جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

ترجمه به فارسی


ترجمه به فارسی

امروزه تولید و رواج واژگان سیاسی و فرهنگی برآمده از متون فلسفه سیاسی و استفاده بومی از آن مانند استحاله فرهنگی, انحطاط فرهنگی, تهاجم فرهنگی, بحران هویت, هویت های چندگانه, انقطاع نسل, انقطاع فرهنگی و ما را با واقعیتی روبرو می سازد كه لازم است بیشتردرباره آن به كنكاش و فهم عمیق تر و دقیق تری بپردازیم

چندی پیش خبری در یكی از مراكز علمی و فرهنگی دریافت شد مبنی بر اینكه یكی از اعضاء شورای عالی انقلاب فرهنگی در یكی از جلسات آن شورا پیشنهاد ترجمه كتاب های مناسب كشورهای دیگر را به فارسی نموده اند و انجام آن نیز به عهده وزارت متولی فرهنگ نهاده شده كه كمیته ای را به این منظور تشكیل و به این امر مبادرت نماید. موضوع این گزارش و خبر سبب و بهانه ای گردید كه نگارنده در مقام یك دانشجو به پرسش ها و چالش های موجود در این زمینه اشاره ای هرچند كوتاه، پراكنده و شتاب گونه داشته باشد و راهكارها و پیشنهاد هایی را ارائه نماید كه در زیر می خوانید:

۱- می توان از نگاهی دیگر این بحث را به دهه ۶۰ بعد از انقلاب ارجاع داد كه به دنبال انقلاب فرهنگی، اعضاء شورای عالی انقلاب فرهنگی، علوم انسانی موجود را با محتوی و روش آن در معرض نقد و تحلیل قرار دادند. به دنبال آن، و هر از چند گاهی نیز تردیدهایی درباره آن بیان شده است.

امروزه تولید و رواج واژگان سیاسی و فرهنگی برآمده از متون فلسفه سیاسی و استفاده بومی از آن مانند استحاله فرهنگی، انحطاط فرهنگی، تهاجم فرهنگی، بحران هویت، هویت های چندگانه، انقطاع نسل، انقطاع فرهنگی و ... ما را با واقعیتی روبرو می سازد كه لازم است بیشتردرباره آن به كنكاش و فهم عمیق تر و دقیق تری بپردازیم.

از سوی دیگر، رواج بی حد و حصر بحث های نظری در چهارچوب فلسفه سیاسی غرب تحت عنوان های جدید و قدیم و یا سنت و مدرنیته در مطبوعات داخلی حكایت از دو جریان فكری و فرهنگی البته نه چندان نو- پدید می نماید. یكی آن كه فلسفه سیاسی خارج از حوزه فرهنگی خود را بطور كامل و بدون حتی جا انداختن یك و، ترجمه می كند و دربست هم آن را می پذیرد و تحویل جامعه ای می دهد كه باید آن را حفظ كند و پس بدهد و به اجرا بگذارد. از طرفی انعكاس آن در میان بخشی از جامعه، گفتمانی است كه مفاهیم یاد شده را در بیان مسائل درونی خود به كار می گیرد و سر فصل جدیدی را در مباحث فرهنگی به وجود می آورد، بطوری كه بعد از دو دهه اول پس از انقلاب اسلامی، موضوع از فضای خبرسازی و عوام گرایانه بیرون آمده و به حوزه بحث دانشمندان و محققان و متفكران حوزه و دانشگاه می رود. بگذریم از سخنانی كه در بیان ناكامی های یك طرف و پیروزی های طرف دیگر می رود كه مجال طرح آن در این مقال نیست و به روایت دیگر، اصولاً پیروزی و ناكامی در این زمینه ها چندان مصداقی هم پیدا نمی كند؛ اما منظور این نظر همان زنده بودن و پویایی این مباحثات است كه به بیانی دیگر گفته شد.

پرسش اصلی این است كه چرا شاهد این همه گفتگو بر سر مفاهیم علوم انسانی هستیم كه طیفی از متفكران را به چالش با آن واداشته است. آیا علوم انسانی ترجمه شده نمی تواند ساختمان فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ما را بنا كند و وضع مطلوب ما را ایجاد نماید و بقای آن را تضمین كند و هر از گاهی سخن از آن است كه آنها محصول جهان بینی دیگری هستند و نسبت شان با فلسفه یونان باستان تا اروپای غربی است و ما فلسفه و كلام شیعه را داریم كه باید در اندیشه توسعه آن باشیم و لذاست كه برخی صاحبنظران ما نیز بحث روش شناسی جدید را در مباحث فلسفه اسلامی مطرح كرده اند كه امید است سرانجام آن به پرسش های فراوانی در زمینه نیاز به علم بومی پاسخ داده شده باشد و پاسخی به آنان كه اولاً علوم انسانی غرب را به كلی مردود می شمارند و ثانیاً ادغام آن را با دانش های سنتی اسلامی پیشنهاد می كنند. اما اینكه چه رابطه ای است بین این مقدمات یاد شده و ترجمه به فارسی، باید به مقدمه دیگری نیز در زیر توجه كرد.

۲- سال هاست كه در مطبوعات و نشریات فرهنگی داخلی این بحث جریان دارد كه آسیب های فرهنگی و اجتماعی در جامعه ایران از راه ترجمه بی رویه و سطحی كتاب ها و متون خارجی بویژه غربی دامنگیرمی شوند و جریان روشنفكری در ایران نیز به نوعی از دل آن بیرون آمده است و در سال های اخیر نیز مسائل مربوط به این موضوع از حالت ژورنالیستی و خبرنامه ای بیرون آمده و بطور جدّی تر از سوی عالمان حوزه ودانشگاه مورد بررسی قرار گرفته است. این ادعا می گوید كه وضع فكری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در ایران به دلیل تقلید و اقتباس، ترجمه و انتقال صرف مفاهیم بیگانه بومی نشده و لاجرم بطور سطحی رشد یافته و لذا در واقع اندیشه هایی می آیند و می روند و تأثیردرازمدت و جامع باقی نمی گذارند. علوم سیاسی، جامعه شناسی و ادبیات، متهمان اصلی این داستان هستند. گفته می شود علم و دانشی كه در بستر فرهنگی و اجتماعی دیگری تولید شده و در وضع و اقتضائات تاریخی خود موجبات توسعه ای را فراهم كرده، نمی تواند مدل مناسب و یكسانی برای همه جوامع آسیایی و افریقایی باشد. بنابراین، اثر آن به دلیل پیش گفته مقطعی بوده و بحران زا نیز می باشد. این دیدگاه می گوید كه می بایست در زمینه های دین، تاریخ، سیاست، جامعه شناسی، ادبیات جدید و ... رهبران فكری و معلمان حوزه و دانشگاه را فرا خواند كه باب جدیدی را در گفتمان های علمی و فرهنگی باز نمایند تا از تقلید صرف آموزه های فرهنگی دیگران بیرون آمده و با مطالعه دوباره دین، تاریخ و فرهنگ اسلامی و ایرانی به آفرینش های جدید در حوزه های مختلف دست زد كه البته راه برون رفت از آن مطالعات درون فرهنگی با نگاه به آخرین متدهای علمی روز جهان است. گروهی از اساتید چنین نظری دارند. برخی می گویند متدولوژی را باید از دیگران هم بگیریم و موضوع البته باید از خودمان باشد و بعضی نظر دیگری دارند كه از آن می گذریم. به هرحال باید به یك رشته مطالعات تاریخی، جامعه شناختی و روان شناختی متكی شویم كه رویكرد ما را در همه زمینه ها تحت تأثیر قرار دهد و آن گفتمانی مسلط باشد كه بر اساس داده ها و باورهای دینی و فرهنگی خود باشد و بتواند ما را در گزینش مناسب تر آگاهی ها و علوم رایج زمان هدایت كند و این كاری درازمدت به طول یك قرن خواهد بود. همانطور كه از مشروطه تاكنون با دستاوردهای علوم غیر بومی زندگی كرده ایم و هیچ گاه در وضعیتی نبوده ایم كه به تلفیق درست اصول و مبانی علوم انسانی با مبانی و سنت فكری اسلامی- ایرانی دست بزنیم و به تعبیر رایج دچار دوگانگی فرهنگی شده ایم و اینكه چرا معارف و فرهنگ اسلامی و ایرانی در گذشته در لایه های زیرین فرهنگی و اجتماعی تأثیر اندك داشته، به دلیل حاكمیت فرهنگ استبدادی و غیر دینی قاجار و پهلوی و به قیمت واردات فرهنگی بی رویّه و لجام گسیخته بیگانه بوده است.

توضیح وتوجیه بیشتر این مسأله را به نظراساتید و صاحبنظران فن ارجاع می دهیم.

۳. با قبول فرض مذكور، متولیان رسمی در حوزه فرهنگ و مسئولان امر، بدیهی است كه بدون مقدمات كافی نمی توانند و نباید بی مطالعه در مقابل موج و شتاب زدگی در عرضه ترجمه های فارسی از زبان های خارجی بایستند و یا آنها را انكار كنند. اما مجبور هم نخواهند بود كه الزاماً وضعیت موجود را مثبت ارزیابی نمایند، بلكه با سرمایه ها و امكاناتی كه در اختیار دارند، با كمك دسته ای از متفكران و صاحبنظران بومی بتوانند بر اساس سنت فكری و فلسفی اسلامی، اولاً وضعیت موجود فرهنگی را آنگونه كه هست مورد مطالعه قرار دهند و آنگاه راهكارهایی را پیشنهاد كنند كه از جمله آنها می تواند گزینش و انتخاب كتاب و ارائه ترجمه هایی باشد كه در موضوعات علوم انسانی وجود دارد. موضوعاتی كه با مبانی و اصول انسانی و مشترك ادیان و مذاهب همخوانی و سازگاری داشته باشند و بطور مشخص با فرهنگ اسلامی و ایرانی در تقابل و تضاد نباشد. بنابراین، متفكرانی می توانند در این عرصه كمك كنند كه اولاً با دنیاهای فرهنگی دیگر به درستی آشنا بوده و در نحوه پذیرش فرهنگ بیرونی آمادگی كافی داشته و نیاز داخل كشور را نیز خوب بشناسند و به انتخاب درست دست بزنند.

۴. سازمان ها و مراكز فرهنگی داخل كشور با كمك سازمان ها و مراكز فرهنگی برون مرزی دولتی و غیردولتی با استفاده از ظرفیت ها و توان كارشناسی خود قادر خواهد بود در گزینش و معرفی آثار چاپ شده در خارج از كشور اقدام كند. این آثار در وهله اول می تواند كارهای نویسندگانی باشد كه با فرهنگ خارج از حوزه فرهنگی خود بیشترین قرابت و هم صدایی را داشته و یا آثاری كه در مقابل موج مخرب مدرنیسم غربی و مبانی آن پدید آمده اند.

با این نظر، مراكز فرهنگی با شناختی كه از اوضاع و احوال فرهنگی و آخرین تولیدات علمی كشورها دارند می توانند با توجه به نیازها، ضرورت ها و اولویت های علمی داخل كشور در معرفی آثار مناسب اقدامات لازم را صورت دهند.

۵. تشكیل كمیته گزینش و ترجمه كتاب ها كه مورد درخواست می باشد، می تواند جمعی از اساتید و محققان مجرب و خوش فكر حوزه و دانشگاه با دقت علمی و صلاحیت لازم در امر تحقیق را در بربگیرد كه سالهاست در مطالعات تطبیقی در رشته های دین، فلسفه، علوم اجتماعی، تاریخ، ادبیات و ... كوشش كرده اند و مؤسسات فراوان دیگر كه سالهاست به مطالعه مشغولند و به تولید آثار قابل اعتنایی نیز پرداخته اند.

۶. به طور مشخص سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی كه سالهاست در زمینه اصول ارتباطات فرهنگی، پژوهش و مطالعه می كند و شناسنامه فرهنگی كشورها را در دست دارد و مهم تر اینكه تجربیات علمی و عملی خوبی نیز دارد با همّت و اراده وابسته های فرهنگی خود در خارج با برگزاری نشستهای مشترك علمی كارشناسان سازمان و اساتید خارج از سازمان به نتایج لازم برسد.

۷. با توجه به ملاحظات یادشده در باب نقد ترجمه و از دیگر سو ضرورت توجه به آثار منتشرشده به زبانهای خارجی در حوزه های مختلف علوم انسانی، یادآور می شود مناسب است برای تحقق اهداف آن، كمیته های تخصصی تشكیل شود و فرآیند اجرایی كار ازطریق مراكز مذكور انجام پذیرد.

محمد صادق امینی



همچنین مشاهده کنید