پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

چون کبوتر ساده


چون کبوتر ساده

چند شعر از مجموعه شعر تازه منتشر شده از شاعرجوان بروجردی خانم معصومه افراشی با عنوان: «چون کبوتر ساده و چون مار هوشیار»
۱- نجاتم بده
زگرداب غم‌ها نجاتم بده
منم مانده برجا نجاتم …

چند شعر از مجموعه شعر تازه منتشر شده از شاعرجوان بروجردی خانم معصومه افراشی با عنوان: «چون کبوتر ساده و چون مار هوشیار»

۱- نجاتم بده

زگرداب غم‌ها نجاتم بده

منم مانده برجا نجاتم بده

بیا دست من گیر و با خود ببر

از آشفتگی‌ها نجاتم بده

بمردم در این ورطه بی‌کسی

زمرداب دنیا نجاتم بده

من آلوده‌ام با تب اشتباه

ببخشا و حالا نجاتم بده

نیا همچو سایه به دنبال من

مرا یا ببر یا نجاتم بده

۲- جوانه بزن در صدایم

تقدیم به مادرم

صدایت انزوای مرا پر می‌کند

وقتی«تمام صداها زندانی است»

قطره ...قطره

درصدایم جوانه زده‌ای

وتمام قلمرو حرف‌هایم را

پرکرده‌ای

چگونه،چگونه

از تو نگویم

۳- نیایش

پروردگارا

مرا در بند خود کن

تا همه چیز در بند من شود

مرا بپذیر

تا همه کس پذیرنده من شود

بر من ببار

تا همه ابرهای عالم

برمن ببارند

مرا دوست بدار

تا محبوب همه شوم

مرا تبدیل کن

تا بتوانم مبدل کنم

مس وجودم را

به کیمیا

با من حرف بزن

نامت را برمن فاش کن

تا نامشان را برای من فاش کنند

مرا تسخیرکن

تا دیو و دد و‌ملائکه و بشر

به تسخیر من درآیند

مرا انگشتری دستان خود کن

تاجهان انگشتری دستان

من شود

مرا بچرخان، بغلتان

تا هستی را بچرخانم

بغلتانم

پروردگارا...

به من بیاموز بندگی ات را

« من از آن روز که در بند توام آزادم» (حافظ)



همچنین مشاهده کنید