واکنش ها به شروط خاتمی

اصلاح طلبان نسبت به شروط آقای خاتمی موضع گیری های درخورتوجهی داشتند عده ای گذاشتن این شروط را دلیلی بر نیامدن خاتمی تفسیر کردند و گفتند آقای خاتمی این دو شرط برای نامزد نشدن مطرح کرده اند نه برای نامزد شدن

اصلاح طلبان نسبت به شروط آقای خاتمی موضع گیری های درخورتوجهی داشتند. عده ای گذاشتن این شروط را دلیلی بر نیامدن خاتمی تفسیر کردند و گفتند: آقای خاتمی این دو شرط برای نامزد نشدن مطرح کرده‌اند نه برای - نامزد شدن. هر دو شرط آقای خاتمی ، شروطی کلی، سهل و ممتنع و - قابل تفسیر به قرائتهای مختلف هستند و مقیاسی هم برای اندازه‌گیری آنها وجود ندارد. شروط آقای خاتمی، شروطی کلی و سهل و ممتنع‌اند که امکان اجرای آنها با منطق خاتمی وجود ندارد! حال این اقدام آقای خاتمی برای گذاشتن شروط، جای تامل دارد که آیا واقعا آقای خاتمی این دو شرط برای آمدن گذاشته شده یا برای نیامدن”.عده ای هم این سوال را مطرح می کنند که در حال حاضر امکان تحقق این خواسته ها به خصوص خواسته دوم وجود ندارد لذا احتمال نیامدن وی زیاد است.آرش حبیبی عضو شورای مرکزی حزب مردم سالاری میگوید: شروطی که سید محمد خاتمی برای حضور خود در عرصه انتخابات ریاست جمهوری مطرح کرده در مدت کوتاه باقی مانده قابل اجرا نیست. حتی در ۸سال که خاتمی در راس دولت قرار داشت نتوانست این خواسته‌ها را محقق کند ، پس نباید انتظار داشت در ۹ماه باقی مانده محقق شود”. عده ای هم از این سطح فراتر رفتندو حتی در صورت تحقق خواسته های خاتمی ایشان را از ورود به انتخابات منع کردند.اعلمی از نمایندگان اصلاح طلب مجلس هفتم هم در این باره میگوید:علی رغم احترامی که برای وی قائلم اما شرط خاتمی مبنی براینکه گفته در صورتی کاندیدا می‌شود که وضع موجود تغییر یابد، خنده داراست. وی بزرگترین ضربه‌ای که اصلاح طلبان به مردم و این مملکت زده‌اند را سلب کردن اعتماد مردم دانست. اعلمی بازگشت دوباره امید مردم به اصلاح طلبان را نیازمند انرژی بسیار بالا و شخصیت‌هایی که مردم آنان را باور کنند، عنوان کرد و گفت: نیروهای کنونی اصلاح طلبان امتحان خود را پس داده اند.

رئیس ستاد ائتلاف اصلاح‌طلبان جوان میگوید:توصیه می‌کنم خاتمی وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری دهم نشود و به جای پیش شرط گذاشتن برای این کار، سکوت پیشه کند. خاتمی در زمان تصدی دولت جایگاهی برای مردم در نظر نمی‌گرفت و منظور وی از مردم، اعضای چند گروه افراطی همسو با باند حاکم بر مدیریت اجرایی کشور بود و الان هم بدنبال تفاهم با بهزاد نبوی و محمدرضا خاتمی و مصطفی تاج زاده و امثال آنهاست. به نظر می‌رسد خاتمی هوس کرده بار دیگر در قالب تاکتیک‌ها و شعارهای جدید، کسب قدرت کند تا سران گروه‌هایی چون مشارکت، مجاهدین انقلاب و کارگزاران که با تندروی‌ها و افراطی‌گری های خود مسیر اصلاحات را منحرف کرده و سرنوشت اسفباری برای آن رقم زدند، دوباره بر مردم حاکم شوند. هرشخصی مدعی است برای خدمت به مردم توانایی و برنامه دارد، می‌تواند بدون هیچ‌گونه پیش شرطی وارد میدان شود و نیازی به ناز و کرشمه و بازی با افکار عمومی نیست. شرایط موجود نشان می‌دهد گروه‌های مختلف در جبهه اصلاحات به دلیل مخالفت با تندروی‌های گروه‌های افراطی این جبهه که در گذشته باعث بروز مشکلاتی برای دولت و ملت شدند، کاندیدای خاص خود را معرفی می‌کنند و با وجود تعدد کاندیدا در این جریان اتفاق نظر روی خاتمی وجود ندارد و فضای انتخابات به سود او نخواهد بود”. ماشاءالله شمس‌الواعظین در ارتباط با شروط خاتمی اظهارنظرهای جالبی کرده و گفته:از شخصیتی مثل خاتمی که هشت سال ریاست جمهوری این کشور را بر عهده داشته، بعید است که این حرف‌ها را بزند. گذاشتن پیش شرط نشانه ننربازی آقای خاتمی است.

آقای خاتمی سه ماه بعد از دوم خرداد ۷۶ طی یک سخنرانی اعلام کرد اختیارات رئیس جمهور کم است و این آواز را تا آخر دوره ریاست جمهوری‌اش خواند. سئوال من از آقای خاتمی این است که اگر اختیارات رئیس‌جمهور کم است پس چرا شما در این پست باقی ماندید؟ اگر باقی ماندید چرا دوباره در دوره دوم خودتان را کاندیدا کردید؟ اگر اختیارات رئیس‌جمهوری کم است چرا شناختتان را از قانون اساسی کشور، صرفنظر از خوب یا بد بودنش بیشتر نکردید و مطالعه نکرده وارد عرصه شدید؟ شمس‌الواعظین با پرسیدن این سئوال از خاتمی که “اگر اختیارات رئیس‌جمهور کم است پس چرا دوباره می‌خواهید کاندیدا شوید؟”، اظهار داشت: مرحوم بازرگان یک مشی را به عرصه سیاست کشور اضافه کرد و آن این بود که گفت با توجه به سوابقم، من بولدوزر نیستم، بلکه ژیان هستم و جاده صافی می‌خواهم که در آن حرکت کنم. این یک مشی سیاسی است و آقای خاتمی اگر بناست بیاید و رئیس‌جمهور شود، رئیس‌جمهور کشوری می‌شود با مختصاتی مثل پیچیدگی‌های حاکم بر ساختار سیاسی و تصلب شرایین پاره‌ای از نهادهای حکومتی. من واقعا نمی‌دانم این سخن آقای خاتمی که می‌گوید انتخابات آزاد باشد یعنی چه؟ آیا این سخن ناشی از شناخت ناکافی از شرایط سیاسی کشور است؟ شرایط سیاسی کشور که عوض نشده، همان است که بود”.

حرکت آقای خاتمی مبنی بر شرط گذاشتن برای حظوردر انتخابات با واکنش برخی گروهها و شخصیت های دوم خردادی مواجه شد که خود نشان از عدم اجماع بر روی این گزینه مشارکتی ها و مجاهدین است.این گونه اظهارات آقای خاتمی بر شکاف میان او و مردم خواهد افزود.مردم به اندازه کافی از جریان موسوم به اطلاح طلب روی گردان و بی اعتماد هستند به طوری که این موضوع خود چالشی برای حضور ایشان در انتخابات ریاست جمهوری است.اوباید به جای پیش شرط گذاشتن برای حل مشکلات کشور راح حل ارائه دهد تا اعتماد مردم جلب شود.او باید به بسیاری از سوالاتی که در ذهن مردم وجود دارد پاسخ دهد نه اینکه خود پرسشگر شود.اصلاح طلبان در دوره ۸ ساله خود، عملکرد قابل قبولی نداشته و هنوز ذهنیت عدم کارآمدی دولت اصلاحات برای مردم وجود دارد.در دایره دوم خرداد، جریان های افراطی ساختارشکن حضور دارند و اعتقادی به مبانی حکومت و قانون اساسی ندارند و آقای خاتمی باید مشخص کند که با این افراد چه می کند؟ آقای خاتمی که در ۸ سال مسئولیت خود مورد آزمون قرار گرفته است، آیا برای حل مشکلات حرف جدیدی دارد؟اصلاح‌طلبان حرف جدیدی در انتخابات ریاست جمهوری ندارند و با شعارها و حرف‌های قدیمی خود قادر به کسب رای مردم نیستند.اصلاح‌طلبان به‌ دلیل نداشتن حرف جدید مدت‌ها است که تمام شده‌اند و سران این جریان نیزبر مرده بوده آن تاکید کردهاند. اصلاح‌طلبان برای حضور در صحنه سیاسی حتی باید نام خود را تغییر دهند و دارای حرف جدید در جامعه باشند.به نظر می رسد اولویت های زیادی برای حضور آقای خاتمی در انتخابات وجود دارد که شرط گذاشتن در میان آنهاجایگاهی ندارد.

چرا که نامزدهای انتخاباتی نمی‌توانند برای مردم و نظام پیش‌شرط تعیین کنند، این مردم و نظام هستند که برای آنها پیش‌شرط می‌گذارند. هیچ نامزدی از مردم و نظام نمی‌تواند طلبکار باشد بلکه باید خود را بدهکار مردم و نظام بداند. قانون انتخابات، قانون اساسی پیش‌شرط نظام برای نامزدها را تعیین کرده است؛ پاسخگویی به مطالبات اقتصادی مردم و توانایی در اسلامی کردن کشور پیش‌شرط مردم برای رویکرد خودشان به نامزدها است،‌بنابراین هیچ نامزدی از مردم و نظام نمی‌تواند طلبکار باشد بلکه باید خود را بدهکار مردم و نظام بداند.

حمید حسین زاده