سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

سخنی کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند


سخنی کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند

نکته ای درباب فیلم ارزشمند «روزهای زندگی»

فیلم روزهای زندگی ویژگی های ارزنده بسیاری دارد. ساخت و ساختار خوب، میزانسن درست، کارگردانی حساب شده، بازی های روان، ریتم قابل دفاع و البته مضمون آسمانی و انسانی و وطن دوستانه و غیرتمندانه اش.

اما این همه ماجرا نیست و فیلم از جهت دیگری هم حائز اهمیت است که اتفاقا در این روزهای اکران و دیده شدن و مورد نقد قرارگرفتنش، مغفول مانده و کمتر بدان توجه شده. در حالی که نکته مهمی است.

اکران فیلم سینمایی «روزهای زندگی» که شاید از مجموعه مولفه ها و عناصر تشکیل دهنده یک اثر سفارشی به معنی کامل و واقعی کلمه برخوردار باشد موقعیت مناسبی است تا موضوع فیلم های سفارشی و متن و حواشی آن را هدف بررسی قرار دهیم و چیستی و چرایی آن را به تحلیل بگذاریم.

سال های سال است که در کشور ما و در بعضی از فضاهای منتقدانه و طیف های سینمایی موضوع سینمای سفارشی به عنوان یک مقوله و پدیده منفی که نیازمند نابودی و نیستی است و باید برای سرکوب آن تلاش های همه جانبه و یکپارچه ای صورت گیرد، مطرح است.

البته این قبیل افراد دستشان چندان هم از دلیل خالی نیست و این حکم را با تمسک به تعداد قابل توجهی از فیلم های سفارشی مطرح می کنند که در طول سه دهه گذشته به تولید رسیده است اما هرگز نتوانستند به موفقیتی نائل آیند؛ چرا که نه مخاطب آنها را پذیرفته و حاضر به تماشا شده و نه اساساً از هر منظر و حیطه دیگری فیلم های قابل دفاعی به شمار می آیند.سینما هم که با مخاطب معنا می یابد و فیلمی که مخاطب نداشته باشد اساساً دچار یک تناقض است و در تولید آن یک نقض غرض صورت گرفته است.

ساخت و تولید این مجموعه فیلم های به اصطلاح سفارشی که عموماً هم روند غیراستاندارد و نامعقولی را تا مرحله تولید و اکران طی کرده اند سبب شده است که در بخش قابل توجهی از علاقه مندان به سینما و منتقدان یک نوع آلرژی و حساسیت نسبت به این قبیل آثار پدید آید.

بی تردید بخشی از این وضعیت و روند طبیعی است و از علاقه مندان به سینما و منتقدان حرفه ای چیزی جز این هم توقع نمی رود، اما مشکل زمانی اتفاق می افتد که اساساً هر فیلمی که در تولید و نمایشش عنصر سفارش مطرح باشد زیر سوال برود و در موضوع سفارشی بودن به دیده یک انگ هنری نگریسته شود.چنین رویکردی قطعاً یک رویکرد غیرمنطقی و ناموجه است و دلایل آن هم قابل توجه می باشد.

همین که تعداد قابل توجهی از فیلم های ارزشمند و ماندگار چه در سینمای ایران و چه در سینمای جهان حاصل سفارش و حمایت نهادهای مختلف است گویای این حقیقت است که یک فیلم سفارشی هم می تواند حائز ارزش های هنری و قابل دفاع باشد.

مهم آن است که میان مقوله مورد سفارش و هنرمند سفارش گرفته، تناسب، هم پوشانی و نیز فضای استاندارد و حرفه ای در مناسبات مختلف امر تولید اثر وجود داشته باشد و وقتی که این اتفاق رخ دهد دیگر چندان فرقی نمی کند که فیلم مدنظر سفارشی باشد یا غیرسفارشی.با این تفاوت که در بعضی از حیطه ها، ژانرها و گونه های سینمایی همچون گونه جنگی به دلیل اینکه ساخت فیلم بسیار پرهزینه و با ریسک بالاست قاعدتاً نیازمند حمایت های کلان تر و جدی تر نهادهایی است که چنین وظیفه ای برای آنها تعریف شده است و این امری کاملاً منطقی، ملموس و اتفاقاً رایج در جهان سینماست.

سفارشی سازی در عالم سینما اساساً و مطلقاً یک انگ به حساب نمی آید و یک لکه ننگ وگرنه فیلمسازی همچون وودی آلن این همه فیلم سفارشی نمی ساخت و یا حتی نمونه ملموس تر و نزدیک تر برای سینمای ما همین فیلم «روزهای زندگی» ساخته پرویز شیخ طادی که اثری است روان، جذاب و دیدنی که اتفاقاً روی یکی از مهم ترین، تابناک ترین و حساس ترین فرازهای تاریخی ملت ایران دست گذاشته است و از پس به تصویر کشیدن آن هم به خوبی و موفقیت برآمده است.

درست است که طی بیش از سی سال گذشته فیلم های مهمل، بی هویت، بی ارزش و به معنای واقعی کلمه هدردهنده بیت المال و وقت و انرژی سازندگانش هم تولید شده و هم به زباله دانی تاریخ پیوسته است اما این وضعیت دلیل بر آن نمی شود که درباره مفهوم سینمای سفارشی یک حکم انکاری مطلق صادر کنیم و آن را تماماً زیر سوال ببریم.که این روش نه از منطق درستی پیروی می کند و نه تابع تجربیات هنری در طول تاریخ است.

محمد قمی



همچنین مشاهده کنید