جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

ارتباط سریع با مخاطب


ارتباط سریع با مخاطب

پس از اتمام یك روز سخت و هنگامی كه آسمان شهر رو به تاریكی می رود در گوشه ای از شهر پر از همهمه ما, حركتی زیبا و لطیف به همت هنرمندان نقاش شروع می شود

پس از اتمام یك روز سخت و هنگامی كه آسمان شهر رو به تاریكی می رود در گوشه ای از شهر پر از همهمه ما، حركتی زیبا و لطیف به همت هنرمندان نقاش شروع می شود. هنگام عبور از جلوی موزه هنرهای معاصر تهران تجمع افراد و فضای روشن خاصی در كنار در ورودی موزه، جلب توجه می كند. با قدم برداشتن به سوی موزه اما چند قدمی مانده به آن می توان وارد مسیری شد كه از میان فضای سبز سمت راست، شما را به محوطه پیرامونی موزه راهنمایی خواهد كرد. پس از چند قدم محوطه ای را در حدود ۸۰۰ متر مربع در مقابل خود می بینید. جایی كه تاكنون در آن قسمت تردد كمتری دیده می شد. فضایی دلنشین كه با پخش موسیقی ای ملایم و وجود صندلی هایی این امكان را به دست می دهد كه بتوانید ساعت های پایانی روز را به تماشای خلق آثار، به دست نقاشانی چیره دست كه با علاقه مشغول به هنرآفرینی هستند، بنشینید. حضور پرشور جمعیت هیجان را چند برابر می كند. هر كسی متناسب با علاقه خود به تماشای كار استادی نشسته است. عده ای به دور دوستان خود حلقه زده اند، بعضی هم به تماشای كار طراحان نشسته اند و عده ای دیگر در گوشه ای در طرف مقابل تابلوها به دور میزی كه به عرضه نوشیدنی ها و خوراكی های سبك اختصاص یافته جمع شده اند.

ناصر آراسته در حال تكمیل آخرین قسمت های اثر سه لتی و نسبتاً بزرگ خود است كه ملهم از وقایع اخیر لبنان ولی با سبكی كاملاً مدرن اجرا شده است. او در مورد انگیزه اش برای حضور در این كارگاه ها می گوید: «انجام چنین حركتی از خواسته های قلبی و دیرینه هنرمندان نقاشی است و از اینكه برای اولین بار چنین فرصتی در اختیار نقاشان قرار گرفته تا در محیطی مناسب و با حضور مردم به نقاشی و معرفی هر چه بیشتر این هنر بپردازند بسیار خوشحالم.»

آراسته حضور مردم را به هنگام خلق اثر لذت بخش توصیف كرده و پاسخگویی به سؤالات و كنجكاوی آنها را نه تنها خوشایند بلكه حركتی در امتداد كار تدریس سی ساله خود می داند.

حبیب الله توحیدی مدرس دانشگاه، یكی دیگر از هنرمندان حاضر در این كارگاه است. چند قدم آن طرف تر از او هم، همسرش شهلا آرمین مشغول خلق اثری دیگر است.

توحیدی می گوید: «این اولین تجربه من است كه در حضور مردم به كار نقاشی می پردازم. بسیار هیجان انگیز و دلنشین است.» او ضمن این كه حمید سوری را نیز به مشاركت در تكمیل اثر خود تشویق می كند، می گوید: «این نوع حركات و ایجاد چنین فرصت هایی در ترویج هنر نقاشی در جامعه می تواند بسیار تأثیر گذار باشد.»

دیدن یك مجسمه ساز در حال كار بسیار جالب است. نجیبی در مورد انگیزه خود برای حضور در این كارگاه ها گفت: «ما حدود سی سال پیش و در زمان دانشجویی خود، با حضور در همین پارك لاله و با گرفتن مبلغ بسیار ناچیزی اقدام به طراحی پرتره افراد می كردیم و شاید باوركردنی نباشد كه به واسطه همین ارتباط ساده تعداد زیادی از افراد به هنر نقاشی علاقه مند و وارد این رشته شده اند و حتی بعضی از همان افراد اكنون پس از سپری كردن تسهیلات دانشگاهی مشغول تدریس نقاشی هستند.» وی معتقد است به واسطه این كه درك آثار هنری كه به سبك مدرن كار شده اند، آموزش خاص می خواهد، بهتر است كه در این كارگاه ها كه با هدف ترویج هنر در بین توده مردم برگزار می شوند، ابتدا آثاری فیگوراتیو و منبعث از فرهنگ مردم خلق شوند تا ارتباطی سریع تر و بهتر با مردم برقرار شود. این نقاش اثری با همین مشخصات و با فیگوری از مولوی را در دست اجرا داشت كه مورد توجه بازدید كنندگان قرار گرفت.

او در مورد نحوه برگزاری چنین كارگاه هایی می گوید: «چه خوب بود كه این فعالیت در دو بخش عمده و در دو مكان مجزا اجرا می شد. در یكی كارگاه های تجربی-آموزشی مانند همین رویداد حاضر و دیگری چیزی شبیه بازار هنر؛ بازاری فقط مختص هنرمندان نقاش و طراح كه پس از تأیید صلاحیت هنری شان اجازه فعالیت در آنجا را پیدا می كنند و در زمینه ایجاد درآمد برای ایشان بسیار مفید است.»

با احمد وكیلی هم كه از اولین روز برپایی این كارگاه ها در كنار داریوش ذاكری، علی ندایی و ناصر آراسته به نقاشی پرداخته بود و در روزهای بعدی هم با هماهنگی او تعدادی از هنرجویانش فرصت نقاشی كردن در این فضا را پیدا كرده بودند، به صحبت نشستیم. وكیلی هم علی رغم اشاره به مسابقه برگزاری كارگاه های تجربی در گالری های مختلف در گذشته توسط خود و همكارانش، برگزاری كارگاهی با این ویژگی ها را حركتی جدید دانست. وی معتقد است افرادی كه در این كارگاه مشغول نقاشی هستند، همه همدیگر را می شناسند و از سبك و سیاق یكدیگر به خوبی مطلعند و بنابر این حضورشان در كنار یكدیگر تأثیری در روند كار هنری شان نخواهد گذاشت و در اصل هنرمندان تنها با ایثار، از خودگذشتگی و به خاطر علاقه به مردم حاضرند كه در این شرایط كه با شرایط ایده آل شان بسیار فاصله دارد، اقدام به نقاشی كنند.

او وجود هرگونه هنر ملی را نفی می كند و معتقد است: نقاشی در حضور مردم بسیار سخت و در عین حال هیجان انگیز است. به خصوص برای شخصی چون من كه به دلیل مسئولیت زندگی و پرورش فرزندانم معمولاً همیشه بعد از این كه همه به خواب می روند تا سحر بیدار می مانم و به نقاشی می پردازم و تقریباً هیچ گاه به هنگام نقاشی كردن كسی را در اطراف خود ندیده ایم، اكنون شرایط بسیار متفاوت است، اما حضور مخاطب عام در این جا، كه خیلی متفاوت از مخاطبین و بازدیدكنندگان گالری ها هستند، بسیار امیدواركننده است. خانم های خانه دار، كودكان و حتی افراد مسن رابطه ای بسیار صمیمانه با این حركت برقرار كرده اند و من از این كه توانسته ام در یك حركت اجتماعی مشاركت داشته باشم، بسیار خوشحالم.

بعد از گفت وگو با هنرمندان به سوی جمعیت رفتم و از خانم دانشجویی در مورد انگیزه حضورش در این فضا و تماشای هنرمندان سؤال كردم. او با اشاره به اینكه در سال آخر رشته نقاشی مشغول تحصیل است، تماشای شیوه كار دوستانش را یكی از انگیزه های خود دانست، اما دیدن اساتیدی كه نامشان را بارها شنیده ولی خودشان و یا سبك كارشان را از نزدیك ندیده را هم از مهم ترین دلایل حضورش برشمرد. وی در مورد اینكه چه حس و تجربه ای از حضور خود در این كارگاه داشته، می گوید:«دیدن اینكه دیگران چگونه تابلوی نقاشی خود را شروع می كنند و آن را ادامه می دهند، ساخت رنگ ها و حركت قلم موها و... همه و همه می تواند برای من به عنوان یك نقاش جوان بسیار جذاب و آموزنده باشد.»

زن و مردی نسبتاً مسن در گوشه ای در كنار هم نشسته و محو تماشای هنرمندان بودند. آنها در مورد انگیزه حضورشان در این فضا می گویند:«ما هر روز در پارك مجاور به قدم زدن می پردازیم؛ امروز با دیدن این فضا از دور و بر اثر كنجكاوی، به این محوطه آمدیم و بسیار خوشحال شدیم كه چنین فضایی ایجاد شده است. كاش دولت نسبت به برپایی چنین فضاهایی در تمامی نقاط شهر و كشور اقدام كند. دیدن مهارت و لطافت روح این هنرمندان نه فقط برای ما جذاب است، بلكه ترویج هنر در بین جوانان می تواند راه های بهتری به آنان برای تخلیه انرژی خود و بروز دغدغه هایشان بیاموزد و آنها را از بسیاری ناهنجاری ها نجات دهد.»

جوانی شهرستانی هم آرزو می كرد كه ای كاش مشابه این كارگاه در شهر خودشان هم برپا شود و ای كاش فرصت داشت تا بیشتر بماند و پایان كار این تابلوها را ببیند.

محمدصالح حجت الاسلامی



همچنین مشاهده کنید