی از دنیا وعشق به لقای الهی، سرمنشأ عشق به شهادت وكشته شدن در راه خداست. امّا آنچه كه از عشق به شهادت حاصل می‏شود، عزم ونیرومندی است، جنگجوی بی‏باكی كه توان آن را داشته باشد كه خود را از [بند] دنیا آزاد كند، چنان عزم واراده ونیرویی در خود می‏یابد كه دیگران از آن بی‏نصیبند.

این عزم [قاطع] وتوان [بالا] هیچ ارتباطی به اسباب قدرت مادّی كه در جبهه مخالف موجود است، ندارد؛ هر چند كه ما ضرورت وجود این اسباب وقدرت‏های مادّی واهمیّت آن‏ها را در ظهور امام علیه‏السلام ونزدیك‏تر شدن فرج آن حضرت انكار نمی‏كنیم.

۷) تعادل شخصیّت

از بارزترین نشانه‏های این گروه، تعادل در شخصیت، تعادل بین دنیا وآخرت وتعادل بین قدرت وبصیرت است وهمین راز نیرومندی ونفوذ آنان می‏باشد.

خدای تعالی این موازنه وتعادل را دوست دارد وافراط وتفریط وگرایش به چپ وراست را ناپسند می‏دارد. خدای بزرگ فرموده است:

«وَابْتَغِ فیما ءاتَیكَ اللّهُ الدّار الآخرهٔ ولا تَنْسَ نصیبكَ مِنَ الدّنیا»(۴)

«وبا آنچه خدایت داده سرای آخرت را بجوی وسهم خود را از دنیا فراموش مكن.»

خدای تعالی در مقام آموزش دعا به ما فرموده است:

«ربّنا آتنا فی الدنیا حسنهًٔ وفِی الآخرهٔ حسنهًٔ»(۵)

«پروردگارا! در این دنیا به ما نیكی ودر آخرت نیز نیكی عطا كن.»

خدای تعالی فرماید:

«وَلا تجعل یدَكَ مغلولهٔ الی عنقك ولا تبسطها كُلَّ البسطِ فتقعد ملوماً محسوراً»(۶)

«دستت را به گردنت زنجیر مكن [بخیل مباش] وبسیار [هم[ گشاده‏دستی منما كه ملامت شده وحسرت‏زده بر جای مانی.»

تعادل بین خشوع وعبودیت برای خدا وفروتنی در مقابل مؤمنان وشدّت وقاطعیت در مقابل كافران نیز از همین موازنه محسوب می‏شود.

«اَذِّلهٍٔ علی المومنین اعزّهٍٔ علی الكافرین»(۷)

«با مؤمنان، فروتن وبر كافران سرفرازند.»

آیت الله محمد مهدی آصفی

ترجمه: تقی متقی

۱- سوره ص (۳۸) آیات ۴۵ ـ ۴۷.

۲- آیا حدیث حاضر وغایب شنیده‏ای؟ من در میان جمع ودلم جای دیگر است.

۳- كسانی كه علیه منافع استكبار دست به عملیات شهادت‏طلبانه می‏زنند.

۴- سوره قصص (۲۸) آیه ۷۷.

۵- سوره بقره (۲) آیه ۲۰۱.

۶- سوره اسراء (۱۷) آیه ۲۹.

۷- سوره مائده (۵) آیه ۵۴.

۸- نهج البلاغه با ترجمه دكتر شهیدی، خطبه ۱۹۳، ص ۲۲۶؛ نهج البلاغه فیض‏الاسلام، خ ۱۸۴، ص ۶۱۱.

۹- كنایه از دریافت وحی الهی.

۱۰- سوره مزمل (۷۳) آیه ۱ ـ ۷.

۱۱- نهج البلاغه دكتر شهیدی، ص ۲۲۵ و۲۲۶.

۱۲- سوره آل عمران (۳) آیه ۱۳۹.

۱۳- سوره قصص (۲۸) آیه ۵ و۶.

۱۴- سوره انبیاء (۲۱) آیه ۱۰۵.

۱۵- سوره مجادله (۵۸) آیه ۲۱.

۱۶- سوره حج (۲۲) آیه ۴۰.

۱۷- سوره بقره (۲) آیه ۱۴۳.

۱۸- همان، آیه ۱۹۳.

۱۹- سوره انفال (۸) آیه ۶۰.

۲۰- آنان كه زمان خاصی را برای ظهور حضرت حجت(ع) پیش‏بینی می‏كنند. (مترجم)

۲۱- الزام الناصب، ج ۱، ص ۲۶۰.

۲۲- همان.

۲۳- سوره عنكبوت (۲۹) آیه ۱ و۲.

۲۴- الزام الناصب، ج ۱، ص ۲۶۱.

۲۵- همان.

۲۶- الزام الناصب، ج ۱، ص ۴۶۹.

۲۷ـ همان.

۲۸- همان.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید