چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

آتش عشق از نواها گشت تیز


آتش عشق از نواها گشت تیز

اغلب شاعران و سخنوران پارسی با موسیقی و نواها آشنائی و بعضی از آنها تسلط داشته اند

« موسیقی علم شناخت الحان است و آنچه با آن سازگا رو مناسب و ملایم آید ، و دارای دو رکن است : علم تالیف که به بررسی تناسب و تنافر نغمات می پردازد و علم ایقاع که موضوع آن بررسی زمانهای متخلل میان نغمات و نقرات و تبدیل وزنی به وزن دیگر می باشد .

به عبارت دیگر ، موسیقی ، اصوات و نغمات موزون و متناسبی است که دارای وزن و ایقاعند و از سازهای موسیقی یا حنجره آدمی خارج می شوند و در شنوندگان و مستعمان تاثیر می گذارند . » (۱)

« امام محمد غزالی معتقد است : روا نباشد که سماع حرام بود بدان سبب که خوش است ، که خوشیها حرام نیست . آنچه از خوشیها حرام است ، نه از آن جهت است که خوش است ، بلکه از آن روی حرام است که در وی ضرری باشد و فسادی ، چه ، آواز خوش مرغان خوش است و حرام نیست . پس آواز خوش در حق گوش همچون سبزه و آب روان و شکوفه است در حق چشم و همچون بوی مشک است در حق ذوق ،و همچون حکمتهای نیکو در حق عقل ؛ و هر یکی را از حواس به نوعی لذت است ، چرا باید که حرام باشد » (۲)

علاوه براینکه فلاسفه و حکیمان و بزرگان این سر زمین مانند ، یعقوب بن اسحاق کندی ، ابونصر فارابی یا معلم ثانی ، شیخ الرئیس ابوعلی سینا ، خواجه نصیرالدین طوسی ، قطب الدین شیرازی ، بهاء الدین عاملی ( معروف به شیخ بهائی ) ، آیت الله شیخ محمد حسین غروی اصفهانی معروف به کمپانی ، فاضل گروسی ، آیت الله مهدی محیی ادین الهی قمشه ای و بزرگان دیگر ، شاعران و سخنوران بزرگ پارسی ، عرفا و صوفیان نیز به موسیقی و الحان و دستگاههای و گوشه های موسیقی آشنائی و بعضی آز آنها تسلط هم داشته اند .

● منوچهری

منوچهری در عصر خود از سی و یک لحن از الحان ، پرده های موسیقی ، مقام ها و آهنگهای موسیقی نام برده است .، که نام بسیاری از آنها را جز در اشعار وی نتوان یافت و چون از نام آهنگ ها در پایان دیوان وی فهرستی فراهم شده است ، بیتی چند را به عنوان نمونه یاد می کنیم :

مطربان ساعت به ساعت بر نوای زیر و بم

گاه سروستان زنند امروز گاهی اشکنه

گاه زیر قیصران و گاه تخت اردشیر

گاه نوروز بزرگ و گه نوای بسکنه

که نوای هفت گنج و گه نوای گنج گاو

گه نوای دیف رخش و گه نوای ارجنه

نوبتی پالیزبان و نوبتی سرو سهی

نوبتی روشن چراغ و نوبتی کاویزنه

ساعتی سیوارتر و ساعتی کبک دری

ساعتی سرو ستاه و ساعتی باروزنه

بامدادان چکک چون شامگاهان بر شخج

نیم روزان بر لبینا شامگاهان بردنه

***

نوروز بزرگم بزن ای مطرب ، امروز

زیرا که بود نوید نوروز به نوروز

برزن غزلی ، نغز و دل انگیز و دل افروز

ور نیست تو را ، بشنو و ، از مرغ بیاموز

● انوری

منطق و موسیقی و حکمت بدانم اندکی

راستی باید بگویم با نصیب وافرم

● نظامی گنجوی

حکیم ابو محمد الیاس پسر یوسف ، که به نظامی شهرت یافت ، در دهۀ چهارم سدۀ ششم هجری در شهر گنجه ( در کشور آذربایجان تازه استقلال یافته کنونی ) متولد شد و در همانجا پرورش یافت و به سال ۶۱۴ هجری رو در نقاب خاک کشید .

پر ارزشترین حاصل عمر او پنج منظومه ( خمسه یا پنج گنج ) به نام مخزن الاسرار، خسرو شیرین ، لیلی و مجنون ، هفت پیکر و اسکندرنامه و همچنین دیوان قصاید است .

حکیم گنجه چنانکه از اشعارش بر می آید مردی گوشه نشین و زهد پیشه ودیندار و پایبند اخلاق بوده است . حکیم نظامی با وجودی که مردی زهد پیشه بوده ولی با موسیقی آشنا بوده و دستگاههای موسیقی را می شناخته است . اشعار زیر از مجموعه خسرو شیرین ، گواه این مدعا است :

دگر باره نشاط آغاز کردند

می آوردند و عشرت ساز کردند

پیاپی شد غزلهای عراقی

برآمد بانگ نوشانوش ساقی

***

نوا بر طرز این خرگاه می زن

رهی کو گویدت ، آن راه می زنی

***

نوا بازی کنان در پرده تنگ

غزل گیسو کشان در دامن چنگ

***

نکیسا بر طریقی کان صنم خواست

فرو گفت این غزل در پرده راست

***

نکیسا چون غزل با چنگ بر گفت

ستای باربد با ساز شد جفت

نوا را پرده عشاق بر بست

در افکند این غزل چون عاشق مست

***

چو رود باربد زین پرده پرداخت

نکیسا زود چنگ خویش بنواخت

در آن پرده که خوانندش حصاری

چنین بکری برون داد از عماری

***

نکیسا چون زد این افسانه بر ساز

ستای باربد برداشت آواز

عراقی وار بانگ از چرخ بگذشت

به آهنگ عراق این پرده برداشت

***

چو برزد باربد زان ساز نوایی

نکیسا کرد از آن خوستر ادایی

شکفته چون گل نوروز خوشرنگ

به نوروز این غزل در ساخت با چنگ

***

نکیسا چون زد این طیاره بر چنگ

ستای باربد برداشت آهنگ

به آواز حزین چون عذرخواهان

روان کرد این غزل را در سپاهان

***

نکیسا در ترنم جادوی ساخت

پس آنگه این غزل در راهوی ساخت

***

نکیسا چون ز شاهآتش برانگیخت

ستای باربد آب بر او ریخت

به استادی نوایی کرد برکار

کزو چنگ نکیسا شد نگونسار

ز ترکیب ملک برد آن خلل را

به زیر افکنده برگفت این غزل را

● سنائی

چشم موسی تار شد بر طور غیرت ز انتظار

از لب داود ، صوتی به ز موسیقار کو ؟

● حافظ

این مطرب از کجاست که ساز عراق ساخت

و آهنگ بازگشت به راه حجاز کرد

***

مغنی نوای طرب سازکن

به قول و غزل قصه آغاز کن

***

مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق

که بدین را ه بشد یار و زما یاد نکرد

● مولوی

آه کز یاد ره پرده عراق

رفت از یادم دم تلخ فراق

***

طبل فراق می زنی ، نای عراق می زنی

پرده بوسلیک را جفت حجاز می زنی

***

باز شود دکان گل ، ناز کنند جزو و کل

نای عراق با دهل شرح دهد ثنای من

***

بنشان تو جنگها را ، بنواز چنگها را

ز عراق و از سپاهان تو به چنگ ما نوا ده

***

در پرده عراقی می زد بنام ساقی

مقصود باده بودش ، ساقی بدش بهانه

***

پس غذای عاشقان آمد سماع

که در او باشد خیال اجتماع

قوتی گیرد خیالات ضمیر

بلکه صورت گردد از بانگ صفیر

آتش عشق از نواها گشت تیز

آن چنانکه آتش آن جوز ریز

***

ای چنگ پرده های سپاهانم آرزوست

وای نای ناله خوش سوزانم آرزوست

در پرده حجاز بگو خوش ترانه ای

من هد هدم حضور سلیمانم آرزوست

● سعدی

سعدیا تا کی سخن در علم موسیقی رود

گوش جان باید که معلومش کنی اسرار دل

***

آخر ای مطرب ، ازین پرده عشاق بگرد

چند گوئی که مرا پرده بچنگ تو درید

***

سعدی از پرده عشاق چو خوش می گوید :

ترک من پرده برانداز که هندوی توام

***

آواز خوش از کام و دهان و لب شیرین

گر نغمه کند ور نکند دل بفریبد

ور پرده عشاق و حسینی و حجازست

از حنجره مطرب مکروه نزیبد

● شمس مغربی

از سماع قول کن و ز نغمه روز الست

نیست جان ما دمی خالی ز فریاد و خروش

● صائب

موج شراب و موجه آب بقا یکی است

هر چند پرده هاست مخالف ، نوا یکی است

● شیخ محمد حسین غروی

شد ملک عراق پر از آشوب

ز سرود حجاز و شور و نوا

***

هله ای پیاله نوشان که زکوی می فروشان

صنمی قدح به کف با دف و چنگ و ساز آمد

هله ای عراقیان ، شور نوا که کعبه اکنون

به طواف کوی دلدار من از حجاز آمد

***

بزن نوایی بیاد ساقی

گهی حجازی گهی عراقی

***

نوای حجازی ز هر سو بپاشد

ز شور عراقی آن سوگواران

***

گرچه شد ملک عراق از مقدمش رشک حجاز

لیک آهنگ حسینی شد پر از شور و نوا

***

مستغرق وصال چنان شد که می نمود

شور وداع پرده گیان نوای عود

***

بیا به بزم حسینی و بشنو از عشاق

به گوش هوش نوای حجاز و شور و عراق

سروده زهره به تبریک حضرت زهرا

چنان به نغمه که شد مشتری ز طاقت طاق

***

خطیب عالم ابداع داد داد سماع

که لایزال به رقص است این بلند رواق

***

مادر گیتی چنان در ماتم او ناله کرد

تا که کر شد گوش گردون از نوای رود رود

***

کور است ز دیدار رخ تو

آن دیده که باز به هر طرف است

از زمزمه عشق تو کر است

گوشی که به نغمه چنگ و دف است

***

من و سماع رباب مطرب

من و سوال و جواب مطرب

من و حضور جناب مطرب

وز او افاضت و از او افادت

حجت الله مهریاری

پی نوشت :

۱- دیدگاه پنجم – اکبر ایرانی – دفتر مطالعات دینی و هنر – حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی – صفحه ۲۷

۲- کیمیای سعادت – امام محمد غزالی – صفحه ۴۷۵

۳- داستان خسرو شیرین – به کوشش عبدالمجید آیتی – کتابهای جیبی – ۱۳۷۶چاپ چهارم



همچنین مشاهده کنید