پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

كوچك ها اوج می گیرند


كوچك ها اوج می گیرند

در میان ۱۰ فیلمی كه در دو سال اخیر نامزد اسكار برترین فیلم سال شده اند, حداقل ۷ فیلم از كارهای كم هزینه بود و جزو پروژه های عظیم استودیوهای بزرگ تلقی نمی شده اند و این یك چیز بی سابقه است

مرحوم اپیك گنگستری اخیر مارتین اسكورسیسی جوایز اصلی اسكار امسال و بویژه برترین فیلم و بهترین كارگردانی را تصاحب كرد، اما چند سالی است كه سهم فیلم های كوچك و مستقل و كم هزینه و آن چه در فرهنگ سینما Indie films خوانده می شوند و ضد كلیشه «Block busters» (آثار پرهزینه و بسیار پرفروش) هستند، در میان آثار برتر سال و نامزدها و فاتحان اسكار بیشتر و بیشتر می شود و اوجگیری آنها فزون تر و به حدی می رسد كه تا همین ۱۰ سال پیش قابل باور نبود.

امسال فیلم ظاهراً كوچك و واقعاً مستقل و كم هزینه «خانم كوچولوی آفتاب» شگفتی ساز بزرگ اسكار و حتی كاندیدای اسكار برترین فیلم سال هم بود و سرانجام آلن آركین كهنه كار به خاطر بازی در این فیلم اسكار نقش دوم مرد را برد و هیچ كس از یاد نبرده است كه «سایدویز» و «درباره اشمید» دو كار جذاب ۵ سال اخیر الكساندر پین و یا «كاپوتی» فیلم خبرساز ۲۰۰۵ به گونه ای از همین قبیل فیلم ها تلقی می شوند. حتی اگر اصولاً به فیلم های مستقل و Indie معتقد نباشیم و یا بگوییم تحولی در ارتباط با آنها روی نداده است.

این را نمی توانیم منكر شویم كه از اواسط و حتی اوایل دهه ۱۹۹۰ به بعد تعداد فیلم های كم هزینه و كوچكی كه بدون توقعی خاص ساخته شده، اما فراتر از آن درخشیده و پولساز شده و جایزه برده اند. به شدت روبه افزایش داشته است و حتی نگاهی به اسامی كاندیداهای جوایز اسكار و گولدن گلاب (كره طلایی) و یا جوایز سایر سازمان های ناظر بر صنعت سینما طی سال های اخیر این حقیقت را به روشنی به ما گوشزد می كند و رقم مربوطه در برخی سال ها خیره كننده بوده است.

مارتی گروو نویسنده نشریه هالیود ریپورتر می گوید : «در میان ۱۰ فیلمی كه در دو سال اخیر نامزد اسكار برترین فیلم سال شده اند، حداقل ۷ فیلم از كارهای كم هزینه بود و جزو پروژه های عظیم استودیوهای بزرگ تلقی نمی شده اند و این یك چیز بی سابقه است. پیشتر كار برعكس بود و از ۵ فیلم كاندیدای اسكار در هر سال حداقل ۴ تا كار استودیوهای بزرگ بوده اند. حالا انگار كار به گونه ای دیگر شده است.

قبول دارم كه برخی از آن ها واقعاً كارهای مستقل و به فراخور این نام و محصول استودیوهای كوچك نیستند، ولی زیرمجموعه ها و سازمان های كوچك وابسته به استودیوهای بزرگ آن ها را تولید كرده اند. از سوی دیگر بودجه آنها در قیاس با ارقام كارهای مطرح روز بسیار كم و سوژه آنها نیز موضوع های رایج در كارهای Indie هستند.»

از ۵ فیلمی كه سال پیش كاندیدای اسكار شدند، فقط استیون اسپیلبرگ و فیلم ۷۵ میلیون دلاری استودیوی یونیورسال در تعریف یك فیلم بزرگ می گنجید و ۴ تای دیگر كارهایی بودند كه مصداق فیلم های كوچك هستند و چنان عنوان و تعریفی برایشان مناسبت بیشتری دارد.

از جمله این فیلم ها می توان به «شب به خیر و موفق باشی» كار جورج كلونی، «كاپوتی» كه پیشتر هم نامش آمد و البته «تصادف» ساخته پل هگیس كانادایی اشاره كرد كه سرانجام اسكار را برد.

فیلم های فوق در قیاس با مخارج جاری در هالیوود با ارقام كمی ساخته شدند و قسمتی از بودجه آن ها را سازمان های خارجی دادند. درست است كه فروش ركورد شكن و چشمگیر سال گذشته را باز كارهای بزرگ استودیوها و فیلم های عظیم و پرهزینه هالیوود موجب شدند، اما آن جا كه به اعتبار و غنا و محتوا مربوط می شد،فیلم های كوچك پیشتاز و سبب ساز اصلی و موجد امواج خبری بودند. «شب به خیر و موفق باشی» فیلم سیاه و سفید و سیاسی و افشاگر جورج كلونی بهترین نمونه است.

كلونی از بزرگ ترین محصولات و پیامدهای سیستم كار استودیوهای بزرگ در هالیوود و روند ستاره سازی در آن است و سال ها از نمادهای مستقیم و آشكار آن محسوب می شد، اما چنین بازیگری فیلم فوق را با هزینه ای كم، تم ضدآمریكایی و ضد كلیشه هالیوود و با مضمونی قابل اعتبار و در خط و روال فیلم های Indie و مستقل ساخته و فیلمی را تحویل داده كه از مظاهر بزرگ كارهای كوچك موفق سینما طی سال های اخیر به حساب می آید.

«شب به خیر و موفق باشی» داستان جولان سناتور جوزف مك كارتی در دهه ۱۹۵۰ و تلاش او برای برچیدن به اصطلاح تمایلات سوسیالیستی از میان اعضای جامعه هنری آمریكا و ایستادن یك گزارشگر حقیقی تلویزیونی این كشور به نام ادوارد. آر. مورو مقابل وی و رسواشدن این سناتور بدطینت و به واقع تشریح یك ماجرای حقیقی است.

اگر آمار دقیق تری بخواهید، باید متذكر شویم كه این فیلم بیشتر از ۸ میلیون دلار آب نخورد كه برای سیستم های مالی رایج در هالیوود چیزی در حد مفت و رایگان است. قسمتی از بودجه این فیلم را شركت «پروداكشن فیلمز» كه متعلق به مالكان باشگاه بسكتبال دالاس ماوریكز آمریكا و همچنین جف اسكول كه یكی از بنیانگذاران شبكه اینترنتی آن لاین Ebay است، فراهم آورده است و بقیه را نیز كلونی و همكارانش تأمین كرده اند.

«تصادف» نیز با موضوعی مبتنی بر تبعیض های تندنژادی و ظلم های گسترده به سیاهپوستان در آمریكا و برخورد طیف های مختلف با یكدیگر كه سرانجام فیلم كلونی، «مونیخ» و سایرین را در كورس تصاحب اسكارپشت سرنهاد، بیشتر از «شب به خیر و موفق باشی» در قالب ها و تعریف یك كار مستقل قرار می گیرد و بودجه ساخت آن از ۷ میلیون دلار فراتر نمی رود و این پول را یك زمین دار و فروشنده بزرگ در اختیار هگیس و همراهانش قرار داد.

«كاپوتی» نیز كه داستان فعالیت های ترومن كاپوتی نویسنده مشهور است، دقیقاً همین میزان خرج برداشته و از قضا مثل «تصادف» كاندیدای ۶ جایزه اسكار شده بود و هر چند به اندازه آن جایزه نبرد، اما اسكار برترین بازیگر مرد سال را در پست های فیلیپ سیمور هافمن دید كه در این فیلم رل كاپوتی را بازی كرده است.

نیمی از پول تهیه این فیلم را یك شركت كانادایی به نام اینفی نیتی مدیا پرداخته كه اصولاً یك استودیوی ویژه ساخت كارهای مستقل در سینمای دنیا است.

اگر بخواهیم سایر فیلم های كوچك و نیمه مستقل سال های اخیر را نام ببریم، باید «سیریانا» (كه اسكار نقش دوم مرد سال پیش را به كلونی سپرد)، «Hustle and flow» «آخرین پادشاه اسكاتلند» كه اسكار نقش اول مرد امسال را به فارست ویتی كر بخشید و همچنین «نیم نلسون» كه رایان گاسلینگ برای بازی در آن امسال كاندیدای همین جایزه شده بود، را مثال بزنیم. به این نام ها بیفزایید فیلم های «یادداشت هایی درباره یك جنجال» كه جودی دنچ برایش نامزد اسكار نقش اول زن امسال شده بود، «بچه های كوچك» كه كیت وینسلت به خاطر آن «كاندیدای همین جایزه گشته بود» و «هزارتوی پن» كار خیالی و عجیب گی یرمو دل توروی مكزیكی را تا دریابید كه ابعاد تأثیرگذاری و میزان توفیق فیلم های به اصطلاح كوچك در سال گذشته چقدر بوده است.

هر چند محدودی از این فیلم ها در تعریف های سنتی و مشخص و موجود از آثار كوچك سینما نمی گنجد و صددرصد مستقل نیستند اما باید متذكر شد كه لااقل بسیار كمتر از فیلم های بزرگ هالیوود خرج برداشته اند و موضوع های آنها نیز كم و بیش در قالب فیلم های مستقل و Indie ما گنجیده اند و به هیچ روی اهداف موجود در فیلم های بزرگ و پرهزینه هالیوودی برایشان در نظر گرفته نشده بود و اگر كاندیدا یا برنده جوایز اسكار شدند. این نشان می دهد كه در چارچوب محدود خود چه پروازهای بلندی داشته اند.

سال پیش «كینگ كنگ» بازسازی جدید یك كار كلاسیك هالیوود كه پیتر جكسون نیوزیلندی آن را فراهم آورده بود كاندیدای ۴ جایزه اسكار شد و «خاطرات گیشا» هم در ۶ شاخه نامزد این جایزه شد.

اما اولی ۲۰۰ میلیون و دومی ۸۵ میلیون دلار هزینه ساخت شان بوده است و بنابراین قابل قیاس با كارهای كوچك تر فوق الذكر نیستند كه حداكثر بودجه تولیدشان ۱۵ میلیون دلار بوده است. حتی «بابل» كار آخر آله خاندرو گونزالز ایناریتو دیگر فیلمساز نوجوی مكزیكی كه نامزد ۷ جایزه اسكار شده بود، بیشتر در تعریف یك فیلم كوچك و مستقل می اندیشد، زیرا هم بودجه ساخت اش از ۱۵ میلیون دلار فراتر نمی رفته و هم سلایق و رویكردهای ایناریتو در چنین مسیر و اهدافی است.

به حرف های مارتی گروو «نویسنده هالیوود ریپورتر بازمی گردیم كه می گوید: «از دیر باز سازمان های متفاوت و تقریباً مستقلی مثل مجمع منتقدان لس آنجلس، نیویورك و شیكاگو و همچنین بورد ملی منتقدان عادت داشته اند كه جوایز سالانه خود را به جای اهدا به كارهای بزرگ به فیلم های كوچك و هنرمندان آنها بدهند و از آن جا كه تعداد این سازمان ها در سال های اخیر چند برابر شده، میل و رویكرد فوق نیز مضاعف گشته و بنابراین میزان تأیید و تحسینی كه اینك شامل حال آثار كوچك و كم هزینه و مستقل می شود بسیار زیاد است و همین مسأله نیز تعداد افرادی را كه به سمت ساخت این گونه فیلم ها می روند بیشتر از گذشته كرده و دلگرمی شان را نیز فزون تر ازپیش ساخته است.

در سال های اخیر بسیاری از فیلمسازان و بازیگران مشهور هم تغییر روش داده و علاقه مند به ساخت كارهای كوچك شده اند. آنها از این كه فیلم های بزرگ پیشنهاد شده به آنان چیزهای چشمگیری نیستند و پروژه های استودیوهای معروف جذابیت لازم را ندارند، خودشان را تا حدی از این قضایا كنار كشیده و در عوض رأساً استودیوهای كوچك فیلمسازی تشكیل داده اند و چون به خاطر نام و ارتباط شان قادر به جذب بودجه لازم برای ساخت كارهای مستقل مورد نظرشان هستند، به این امر همت می گمارند.

كافی است به آنها پروژه هایی پیشنهاد شود كه پرخرج نیستند اما با ارزش اند و احتمال توفیق و سروصداكردن شان وجود دارد و از ساخت آن خودداری نمی كنند.

اگر قرار باشد یك ایراد برای فیلم های كوچك و كم هزینه قایل شویم، این است كه با وجود محسنات پرشمار هنوز هم تعداد تماشاگران این گونه آثار به وضوح كمتر از تماشاگران فیلم های پرهزینه استودیوهای بزرگ و به تبع آن میزان پولسازی شان هم نازل تر است. این درحالی است كه موضوع های مطرح در كارهای كوچك عموماً انسانی تر و عمیق تر و با ارزش تر است و بیشتر با مردم دنیا در ارتباط است تا تم های عنوان شده در «Block buster» های هالیوود كه مسأله مردم نیستند و بیشتر به درد رؤیاپردازی می خورند. با این حال در این زمینه نیز كارهای مستقل و موسوم به Indie در حال پیشرفت و بالا بردن آمار فروش خود هستند و این هم حسن تازه ای برای این گونه فیلم ها است.



همچنین مشاهده کنید