پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

فوتبال دودی یا دودی های فوتبال


فوتبال دودی یا دودی های فوتبال

میدان پونک تهران را که تا آخر بالا بیاید به چهار دیواری می رسید که منتهی به یک منطقه کوهستانی است که آب و هوایش خیلی با سطح شهر فرق دارد اینجا خبری از شهر «دود» گرفته و آلوده نیست منطقه فرحزاد تفرجگاهی شده برای آنهایی که می خواهند خاطراتی از آب و هوای شمال را در ذهن شان مزه مزه کنند, درست همانند نقشی که طرقبه و شاندیز برای مشهد ایفا می کنند

میدان پونک تهران را که تا آخر بالا بیاید به چهار دیواری می‌رسید که منتهی به یک منطقه کوهستانی است که آب و هوایش خیلی با سطح شهر فرق دارد. اینجا خبری از شهر «دود» گرفته و آلوده نیست منطقه فرحزاد تفرجگاهی شده برای آنهایی که می‌خواهند خاطراتی از آب و هوای شمال را در ذهن‌شان مزه‌مزه کنند، درست همانند نقشی که طرقبه و شاندیز برای مشهد ایفا می‌کنند. اما ارتباطش با فوتبال ما این است که آقایان فوتبالیست به غیر از اوقات تمرین در این محدوده نیز رویت می‌شوند و هم غذایی بر بدن می‌زنند و هم «دودی » بر شش‌هایشان. تنه‌های درخت فوتبال ایران کرم خورده است.

باید باور داشته باشیم که آفت« دود» از دیر باز به جان ورزش ما و بالاخص فوتبالمان افتاده است. قلیان و به کل فرآیند دودیزاسیون آن قدر منفعت مادی دارد که دوستان فوتبالی پس از فراغت از دنیای حرفه‌یی فکر سرمایه‌گذاری در این «شغل» سودآور می‌کنند. مدافع کهنه‌کار سرخابی‌های پایتخت اکثر اوقاتش را در باغچه‌یی در فرحزاد شرقی می‌گذراند. هم نام و نشان دارد، هم پول؛ روز افتتاح این کارخانه دود‌سازی اغلب میهمانان فوتبالیست‌هایی بودند که ارادت ویژه‌یی به صاحب باغچه جدید داشتند. مهاجم پیچ شده به نیمکت سپاهان در فصل آتی هم در روزهایی که در تهران حضور داشت به سمت فرحزاد و شارژ دودی متمایل بود.

شاید کرانچار این موضوع را می‌دانست که فرصت حضور در میدان را از این جوان گرفت. فرحزاد و به کل محیط‌هایی اینچنین نه تنها سلامت جسمی بازیکنان را نشانه می‌روند بلکه حواشی ایجاد شده در این مکان‌ها تا ماه‌ها تمرکز ذهنی و روحی را از فوتبالیست‌های این مرزو بوم می‌گیرد. اگر چشم‌تان تیز باشد شب‌ها در باغچه‌‌های فرحزاد ستاره‌های حلبی را می‌بینید که بر مرکب غرور سوارند و با شلنگ قلیان دود‌های رویاهایشان را می‌سازند.

البته بچه «زرنگ»هایی هستند که در آپارتمان‌های مجردیشان اسباب دود را علم کنند تا به دور از چشم ناصحان و رسانه‌ها کمی« جوانی» کنند. البته فرحزاد به دلیل وجود سایر جاذبه‌های بصری دیگرش مناسب جوانان جویای نام فوتبال است. اما پا به سن گذاشته‌های معروف به دلیل شاید «حیا» کمتر در این نواحی دیده می‌شوند، در عوض قهوه‌خانه‌های سطح شهر در ساعات خلوت پذیرای این گروه سنی دود باز است. جایی که نه تنها مکان تفریح بلکه محل مناسبی برای داد و ستد خودرو و ملک و دادن پول بهره‌یی و خرد کردن چک ‌های مدت‌دار به شمار می‌رود.

سرمایه‌گذاری پول‌های باد آورده فوتبال و قرارداد‌های میلیاردی تنها در بنگاه‌های اقتصادی صورت نمی‌گیرد بلکه این میزهای قهوه‌خانه‌ها هستند که مسیر خرج کرد این پول‌های درشت و ۱۰ رقمی را تعیین می‌کنند. چه بسا بنگاه‌های زیرزمینی شرط‌بندی هم از این سفره بزرگ بی‌بهره نباشد و آن وقت است که کلی فرضیه برای تعیین نتایج جلوی چشمان نکته‌سنجان رژه می‌رود.

شاید حس «بردن» در شرط‌بندی و افزایش احترام در میان جمعیت شاغل در «سیاهه» فوتبال برایشان خوش‌تر از فریاد‌های بی‌چشمداشت نوجوان عاشق باشد. نوجوانی که این آقایان را اوج موفقیت می‌داند و او خیلی چیزها را نمی‌داند. نمی‌داند بازیکنی که «بت» او محسوب می‌شود برای اینکه بتواند ۴۰ دقیقه بازی کند آمپول «کلِن» می‌زند تا ظرفیت شش‌هایش بالا برود و حتی اخلاق بد و فحاشی‌های داخل زمین به حریف و به خودی به دلیل سوءِ مصرف ماده کلن است. نمی‌تواند شکی در دل نظار‌ه‌گران این فوتبال به ظاهر پاک ایجاد کند. البته که این دوپینگ رصد نمی‌شود و مربی هم چاره‌یی ندارد.

او مجبور است در مقابل این دسته از بازیکنان چشم‌هایش را ببندد تا اسیر توطئه و کودتای ایشان نشود. کله پا کردن مربی با چند نتیجه ضعیف خیلی آسان‌تر از سایر امور است. این روزها در فوتبال ما واژه «پاک» رنگ باخته است و دیگر نمی‌توان پاک خطابش کرد و باید قبول داشت‌در روزهایی که هر روز خبری از یک اعتراف و مچ‌گیری به گوش می‌رسد باید با وسواس بیشتری فوتبال را پیگیری کرد. شاید این دود‌های قلیان تاثیر زیادی در آلودگی کلانشهر‌ها نداشته باشد ولی «چهره» معصوم ورزش را سیاه کرده است.

سالار علی‌خواه



همچنین مشاهده کنید