پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

هالیوود یا چینه چیتا


هالیوود یا چینه چیتا

اوج هیجان پنالتی در بازی های یك چهارم برای من و خیلی از دوستان در بازی ای رقم خورد كه به وقت اضافه و ضربات پنالتی نكشید بلكه در شرایطی كه از هر اكشن یا تریلر یا فیلم ترسناك هالیوودی هم بیشتر به فرمول «نجات در آخرین لحظه» متكی بود, با ضربه پنالتی دقیقه ۹۳ فرانچسكو توتی به استرالیای دونده و بدقلق شكل گرفت

۱- امروز و فردا در فاصله بین یك هشتم و یك چهارم نهایی اولین وقفه/ استراحت جام را داریم. می توانیم بالاخره به كار و خریدی كه حتماً وقتش غروب است، برسیم و نگران ساعت و دیر به خانه رسیدن و از دست دادن یك ربع اول بازی ساعت ۳۰/۱۸ و اینها نباشیم. همه اش را كه بشمرید، ده روز به فینال مانده. جام ۲۰۰۶ هم تمام می شود و بعد تا آفریقای ۲۰۱۰ باید فقط به عكس ها و تكه فیلم ها و خاطره هایش دل خوش كنیم.

۲- بچه كه بودیم، هیجان و جذابیت و «درام» دوئل وار جاری در ضربات پنالتی باعث می شد كه گاهی به تساوی بازی در وقت اضافه و كشیدنش به پنالتی، علاقه نشان دهیم. نسل ما كه اولین خاطره جدی اش از ضربات پنالتی را در نیمه نهایی جام ۱۹۸۲ اسپانیا بین فرانسه و آلمان غربی تجربه كرد، باید هم به پنالتی های آخر مسابقات حذفی علاقه مند می شد. این مسابقه ای معمولی نبود. بازی بزرگی بود با هیجانی ویژه و استثنایی كه در وقت قانونی ۱-۱ به پایان رسید و در وقت اضافی اول، فرانسه ۳-۱ از آلمان فدرال آن موقع جلو افتاد و با رهبری روحی و تاكتیكی رومینیگه مصمم و بااراده، ژرمن ها هر دو گل را در نیمه دوم وقت اضافی جبران كردند و در پنالتی هم به یمن آمادگی شوماخر معروف بردند و به فینال رفتند. هر آدم اهل فوتبال كه تا پیش از نیمه دوم دهه ۱۳۵۰ به دنیا آمده و خیلی زود پای فوتبال نشسته باشد، این بازی را دست كم با بعضی تصویرهای گوشه و كنارش به خاطر می آورد. مثلاً با آن لحظه خطای شوماخر بر روی فوروارد فرانسه (پاتریك باتیستون بود یا دومینیك روشه تو؟) كه به شكستن فك و خونریزی بینی طرف منجر شد و اگر حالا بود، گلر را با دو سه كارت قرمز اخراج می كردند؛ ولی آن موقع شوماخر خودش جلوی پنالتی ایستاد. یا مثلاً با این نكته عجیب و تاریخی كه لباس دروازه بان های دو تیم با تركیبی از چند رنگ، درست عین هم بود و گزارشگران آن موقع تلویزیون هم هنوز درگیر شناختن اسم و قیافه بازیكنان بودند و امكان نداشت اطلاعاتی درباره این قضیه لباس های مشابه داشته باشند.

اما بعدها كه بزرگ تر شدیم، دیدیم و تجربه كردیم و فهمیدیم كه ضربات پنالتی تا چه حد بی رحمانه و غیرقابل اتكاست، هیچ چیز را ثابت نمی كند و به شدت به شانس و لحظه و بگیر و نگیر بستگی دارد. البته و در هر حال، این ضربه ها فرصتی در اختیار دو تیم می گذارد و از قرعه قدیم یا گل طلایی (شما بخوانید «مرگ ناگهانی») چند سال پیش، بسیار بهتر و انسانی تر است. ولی وقتی باخت های غمبار ایتالیا در نیمه نهایی جام ۹۰ جلوی آرژانتین و در فینال جام ۹۴ جلوی برزیل را به یاد می آورم یا خاطره های تلخ و مكرری از حذف و ناكامی انگلیس در جام جهانی و جام ملت های اروپا در ۱۵-۱۰ سال اخیر را مرور می كنم، می بینم همین پنالتی های آخر مسابقه هم چه هیجان های لذت بخشی برایمان ساخته و هم چه احساس «مفت باختن» رنج آوری به ما داده. بابت همین حسرت ها است كه دیگر دوست ندارم هیچ بازی مهمی به پنالتی بكشد، برد یكی را كمرنگ و كم قدر كند و باخت دیگری را دردناك تر از آن كه اگر در خود بازی رقم می خورد.

۳- اینها همه در حالی است كه بازی سوئیس و اوكراین پریشب یك استثنا بود و می شد با كشیدنش به پنالتی كنار آمد. هیچ كدام از دو تیم طرفدار جدی و اساسی در ایران نداشتند. (البته در بین سرشناس ها، جز ناصر تقوایی كه از پیش از جام، سوئیس را خوب شناخته بود و بالاخره هم حرفش درست درآمد و شاگردان كوبی كان بدون گل خورده حذف شدند.) در واقع برای خیلی هایمان، مهم ترین وجه بازی طولانی و خسته كننده شان این بود كه حریف ایتالیا در مرحله بعد مشخص شود. سوئیسی ها به روانی و شادابی روزهای مرحله اول شان نبودند و یاران شوآ هم انگار یادشان رفته بود كه بازی حذفی است و باید خطرناك و مؤثر حمله كنند. برای همین دو تیم متوسط ولی دوست داشتنی، مقداری هیجان به تماشاگران بازی شان بدهكار بودند و ضربات پنالتی فرصت و فضای مناسبی برای جبران فراهم می كرد. اما عجیب بود كه سوئیس از جلو افتادنش با همان ضربه اول و مهار شده شوچنكو حتی یك بار هم استفاده نكرد و همه هیجان احتمالی بعدی را در همان سه ضربه گل نشده اول تمام و تخریب كرد و رفت و خداحافظ. این از آن ضربات پنالتی نبود كه برای بچه های نوجوان این دوره، خاطره بسازد و به هیجان كشنده ضربات پنالتی، علاقه مندشان كند.

۴- ولی اوج هیجان پنالتی در بازی های یك چهارم برای من و خیلی از دوستان در بازی ای رقم خورد كه به وقت اضافه و ضربات پنالتی نكشید بلكه در شرایطی كه از هر اكشن یا تریلر یا فیلم ترسناك هالیوودی هم بیشتر به فرمول «نجات در آخرین لحظه» متكی بود، با ضربه پنالتی دقیقه ۹۳ فرانچسكو توتی به استرالیای دونده و بدقلق شكل گرفت. «تیم گاس هیدینك» كه درست در همین مرحله جام قبل با عنوان «كره جنوبی» به حذف مرگبار آتزوری ها نائل شده بود و این بار در لباس و قامت «استرالیا» داشت همان كابوس را برای لاجوردی پوشان می ساخت، با اخراج نادرست ماتراتزی به برد امیدوارتر شد و با پنالتی نادرست دقیقه آخر امكان برد را از دست داد. «این به آن در» البته در قوانین داوری، رفتار تحمل ناپذیری است؛ ولی ایتالیا كه با یك یار كمتر و با توان بدنی تحلیل رفته ناشی از آن همه «به در بسته زدن» در طول بازی، بعید بود در وقت اضافی هم بتواند دوام بیاورد و دروازه اش فرو نریزد، فقط همان یك لحظه و یك پنالتی را داشت و توتی بزرگ و مطمئن، هدرش نداد. این هم مثل یكی از همان فوتبال بازی كردن های رویایی بچگی بود كه سوت پایانش با زدن یك ضربه پنالتی به صدا درمی آمد (هیچ نمونه مشابهی در فوتبال حرفه ای سراغ دارید؟!) و تصوری از رنج ها و سكته های قطعی در صورت به ثمر نرسیدن این ضربه وجود نداشت. آن واكنش توتی بعد از گل شدن توپ با مكیدن انگشت شست اش با اینكه خیلی عجیب و غیرقابل فهم به نظر می آمد، طبیعی و قابل درك و ملموس هم بود. این لحظه ای بود كه لیپی باید قدرش را بداند و جمعه شب در دومین بازی مرحله یك چهارم بین تیمش و اوكراین نگذارد به این كابوس دم آخر دچار شویم.

امیر پوریا



همچنین مشاهده کنید