پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

راه آبی غیر ایرانی


راه آبی غیر ایرانی

نگاهی به راه آبی ابریشم

راه آبی ابریشم قرار بود نخستین سفر دریایی مسلمانان ایرانی از بندر سیراف ( بندر طاهری فعلی ) را به بندر کانتون چین تصویر کند و عظمت و شکوه ناخدا «سلیمان سیرافی» تاجر و دریانورد مشهور ایران را تصویر کند ، اماماحصل عدم نظارت بر تولید سبب تغییرات عمده ای در فیلمنامه شد ، در نهایت راه آبی ابریشم به فیلمی دختر پسری در بستر تاریخی مبدل گردید .

اگر از زوایه ای دیگری بخواهیم جریان فیلم های بیگ پروداکشن تاریخی را در هالیوود بررسی نماییم به نتایج جالبی دست خواهیم یافت . در هالیوود اگر قرار است اثری تاریخی وعظیم ساخته شود معمولاً چند تاریخ شناس حول آن اتفاق و رویداد تاریخی تحقیق می کنند، سپس حاصل این تحقیقات در اختیار گروه فیلمنامه نویسی قرار می گیرد و در نهایت کارگردان انتخاب می شود تا سکان هدایت فیلم را به دست گیرد . درست است که «محمد بزرگ نیا» در ساخت فیلمهای دریایی تبحری خاص دارد اما بزرگ نیا که تاریخ شناس و کارشناس تاریخ نیست ،پس طبیعی است نتواند فیلمنامه ای تاریخی را به نگارش در آورد ، اگر چنین شود که برای ساخت آثاری از این دست تنها به یک نفر اعتماد کنیم که خود فرد درجایگاه یک محقق تاریخ ظاهر شود، بعد فیلمنامه همان تحقیق را به نگارش درآورد و خود نیز سکان هدایت فیلم و کارگردانی را از آن خود کند به بیراهه رفته ایم .

تماشاگر ایرانی، فیلم پر هزینه راه آبی ابریشم به جای آنکه در این اثر با سلیمان سیرافی شخصیتی پر افتخار در تاریخ ایران بعد از اسلام آشنا شود و اطلاعات بیشماری از این شخصیت دریافت نماید با شخصیتی خیالی به نام شاذان(بهرام رادان) و ماجراجویی های وی آشنا می شود ، در نتیجه ماهیت فیلم برای بازنمایی تاریخ کاملا به خطا می رود . ضمن اینکه شخصیت شاذان قرار بود در این فیلم یک طلبه باشد اما در فیلم راه آبی ابریشم اثری از طلبه بودن این شخصیت را تماشاگر دریافت نمی کند و الگوبرداریهای ناقص ازنمونه های هالیوودی سبب شده با قهرمان پردازی به شیوه و سیاق سینمای غرب مواجه شویم .

این روزها در مطبوعات از رقم های گزافی که به بیت المال تحمیل می شود بسیار می شنویم زمانی که از بیت المال هزینه می شود و فیلمی مثل ملک سلیمان ساخته می شود که یک برگردان اقتباسی و وفادارانه قرآنی است و با استقبال تماشاگر مواجه می شود کمتر از این حرف و حدیث ها را می شنویم .فیلمنامه راه آبی ابریشم با سطحی نگری مرسوم فیلمسازان ایرانی ساخته شده است که تنها نگرانی اش این است وصال پسر و دختر جوان فیلم یعنی شاذان و ماهورفراهم شود، فارغ از اینکه بزرگ نیا فرصت مغتنمی داشت تا در قالب یک اثر دو ساعته به بازنمایی عمیقی از تاریخ بپردازد. متأسفانه در حدود این عدم موفقیت ،جعل تاریخی در راه آبی ابریشم بسیار آزاردهنده است ضمن اینکه داده های فیلمنامه به قدری مینی مال است که بیننده عمق مطلب را از این شخصیت تاریخی- سلیمان سیرافی - دریافت نمی نماید .زمانی هم که نتیجه مطلوب در مورد فیلمی حاصل نشود مسلماً مطبوعات و رسانه گروهی در قبال هزینه های بیهوده ای که صرف ساخت چنین فیلمی شده است واکنش نشان خواهند داد . این فیلم مشکلات ساختاری بیشماری دارد که در این یادداشت آنچنان فرصت پرداختن بدان نیست اما ذکر یکی دو نمونه برای گواه کافی است . مثلاً در یکی از بخش های پایانی فیلم طوفانی رخ می دهد که کارگردان با تکنیک CGI سعی کرده این بخش ها را به صورت مطلوب در آورد، اما اشکال اصلی فیلم به تکنیک مورد استفاده به شکلی کاملا ابتدایی در این فیلم استفاده شده باز نمی گردد ،بلکه در ابتدا به فیلمنامه آن مربوط می شود . طوفان حدود یک دقیقه و سی ثانیه آغاز می شود وبا شکستن ظرف آب شیرین دریانوردان تمام می شود ،واقعا برای تماشاگر تعجب آور است،اصلا در این پروژه ملی که قرار بود شکوه و عظمت صنعت کشتی سازی ایرانی ها در دوره پس از اسلام تصویر شود با این بخش همه چیز شکل وارونه پیدا می کند و زیر سئوال می رود. در این موضوع شکی نیست که عظمت صنعت کشتی سازی دریانوردان ایرانی بر جریده تاریخ ثبت است منتها این عظمت با یک توفان کاملاً کوچک- یک دقیقه و سی ثانیه ای - و فرو نشستن دکل حقیر و صغیر جلوه می نماید .

بعد از اینکه بشکه آب شیرین نابود می شود ناگهان فیلم دچار ایست دراماتیک می شود و توفان قطع می گردد،در صورتی که آگاهان می دانند حداقل یک طوفان دریایی تقریباً دو ساعت است و درک این توفان یک دقیقه و سی ثانیه ای برای تماشاگر کمی دشوار است ، ضمن اینکه فرایند و روال این توفان به هیچ عنوان از جلوه بصری مناسبی برخوردار نیست . حدود فرایند توفان اتفاقی دراماتیک و تأثیر گذار نیست .

آقای بزرگ نیا کارگردان محترم فیلم در جایی گفته اند که این فیلم اندازه اجاره بهای دو کشتی فیلم نفروخته است ،آنچه عیان است دلایل این شکست را روشن تر می سازد ،فیلمهای بیگ پروداکشن(تولید عظیم) نیاز به فیلمنامه های منسجم تری دارند و متأسفانه راه آبی ابریشم تنها عنصری که در مجموعه خود ندارد فیلمنامه منسجم است .

از دیگر عیوب این فیلم این که ؛قرار بود دریانوردی اسلامی محور درام فیلم باشد اما با توجه به فضای فیلم از جمله کوچک بودن لنج ها که اصلاً در قیاس با آنچه در مورد کشتیهای عظیم ایرانی در بندر سیراف شنیده ایم بیشتر به یک شوخی می ماندو با در نظر گرفتن فضای فیلم از جمله نوع چهره پردازی و مدل لباس دریانوردان، تا زمانی که پرسوناژهای فیلم نماز می خوانند تماشاگر متوجه نخواهد شد که این گروه زرتشتی هستند و یا مسلمان .

نکته قابل توجه دیگر در نوع طراحی لباس شخصیت های این فیلم است . بهتر می دانیم که دریانوردان ایرانی در جنوب کشور به علت میزان گرماو اندازه بالای درجه حرارت هوا هیچ گاه بوت و چکمه های گرم و چرمی نمی پوشیدند ،ضمن اینکه جاشواها و اصولاً هیچ دریانورد ایرانی ساکن بندر سیراف ، هنگام دریانوردی ،در سده سوم هجری قمری شلوار به تن نداشته است، دریانوردان و جاشواهایی ایرانی اغلب طبق گواه تاریخ دشداشه به تن داشته اند نه شلوار و چکمه های چرمی .این سبک طراحی لباس نیز موازی همان تحریف های تاریخی در فیلم راه آبی ابریشم صورت پذیرفته است .

فیلم معایب و حفره های فیلمنامه ای فراوانی دارد و زمانی که تماشاگر با پس زمینه تاریخی ذهنی حول بندر سیراف و سلیمان سیرافی به تماشای این فیلم می نشیند در انتهای فیلم نتیجه ای همراه با آگاهی عایدش نمی شود .نکته مهم دیگری که مسبب صدمات فراوانی به این فیلم شده است تأکید به روی شخصیت خیالی شاذان به عنوان قهرمان فیلم است که در ابتدا فاقد ویژگیهای ظاهر یک ایرانی در سده سوم هجری است اشکال دیگر که در طول فیلمنامه گریبان اصل داستان را می گیرد این است که چطور ممکن است شاگردی که از مکتب خانه تنها برای کتابت سفر آمده است بعد از گذشت مدتی بدل به یک ناخدای حاذق شود تا آنجا که سلیمان سیرافی ناگهان هدایت کشتی دوم را به او می سپارد .مگر شاذان تا قبل از آغاز روایت فیلم در دانشکده دریایی تحصیل نموده که می تواند هدایت یک کشتی را در سده سوم هجری بدون هیچ تجربه ای بر عهده گیرد .و ضعف های بی شمار دیگری که مجالی برای برشمردنش نیست ......

علیرضا پورصباغ



همچنین مشاهده کنید