سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

باید برای داشتن «حافظ» خدا را شکر کرد


باید برای داشتن «حافظ» خدا را شکر کرد

به بهانه روز بزرگداشت لسان الغیب حافظ شیرازی

در تاریخ این سرزمین شاعران بسیاری آمده اند و رفته اند. آن قدر دراین سرزمین شاعر زندگی کرده و می کند که نوشتن نام آنها هم، دفترها می شود تا چه رسد به این که خواسته باشیم همه شعرهایی را که این شاعران سروده اند در دفترهایی جمع کنیم و ببینیم در طول تاریخ این سرزمین چه تعداد شعر سروده شده است.

با این همه نمی توان این پرسش را هم فراموش کرد که از این تعداد شعر و شاعر چه تعداد از آنها ماندگار شده اند؟ چه تعداد شعر از شاعران سرزمین ما به حافظه مردم راه پیدا کرده اند و مردم غیر شاعر و البته حتی خود شاعران این سرزمین هم نام چه تعداد از شاعران را در حافظه دارند و یا حتی شنیده اند.

نیما جمله دقیق و تأمل برانگیزی دارد.

همان جمله معروف که می گوید: «آن که غربال در دست دارد، از پس کاروان می آید.» گذشت زمان نشان می دهد که شاعران حقیقی کدامند و کدام شعرها را می توان با صفت ماندگار نام برد.بوده اند شبه شاعرانی که کاغذهای فراوانی را سیاه کرده اند و البته هنوز هم کاغذ سیاه می کنند و می کوشند به مدد صنعت چاپ، آثارشان را به دست مخاطب برسانند و آن وقت کتابهایشان ویترین و قفسه های کتاب فروشی ها را اشغال می کند و عده ای را که به دنبال شعر و شاعری رفته اند گمراه می کند و ... . اما دراین میان هستند شاعرانی که شعرهایشان قرنها را درنوردیده اند و با مردمان در قرنهای مختلف پیش آمده اند و این مورد البته به یک شکل و یک فرم برای شاعران مختلف اتفاق نیفتاده است. شعر بسیاری از شاعران ایران زمین هنوز هم که هنوز است خوانده می شود. به عنوان شاهد مثال درگفتگوها و نوشته ها می آید، برای زیباتر شدن نوشته ها و گفته ها از آن استفاده می شود و یا ذهن محققانی را به خود مشغول کرده است تا به تصحیح دیوان آنان برخیزند و یا کارهایی از این دست.

می گوییم و یا شنیده ایم که:

دست طمع چو پیش کسان می کنی دراز

پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش

اما شاعران دیگری هم هستند که بر خورد ما با آنان شکلی دیگر دارد و عاطفه ما را آن چنان تحت تأثیر قرار می دهد که برای لحظاتی جانمان را پرواز می دهد و شعر شاعرانی چون حافظ از این نوع شعر است حافظ به زیباترین طریق با مخاطب خود سخن می گوید و او را طلسم می کند دیوان او را که بازمی کنیم تصویری از زندگی خودمان را در آن می بینیم با دیوان او تفأل می زنیم و گوش می دهیم تا ببینیم لسان الغیب چه پاسخی به ما می دهد و می شنویم:

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

و خواندن ابیاتی از این دست ما را امیدوار می کند و فکر می کنیم هنوز هم می توان به امید روزهایی بهتر ماند و روزگار را سپری کرد.

کمتر مخاطبی است که دیوان حافظ را بخواند و جوابی برای دلتنگی های خود پیدا نکند. او در سخت ترین لحظات زندگی ما برای ما حرفهای خوبی داشته است.

او برای ما از عشق سخن گفته است؛ کیمیایی که می توان با آن به خداوند رسید و عشق است که بهانه ای می شود برای همه خوبی ها و زیبایی ها.

شعر حافظ در طول حیات خود این بخت را داشته که خوانندگان متفاوتی را با خود همراه کند. چون شعر او را هر نوع مخاطبی می تواند بخواند و از او جوابی بگیرد و به راستی که هر کسی از ظن خود یار حافظ شده است و البته او هم کسی را ناامید نکرده است چرا که او دیوانی دارد که از دولت قرآن بهره ها برده و قرآن کتاب ناامیدی نیست. پس کتابی که با بهره گیری از این دریای بیکران سروده شده نمی تواند ناامید کننده باشد.

حافظ را می توان خوش اقبال ترین شاعر ایران زمین دانست. دیوان او را می توان در بیشتر خانه های ایرانی دید آن هم در کنار کتاب آسمانی مسلمانان قرآن؛ و این سعادت کمی برای شاعر نیست.

در روزگاری که در دنیای شعر و شاعری صحبت از بحران مخاطب است هنوز هم شعر حافظ پس از چندین قرن خوانده می شود و این هم سعادت کمی برای شاعر نیست و باید خدا را شکر کرد برای این که ما شاعری چون «حافظ» داریم و می توانیم در لحظاتی از زندگی پای شعر او بنشینیم و او برایمان بی هیچ منتی شعر بخواند:

دل از من برد و روی از من نهان کرد

خدا را با که این بازی توان کرد

شب تنهاییم در قصد جان بود

خیالش لطفهای بیکران کرد

عباسعلی سپاهی یونسی



همچنین مشاهده کنید