جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
جایگاه خداوند در هستی و نقش او در سرنوشت انسان
قبل از آن که انسان ( به مفهوم امروزین آن) به جرگه مجموعه خلقت الهی بپیوندد ، موجودات غیرانسانی بیشماری از قبیل جمادات ، نباتات ، جانوران و فرشتگان وجود داشتند ، که هر کدام برحسب هدایت غریزی خود ، که خداوند در تکوین آنها قرار داده است ، به حیات و ممات خود ادامه می دادند ، همانگونه که هنوز و آینده نیز ، به همین روال ادامه خواهند داد .
روزگاران گذشت و گذشت و هر موجودی به راه تکوینی خود می رفت و خداوند از تسبیح او راضی و خشنود .
آنجا که می فرماید :
" آسمانهای هفتگانه و زمین و کسانی که در آنها هستند، همه تسبیح او میگویند؛ و هر موجودی ، تسبیح و حمد او میگوید ؛
ولی شما تسبیح آنها را نمیفهمید . " ۱
و حتی فرشتگان نیز بر حسب فطرت خدادادیشان ، در سراسر هستی مشغول عبادت و تسبیح اند .
آنجا که می فرماید :
" (در آن روز) فرشتگان را میبینی که بر گرد عرش خدا حلقه زدهاند و با ستایش پروردگارشان تسبیح میگویند. " ۲
و یا امام علی (ع) می فرمایند :
" برخی از آن فرشتگان ، پیوسته در سجودند ، بیآنکه رکوعی کرده باشند ، برخی همواره در رکوعند و هرگز قد نمیافرازند .
صف در صف ، در جای خود قرار گرفتهاند و هیچ یک را یارای آن نیست که از جای خود به دیگر جای رود . خدا را میستایند و
از ستودن ملول نمیگردند . هرگز چشمانشان به خواب نرود و خردهاشان دستخوش سهو و خطا نشود و اندامهایشان
سستی نگیرد و غفلت فراموشی بر آنان چیره نگردد . " ۳
اما از آنجا که همه آن مخلوقات ( غیر انسانی ) فقط به تبع غریزه و هدایت تکوینی و خلقت خداساخته شان ، به تسبیح و عبادت خداوند مشغولند و اراده ای بر این امر ندارند ، لذا با وجود آن همه ، حقیقت گنجینه خداوند بر کسی مکشوف نگشت و گاه زمانی بود که این " گنج " ، " مخفی " بود . تا آنگاه بود که حضرتش قصد کشف و تجلی خود و نمایش آن کردند .
آنجا که در حدیث قدسی می فرمایند :
" کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لکی أعرف " ۴
" من گنج پنهان بودم . دوست داشتم که آشکار شوم . پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم " ۵
بشر را خلق نمود و خصلتی منحصر به فرد ، که به هیچ مخلوق دیگری عطا نکرده بود ، در وجودش به ودیعت گذاشت . و آن چیزی نبود جز دانه ای که در مغز و آنگاه قلبش کاشته بود تا در یک مسیر رو به کمال ، آن گونه رشد یابد تا به میوه " باور " به خدای خالقش بنشیند ۶ .
و آن گاه است که خداوند ، خود را در آئینه وجود او ، به کمال زیبایی و نهایت بزرگی و جلال خواهد دید .
این انسان سالها و سالها عمر سپری کرد ۷ و روز به روز با کشف و شهود جدیدی به فهمی جدید از عالم درون و بیرون خود رسید تا آن گاه که خداوند حد رشد و بلوغش را لایق هدایتی جدید دانست و او را برگزید .
آنجا که می فرمایند :
" خداوند آدم را برای ایفای مسئولیت سنگین خلیفه الهی انتخاب نمود . " ۸
و امانت خود را که همان تجلی گاه ذات حضرت ربوبی بود به او بسپرد .
آنجا که می فرمایند :
" ما امانت خود را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم ، آنها از حمل آن سر برتافتند ، و از آن هراسیدند؛ امّا انسان آن را بر دوش کشید ؛ او بسیار ظالم و جاهل بود ! " ۹
در ظرف وجودش استعداد خداگونه شدن ریخت .
آنجا که می فرمایند :
" سپس علم اسماء را همگی به آدم آموخت. " ۱۰
و به دنیای زمینی ، برای بارور کردن آن استعداد ، برگرداند .
آنجا که می فرماید :
" گفتیم : همگی از آن ، فرود آیید ! هرگاه هدایتی از طرف من برای شما آمد، کسانی که از آن پیروی کنند، نه ترسی بر آنهاست، و نه غمگین شوند ." ۱۱
و خلیفه خود در زمینش قرار داد .
آنجا که می فرمایند :
" من در روی زمین، جانشینی قرار خواهم داد. ۱۲
حال این انسان از آنجا که مختار بود تا کاشته خدایی وجودش را پرورش دهد و یا راه به بیراهه سقوط در اسفل السافلین دنیایی بپیماید ، به عبور در جاده رشد و بلوغ جدید، پا گذاشت .
اما بدان سبب که خداوند این مخلوقش را عبث و بیهوده نیافریده بود .
آنجا که می فرمایند :
" آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریدهایم ، و بسوی ما باز نمیگردید؟ " ۱۳
و او را جز برای خود و عبودیت عاشقانه خود خلق نکرده بود .
آنجا که می فرمایند :
" من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند ! " ۱۴
به هیچ زمانه ای تنهایش نگذاشت و هدایت او را بسوی راهی که در نهایت ، رسیدن به بارگاه الهی و آرام گرفتن در جوار حضرت ربوبی است ، را خود بر عهده گرفت .
اگر چه حضرت ایشان مالکیت علی الاطلاق بر تمامی کائنات و بطور خاص بر انسان دارند .
آنجا که می فرمایند :
" خداوندی که مالکیت آسمانها و زمین از آن اوست....، و همتایی در مالکیّت ندارد ، و همه چیز را آفرید ، و آنچه مقدر بود
تقدیر فرمود . " ۱۵
اما از آنجآ که ذات انسان را تجلیگاه ارزشهای الهی دانسته و او را به عنوان نمایشگاه ملکات اخلاقی خود برگزیده ؛
آنجا که می فرمایند :
" ( ای انسان های معزز خداوندی ) به ملکات اخلاق خداوندی ، متخلق و به آنها آراسته شوید . " ۱۶
و از طرف دیگر همه گونه ابزار و وسوسه شیطانی بر سر راه این انسان ضعیف ، قرار داشته ؛
آنجا که خداوند از زبان شیطان می فرمایند :
" و آنها را گمراه میکنم ! و به آرزوها سرگرم میسازم ! و به آنان دستور میدهم که .... آفرینشِ پاک خدایی را تغییر دهند ! ( و
فطرت توحید را به شرک بیالایند ! ) " ۱۷
و طبیعتا در آن فضای وسوسه و هوس و آرزو های دور و دراز بی حاصل ، این انسان است که در بند دنیای زمینی گرفتار و فریفته مطامع زودگذر آن گشته ؛
آنجا که امام همام علی (ع) می فرمایند :
" این دنیا نیست که تو را گول زده است ، که تو فریفته و شیفته آن شده ای . " ۱۸
تا آنجا که راه گم می کند و بی راهه می رود .
آنجا که خداوند نهیب می زند :
" ( ای انسانهای فریفته دنیایی ) ، به کدامین سو ، درگذرید ؟! " ۱۹
لذا ، خداوند خود ، نقش هدایت او را برعهده گرفت و ذره ای در پذیرش آن اجبار نکرد .
آنجا که می فرماید :
" ما راه را به او نشان دادیم ؛ خواه شاکر باشد ( و پذیرا گردد ) یا ناسپاس ! " ۲۰
و یا آنجا که حضرتش به صراحت می فرمایند :
" در قبول دین ، اکراه و اجباری نیست . " ۲۱
اما از آنجا که ، خداوند اراده فرموده که ؛ انسان در معرض هدایت الهی و وسوسه های شیطانی قرار گرفته ، و خود بر مبنای تعقل انسانیش انتخاب کند که از راه مستقیم مطلوب خداوندی ، به سوی او رفته و در جوار حضرتش قرار گیرد ، و یا بی راهه برگزیند و راه دور نماید و تبعا دیرتر برسد ، پیامبرش را به تبیین هر دو راه برای او ، بسویش فرستاد .
آنجا که می فرماید :
" ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف دارند، برای آنها روشن کنی ؛ و ( این قرآن ) مایه هدایت و
رحمت است برای قومی که ایمان میآورند ! " ۲۲
و اینجاست که حضور رسولان را برای شکوفایی عقول بشری می داند .
آنجا که امام علی (ع) می فرمایند :
" خداوند سبحان از میان فرزندان آدم ، پیامبرانی برگزید ....تا خردهاشان را که در پرده غفلت ، مستور گشته برانگیزاند . " ۲۳
و آنگاه است که وقتی عقل انسانی که گنجینه نهفته خداوندی در وجود آدمی است ، شکوفا شد و برهان الهی ، برای پیمودن راه
مستقیم بسوی نور را دریافت کرد .
" ای مردم ! دلیل روشن از طرف پروردگارتان برای شما آمد ؛ و نور آشکاری به سوی شما نازل کردیم . " ۲۴
خود می تواند راه روشن رشد بسوی خداگونه شدن را از راه انحراف و بی راهه ضلالت و تاریکی تشخیص دهد .
آنجا که می فرماید :
" راه درست از راه انحراف ، روشن شده است. " ۲۵
و بر همین اساس است که خداوند حکیم ، نیازی به اجبار کسی از جنس آدمیان نمی بیند ، و حتی پیامبرش را نیز حق سیطره بر
آنان نمی دهد .
آنجا که به صراحت می گویند :
" پس تذکّر ده که تو فقط تذکّر دهندهای ! - تو سلطهگر بر آنان نیستی که ( بر اجرای فرامین ) مجبورشان کنی " ۲۶
و حتی پیامبر اکرم (ص) را موظف به حفاظت از نتایج پیامی که به او ، برای ابلاغ سپرده است نمی نماید .
آنجا که خداوند می فرمایند :
" و اگر رویگردان شوند (غمگین مباش)، ما تو را حافظ آنان (و مأمور اجبارشان) قرار ندادهایم؛ وظیفه تو تنها ابلاغ رسالت است! " ۲۷
حال این انسان اگر دنیای زمینی را بازیچه خود قرار داد و از هر چه نعمت خداوندی بود به عنوان ابزار شادی و رشد خود بکار گرفت ؛
آنجا که خداوند می فرمایند :
" زندگی دنیا، چیزی جز بازی و سرگرمی نیست ! و سرای آخرت، برای آنها که پرهیزگارند، بهتر است! آیا نمیاندیشید؟! ۲۸
تحت ولایت و هدایت الهی ، راهش از جاده سراسر نور و روشنی خواهد گذشت ؛
آنجا که حضرتش می فرمایند :
" خداوند ، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند ؛ آنها را از ظلمتها ، به سوی نور بیرون میبرد . " ۲۹
و آنگاه است که جایگاه ابدیش ، بارگاه حضرت رحمان و جوار قرب ربوبی ، خواهد شد .
آنجا که حضرت باری می فرمایند :
" یقیناً پرهیزگاران در باغها و نهرهای بهشتی جای دارند - در جایگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر! " ۳۰
اما ، اگر این انسان ضعیف ، دل به سرای زمینی بست و خود در بند ظاهر فریبای آن گرفتار ساخت ، راهش از جاده نور و روشنی به
سمت جاده ظلمت و تاریکی کج خواهد نمود .
آنجا که حضرت رب بی نیاز میفرمایند :
" کسانی که کافر شدند ، اولیای آنها طاغوتها هستند؛ که آنها را از نو ر، به سوی ظلمتها بیرون میبرند. " ۳۱
و طبیعتا ، آن زمان که پای در سرای آن جهانی گذارده و پرده اسرار به کنار می رود ، جایگاه وحشتناک خود و جاده پر سنگلاخ و
ظلمانی آن را مشاهده کرده و در دیگر سو مقصد نورانی مقصود خلقت الهی را به چشم دل می بیند .
آنجا که خداوند می فرمایند :
" کسانی که کافر شدند ، اعمالشان همچون سرابی است در یک کویر که انسان تشنه از دور آن را آب میپندارد ؛ امّا هنگامی
که به سراغ آن میآید چیزی نمییابد ، و خدا را نزد آن مییابد که حساب او را بطور کامل میدهد " ۳۲
و آنگاه آه از نهاد برآورده و ای کاش ، که شاید خداوند او را به دنیای زمینی برگرداند ، تا بتواند فرصت از دست رفته را
جبران کرده ، و حقیقت وجودی خود را به ملکات اخلاق خداوندی بیاراید .
آنجا که خداوند از زبان او می فرماید :
" و اگر ببینی مجرمان را هنگامی که در پیشگاه پروردگارشان سر به زیر افکنده، میگویند : « پروردگارا ! آنچه وعده کرده بودی
دیدیم و شنیدیم ؛ ما را بازگردان تا کار شایستهای انجام دهیم ؛ ما (به قیامت) یقین داریم ! »" - ۳۳
اما دیگر دیر شده ، که هر کس به هر مقدار از راه ، که کج رفته ، باید عذاب وحشتناک حسرت دور افتادن از خدای رحمان را بچشد
تا زنگارهای ناشی از غفلت و هوس های زمینی از روح او زدوده شود .
آنجا که پروردگار عزیز می فرمایند :
" (امّا) بزودی او را وارد سَقَر میکنم ! - و تو نمیدانی «سقر» چیست! - (آتشی است که) نه چیزی را باقی میگذارد و نه
چیزی را رها میسازد ! - پوست را بکلّی دگرگون میکند! ( زنگارهای روح را بکلی می برد و آن را خالص و پاکیزه می کند ) " ۳۴
و پس از آن است که راه بسوی مستقر نهایی ، که همان مکان نور و آرامش و حضور خدای رحمان و جمیل است ، باز
خواهد شد .
آنجا که رب جلیل می فرمایند :
" آن روز ، قرارگاه نهایی ، تنها بسوی پروردگار تو است . " ۳۵
محمد صالحی
▪ زیرنویسها:
۱) تسبح له السماوات السبع و الارض و من فیهن و ان من شیء الا یسبح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم – اسرا ۴۴
و همچنین در آیات زیر :
ـ "الم تر ان الله یسبح له من فی السماوات و الارض و الطیر صافات کل قد علم صلاته و تسبیحه و الله علیم بما یفعلون " – نور – ۴۱
" آیا ندیدی تمام آنان که در آسمانها و زمینند برای خدا تسبیح میکنند، و همچنین پرندگان به هنگامی که بر فراز آسمان بال گستردهاند ؟! هر یک از آنها نماز و تسبیح خود را میداند؛ و خداوند به آنچه انجام میدهند داناست! "
ـ "بل له ما فی السماوات و الارض کل له قانتون " - بقره ۱۱۶
" بلکه آنچه در آسمانها و زمین است، از آن اوست؛ و همه در برابر او خاضعند! "
۲) و تری الملائکة حافین من حول العرش یسبحون بحمد ربهم و قضی بینهم بالحق و قیل الحمد لله رب العالمین – زمر ۷۵
و همچنین است آیه زیر :
الذین یحملون العرش و من حوله یسبحون بحمد ربهم و یؤمنون به – غافر – ۷
" فرشتگانی که حاملان عرشند و آنها که گرداگرد آن (طواف میکنند) تسبیح و حمد پروردگارشان را میگویند و به او ایمان دارند ."
۳) ثم فتق ما بین السموات العلا، فملاهن اطوارا من ملائکته : منهم سجود لایرکعون ، ورکوع لا ینتصبون، وصافون لا یتزایلون ، ومسبحون لا یسامون، لا یغشاهم نوم العیون، ولا سهو العقول، ولا فترة الابدان، ولا غفلة النسیان – نهج البلاغه – خطبه ۱
۴) بحارالانوار، ج ۸۴ ، ص ۱۹۸
۵) آیت الله شاه آبادی ، استاد عرفان حضرت امام خمینی(س)، در کتاب گرانقدر خویش ، شذرات المعارف ، در توضیح حدیث فوق می فرمایند که :
« حق متعال از جهت وحدت و دوری از کثرت ، مخفی است و آنچه باعث شد این گنج نهفته تجلی نماید ، حب ذات به شناخته شدن در آینه وجود بود و مقصود اصلی حق نیز ، استظهار یا اظهار کمال و جمال خود بوده است .»
۶) لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم اذان لا یسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون – سوره اعراف – ۱۷۹
" آنها دلها [= عقلها ]یی دارند که با آن ( اندیشه نمیکنند، و) نمیفهمند ؛ و چشمانی که با آن نمیبینند ؛ و گوشهایی که
با آن نمیشنوند ؛ آنها همچون چهارپایانند ؛ بلکه گمراهتر! اینان همان غافلانند (چرا که با داشتن همهگونه امکانات هدایت ، باز هم گمراهند ! "
۷) " هل اتی علی الا نسان حین من الدهر لم یکن شیئا مذکورا . سوره انسان ( دهر ) – آیه ۱ – تفسیر مجمع البیان
" دوره قبل از خلقت حضرت آدم : آیا زمانی طولانی بر انسان گذشت که چیز قابل ذکری نبود ؟! "
۸) " ان الله اصطفی آدم و ... علی العالمین " - سوره ال عمران – آیه ۳۳
۹) " انا عرضنا الامانة علی السماوات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا – سوره احزاب – ۷۲
۱۰) " علم ادم الاسما کلها . سوره بقره – آیه ۳۱ "
۱۱) " قلنا اهبطوا منها جمیعا فاما یاتینکم منی هدی فمن تبع هدای فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون " – بقره ۳۸
۱۲) " انی جاعل فی الارض خلیفة – سوره بقره ۳۰ "
۱۳) " ا فحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون " – سوره مومنون – ۱۱۵
۱۴) " و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون "– سوره ذاریات – ۵۶
۱۵) " الذی له ملک السماوات و الارض .... و لم یکن له شریک فی الملک و خلق کل شیء فقدره تقدیرا " – فرقان – ۲
و همچنین آیات زیر :
" ا لم تعلم ان الله له ملک السماوات و الارض و ما لکم من دون الله من ولی و لا نصیر – بقره ۱۰۷
" آیا نمیدانستی که مالکیت آسمانها و زمین، از آن خداست و جز خدا، ولی و یاوری برای شما نیست. "
" و لله ملک السماوات و الارض و ما بینهما یخلق ما یشاء و الله علی کل شیء قدیر – مائده ۱۷ "
" و مالکیت آسمانها و زمین ، و آنچه میان آن دو قرار دارد از آن خداست؛ هر چه بخواهد، میآفریند؛ و او، بر هر چیزی تواناست . "
۱۶) " تخلقوا باخلاق الله - بحارالانوار- ج ۵۸- ص ۱۲۹- ماه رمضان از زبان آیت الله جوادی آملی
۱۷) و لاضلنهم و لامنینهم .... و لامرنهم فلیغیرن خلق الله "– نسا – ۱۱۹
۱۸) " ماالدنیا غرتک و لیکن بها اغتررت . " – نهج البلاغه – خطبه ۲۱۴
۱۹) " این تذهبون " – تکویر – ۲۶
۲۰) " انا هدیناه السبیل ، اما شاکرا و اما کفورا " – انسان – ۳
۲۱) " لا اکراه فی الدین " – بقره – ۲۵۶
۲۲) " و ما انزلنا علیک الکتاب الا لتبین لهم الذی اختلفوا فیه و هدی و رحمة لقوم یؤمنون " - سوره نحل – ۶۴
۲۳) " و اصطفی سبحانه من ولده انبیاء ..... یثیروا لهم دفائن العقول "– نهج البلاغه – خطبه ۱
۲۴) " یا ایها الناس قد جاءکم برهان من ربکم و انزلنا الیکم نورا مبینا " - سوره نسا – ۱۷۴
۲۵) " قد تبین الرشد من الغی " – بقره – ۲۵۶
۲۶) " فذکر انما انت مذکر - لست علیهم بمصیطر " - سوره غاشیه – ۲۱ و ۲۲
و یا آیه زیر که موید اجباری نبودن پیام خداوند می باشد :
" نحن اعلم بما یقولون و ما انت علیهم بجبار فذکر بالقران من یخاف وعید " – سوره ق ۴۵
ما به آنچه آنها میگویند آگاهتریم، و تو مأمور به اجبار آنها (به ایمان) نیستی؛ پس بوسیله قرآن ، کسانی را که از عذاب من میترسند متذکّر ساز (وظیفه تو همین است)!
۲۷) " فان اعرضوا فما ارسلناک علیهم حفیظا ان علیک الا البلاغ . " – سوره شوری ۴۸
و یا آیات زیر که به پیامبر جز وظیقه ابلاغ نداده و حفاظت از نتایج آن و یا حفاظت بندگان از گمراهی را ، نداده است :
" من یطع الرسول فقد اطاع الله و من تولی فما ارسلناک علیهم حفیظا " – سوره نسا ۸۰
" کسی که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده ؛ و کسی که سرباز زند ، تو را نگهبان (و مراقب) او نفرستادیم ( و در برابر او ، مسؤول نیستی ) . "
" و لو شاء الله ما اشرکوا و ما جعلناک علیهم حفیظا و ما انت علیهم بوکیل" – سوره انعام ۱۰۷
" اگر خدا میخواست، (همه به اجبار ایمان میآوردند،) و هیچ یک مشرک نمیشدند؛ و ما تو را مسؤول و محافظ ( اعمال ) آنها قرار ندادهایم ؛ و وظیفه و وکالت از کسی هم نداری که آنها را (به ایمان) مجبور سازی ! "
۲۸) " و ما الحیاة الدنیا الا لعب و لهو و للدار الاخرة خیر للذین یتقون ا فلا تعقلون " – انعام – ۳۲
۲۹) " الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور " – بقره ۲۵۷
۳۰) " ان المتقین فی جنات و نهر . فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر "– سوره قمر – ۵۴ و ۵۵
۳۱) " و الذین کفروا اولیاؤهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات " – بقره ۲۵۷
۳۲) " والذین کفروا اعمالهم کسراب بقیعه یحسبه الضمئان مائا حتی اذا جائه لم یجده شیئا و وجد الله عنده " ـ سوره نور ، آیه ۳۹
۳۳) " و لو تری اذ المجرمون ناکسوا رؤسهم عند ربهم ربنا ابصرنا و سمعنا فارجعنا نعمل صالحا انا موقنون " – سجده ۱۲
۳۴) " ساصلیه سقر - و ما ادراک ما سقر - لا تبقی و لا تذر - لواحة للبشر – سوره مدثر – ۲۶ تا ۲۹
۳۵) " الی ربک یومئذ المستقر "- سوره قیامت – آیه ۱۲
▪ منابع:
۱) قرآن کریم – ترجمه مکارم و فولادوند
۲) نهج البلاغه – ترجمه دشتی
۳) تفسیر نمونه
۴) تفسیر المیزان
به مطلب زیر مراجعه شود :
چرایی وجود و حضور دیگران در سرنوشت ما – http://mahsan.parsiblog.com/-۱۵۴۹۱۹۷.htm