پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

روزی که خداداد , نیکبخت و کریمی گم شدند


روزی که خداداد , نیکبخت و کریمی گم شدند

همه چیز در ۲۸ ژانویه سال ۱۹۰۰ در شهر لایپزیک آلمان آغاز شد نمایندگان ۸۶ باشگاه در رستوران «مارین گارتن» گرد هم آمده و فدراسیون فوتبال آلمان را تشکیل دادند از آن روز تا به حال تعداد باشگاه های عضو به ۲۷ هزار و اعضای خانواده فوتبال آلمان به ۳ ۶ میلیون نفر رسیده اند

همه چیز در ۲۸ ژانویه سال ۱۹۰۰ در شهر لایپزیک آلمان آغاز شد. نمایندگان ۸۶ باشگاه در رستوران «مارین گارتن» گرد هم آمده و فدراسیون فوتبال آلمان را تشکیل دادند. از آن روز تا به حال تعداد باشگاه‌های عضو به ۲۷ هزار و اعضای خانواده فوتبال آلمان به ۳/۶ میلیون نفر رسیده‌اند. اولین دیدار قهرمانی باشگاه‌های آلمان بین دو تیم لایپزیک و پراگ در ماه می ۱۹۰۳ برگزار شد که طی آن لایپزیک با پیروزی ۷ بر ۲ برای اولین بار قهرمان ژرمن‌ها لقب گرفت. تمام بازیکنان تیم‌های آن دوره آماتور بوده و فقط در اوقات فراغت تمرین می‌کردند. در اوایل دهه ۱۹۵۰ میلادی بسیاری از دست اندرکاران فوتبال آلمان در صدد برگزاری لیگ سراسری بر آمدند. از جمله مردانی که به ضرورت برگزاری چنین مسابقاتی اعتقاد راسخ داشت مربی نامدار آلمان‌ها «سپ هربرگر» بود. وی پافشاری می‌کرد که برای درخشش در سطح بین‌المللی وجود مسابقات باشگاهی در قالب لیگ سراسری ضروری است و بر آن شد تا با نمونه برداری از لیگ فوتبال انگلستان که در سال ۱۸۸۸ شکل گرفته بوده لیگ سراسری آلمان را ایجاد کند. چنین طرحی چند سالی به تعویق افتاد. بسیاری از مردان قدرتمند دولت آلمان پیدایش لیگ حرفه‌ای را مغاید با روح و اساس ورزش می‌دانستند. چنین مقاومتی با نمایش ضعیف آلمان‌ها در جام جهانی ۱۹۶۲ از بین رفت و سرانجام در ۲۴ آگوست ۱۹۶۳ لیگ حرفه‌ای فوتبال آلمان یا همان بوندسلیگا متولد شد.

تیم های اولین دوره بوندسلیگا بدین شرح بودند: اف.ث.کلن، مایدریشه اس.وی، اینتراخت فرانکفورت، بورسیا دورتموند، اشتوتگارت هامبورگ، مونیخ ۱۸۶۰، شالکه۰۴، نورنبرگ، وردربرمن، اینتراخت برانشویگ، کایزرسلاترن، کارلسروهه، هرتابرلین، پرویسن مونسز و ساربروکن. در اولین روز از مسابقات بوندسلیگا ۶۰ هزار تماشاچی به ورزشگاه المپیک برلین رفتند تا شروع این مسابقات را جشن بگیرند. اف.ث.کلن قهرمان اولین دوره مسابقات و اووه زیلر با ۳۰ گل زده آقای گل بوندسلیگا گشتند. هربرت ویدمایر مربی نورنبرگ اولین قربانی فوتبال حرفه‌ای گشت و به دلیل نمایش ضعیف تیمش از کار برکنار شد. امروزه بوندسلیگا یکی از منظم ترین لیگ های فوتبال است و هر هفته بیش از ۲۵۰ هزار نفر برای تماشای این مسابقات به استادیوم‌ها می‌روند.

● قلب فوتبال آلمان

بدون شک دکتر اوتو نرتس بنیان گزار مکتب فوتبال آلمانهاست. یک معلم سخت گیر مدارس برلین که در سال ۱۹۲۵ مسوولیت رهبری تیم ملی آلمان را بر عهده گرفت و اساس و بنیان تفکرات مربیان آلمانی را بنا نهاد. او فوتبال را فقط در سایه نظمی کشنده پیروز می‌دانست. مکتب فوتبال دکتر نرتس بر این اساس شکل گرفت. مکتبی که پایه و ریشه آن چیزی است که امروزه در فوتبال آلمان می‌بینید. پس از وی دستیارش «سپ هربرگر» ادامه دهنده راه او شد و مربیان بسیاری را تربیت کرد. امروزه مربیان بوندسلیگا ، مردانی که ثمره تفکران دکتر نرتس و همچنین الهام گرفته از خصوصیات فرهنگ و جامعه آلمانی می‌باشند، تیم های خود را تربیت و روانه میدان می‌کنند.

● یک سوال برای فوتبال ایران

سوالی که برای ما مطرح است چنین می‌باشد: آیا خصوصیات فوتبال آلمانی با ویژگی های فوتبال ایرانی همخوانی دارد؟ فوتبال ایرانی فوتبالی است غریزی و احساسی، سرشار از خلاقیت. فوتبالی که ریشه‌اش در کوچه و پس کوچه‌هاست آیا تفکرات مربیان آلمانی می‌تواند تکمیل کننده شاخص های خلاق فوتبالیست‌های ایرانی باشد؟ یا اینکه این خلاقیت‌ها در چار چوب دستورات خشک تاکتیکی مربیان آلمانی کم کم محو شده و از بین می‌رود؟ چرا دنیای فوتبال به دنبال مربیان فرانسوی، ایتالیایی، برزیلی و هلندی می‌باشد در صورتی که اکثر مربیان خوب آلمانی فقط در کشور خود تیم‌هایشان را رهبری می‌کنند؟ در سه دهه گذشته کدام قشر از مربیان خارجی در ایران موفق بوده‌اند؟ کدام مربی آلمانی توانسته است در ایران همان کاری را بکند که رایکوف، جگیج و در این اواخر بگویچ و برانکو کرده‌اند؟ در دانش مربیان آلمانی شکی نیست. رودی فولر تیمش را دوم جهان کرده است. این پیروزی نمی‌تواند تصادفی باشد. اما آیا هیچ یک از باشگاه‌های بزرگ غیر آلمانی و یا تیم‌های شاخص ملی جهان در صدد استخدام او برآمده‌اند؟ مربیان آلمانی تنها در چارچوب خصوصیات ذاتی فوتبال آلمان و ویژگی‌های رفتاری‌شان موفق عمل می‌کنند، پا را فراتر گذاشته و می‌گوییم رفتار و فرهنگ آلمانی با دنیای خارج از خود همجوش نیست.

● رابطه فوتبال ایران و زبان آلمانی

حضور دو مربی آلمانی، کوخ و اشمیت در کنار دو قطب فوتبال ایران، پرسپولیس و استقلال، سوال برانگیز است. آیا این انتخاب پس از تحقیق و در نظر گرفتن همه جوانب از جمله ویژگی‌های فوتبال ما صورت پذیرفته بود؟ یا تنها روزنه فوتبال ایران با دنیای فوتبال آلمان به دلیل وجود یک یا چند رابط زبان به آلمان‌ها ختم می‌شود؟!



همچنین مشاهده کنید