جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

ارباب حلقه ها ادامه دارد


ارباب حلقه ها ادامه دارد

یک پرونده جمع و جور برای دستگرمی قبل از تماشای هابیت

گندالف خاکستری، هنوز هم محبوب است. دهه ۱۹۷۰ و حدودا ۲۰ سالی بعد از انتشار «ارباب حلقه ها» بود که جوان های معترض به جنگ ویتنام، روی در و دیوار شهرهای آمریکا شعارهایی مثل این می نوشتند که «گندالف رئیس جمهور ماست». آن موقع خیلی ها فکر می کردند که توجه به این داستان ژانر فانتزی، یک جور واکنش اجتماعی و اعتراضی است که خیلی زود هم موجش می خوابد اما آن موج نخوابید.

در ابتدای قرن بیست و یکم، یکی از همان جوان های معترض دیروزی، اولین قسمت از نسخه سینمایی داستان را روانه پرده سینما کرد. فیلمی که آنقدر محبوب و پرطرفدار شد که گندالف را به کشورهای دیگر هم برد. در ایران خودمان موج ترجمه کتاب های تالکین به راه افتاد و تلویزیون خودمان هم بارها سه گانه «ارباب حلقه ها» را با دوبله های درست و حسابی پخش کرد.

حالا و یک دهه بعد از آن سه گانه، پیتر جکسون دست به یک ماجراجویی جدید زده است. ساختن سه گانه ای از رمان «هابیت» که در واقع مقدمه و پیش نیازی برای «ارباب حلقه ها» بود. فیلم اول این سه گانه، اکران شده و آن طور که در خبرها آمده، با استقبال هم مواجه شده. ظاهرا هنوز هم گندالف خاکستری می تواند نماد اعتراض و یادآوری چیزهای فراموش شده باشد.

«گندالف: وقتی برمی گردی یکی دوتا داستان برای تعریف خواهی داشت.

بیلبو: بهم قول می دی که سالم برگردم؟

گندالف: نه ... و اگر هم سفر رو آغاز کنی، دیگه مثل قبل نخواهی بود.»

این نقطه شروع داستان است. البته بعد از رد کردن آن توضیحات مفصلی که تالکین درباره هابیت ها داده و پیدا شدن سر و کله گندالف و بحثشان درباره معانی مختلفی که یک «روز خوش» ساده می تواند داشته باشد. سیزده دورف (کوتوله هایی با ریش بلند، بنیه محکم و مهارت در کار معدن و فلزات) دارند می روند تا گنجی را که یک اژدها از آنها دزدیده، پس بگیرند. آنها موجودات شوخ و شنگی هستند، اما ظرافت توی کارشان نیست. گندالف که توی سری داستان های تالکین نقش پیرفرزانه را بازی می کند و به قول خواجه، جوانان سعادتمند از جان دوست تر دارند پندش را، به آنها یادآور شده که بدون کامل شدن همه مهارت ها، دستیابی به موفقیت سخت است.

آنها از گندالف خواسته اند تا یک نفر دیگر را برای همراهی شان انتخاب کند تا تیمشان کامل شود و موفقیتشان تضمین کند. گندالف هم این پیشنهاد شغلی را با بیلبو بگینز در میان می گذارد. بیلبو بگینز از یک نژاد دیگر است؛ هابیت ها. موجوداتی قد کوتاه، خوشگذران و آسان گیر که در خانه هایی زندگی می کنند که در زیرزمین کنده شده و آنها را سوراخ می نامند.

اما این سوراخ های هابیتی بسیار راحت و تمیز ساخته شده اند و به انواع و اقسام وسایل راحتی هم مجهز هستند. هابیت ها عاشق خوردن و خوشگذرانی هستند و از هر نوع ماجراجویی پرهیز می کنند ... این مشخصات شما را یاد کی می اندازد؟ بله، درست است.

اینها مشخصات زندگی ما انسان های عصر جدید و غرق در زندگی ماشینی است. تالکین دارد ما را دعوت به ماجراجویی می کند. می گوید این نوع زندگی تا ابد می تواند ادامه داشته باشد اما فایده اش چیست؟

● پیشنهادی برای شروع

«هابیت» برخلاف «ارباب حلقه ها» داستانی شاد و شنگول است. همان چند خط اول دیالوگ هایی بین گندالف و بیلبو اتفاق می افتد که «روز خوش تو چه معناهای مختلفی می تواند داشته باشد!» کافی است تا این را فهمیم. کل داستان سرشار است از شیطنت هایی که در قالب های مختلف اتفاق می افتد؛ از سیر حوادث یا گفتگوهای جذاب و حتی ریخت و قیافه کاراکترها.

توی فیلم هم همینطور است. دورف های فیلم، ریش و سبیل هایی دارند با انواع و اقسام حالت های مختلف. اگر توی فیلم «ارباب حلقه ها» فقط یک دورف، یعنی گیملی غرغرو حضور داشت، اینجا سیزده دورف حاضر هستند که بیشترشان شوخ و شنگ هستند، یک ریشش سه شاخه است؛ یکی ریشش را بافته و به بالا برگردانده؛ یکی سبیل هایش را بافته اند؛ ... همه اینها یعنی اینکه اگر تا به حال نه کتاب های تالکین را خوانده اید و نه سه گانه «ارباب حلقه ها» را دیده اید و اصلا درگیری دنیای تالکین نشده اید، فیلم «هابیت: یک سفر غیرمنتظره» که اولین فیلم از یک سه گانه دیگر است، می تواند شروع بسیار مناسبی باشد.

توی «ارباب حلقه ها» ما داستان فرود و بگینز، یک هابیت دیگر را دنبال می کردیم که او هم می بایست امن و آسایش زندگی معمول را ترک کند و قدر فرصت ها را بداند تا به زندگی اش عمق و معنا ببخشند. این بار اما داستان درباره ماجراجویی های بیلبوبگینز است که با پدر فرودو، پسرعمو هستند و داستان «ارباب حلقه ها» با جشن تولد ۱۲۱ سالگی او شروع می شد. این بار بیلبو به سفر می رود، با سرزمین های بیگانه و موجودات عجیب و غریب مواجه می شود و حلقه را پیدا می کند. حلقه قدرتی که در ابتدای «ارباب حلقه ها» آن را به فرودو می دهد.

● یک مشت عدد

فیلم «هابیت: یک سفر غیرمنتظره» را پیتر جکسون، کارگردان خوش خنده نیوزلندی ساخته است. آن هم پس از یک دوره دوساله که با گیلرم و دل توروی، کارگردان مکزیکی (که او را با «هزارتوهای پن» که ادای دینی بود به بورخس به یاد داریم) مشترکا روی فیلم کار می کردند.

جکسون این بار هم مثل «ارباب حلقه ها» فیلم را در نیوزلند ساخته. بیشتر عوامل «ارباب حلقه ها» هم دوباره در تیمش هستند؛ مثلا هاوارد شور، آهنگساز سه گانه «ارباب حلقه ها» برای این فیلم آهنگسازی کرده و ایان مک کلن (گندالف خاکستری)، کریستوفر لی (سارومان سفید)، هوگوویوینگ (الروند)، کیت بلانشت (گالادریل) و اوراندوبلوم (لگولاس) نقش های خودشان را تکرار می کنند.

اصل رمان «هابیت» یک جلد و تقریبا یک سوم «ارباب حلقه ها» است، برای همین تبدیل آن به یک سه گانه نیازمند قاطی کردن باقی داستان های سرزمین میانه بوده. کاری که پیتر جکسون به مقدار خیلی کمی در «ارباب حلقه ها» هم انجام داده بود و مثلا در قسمت دوم، در بخش مقاومت تئودن پادشاه روهان ها، چیزهایی از ضمائم ارباب حلقه ها وارد متن کرده بود.

این قسمت از فیلم، تا یدا کردن حلقه توسط بیلبو بگینز ادامه دارد. قسمت دوم هابیت با اسم «نابودی اسماگ» (همان اژدهایی که برای پس گرفتن گنج از او سفر را شروع کرده اند) دسامبر ۲۰۱۳ اکران می شود که از اسمش می شود فهمید ماجرا چیست و قسمت سوم با عنوان «آنجا و بازگشت دوباره» هم که دسامبر ۲۰۱۴ قرار است بیاید، احتمالا درباره جنگ پنج سپاه (که در کتاب بیشتر از چند صفحه نیست) و بازگشت بیلبو باشد.

بعضی منتقدها البته از همین که ۱۰۰ صفحه از یک کتاب ۲۸۰ صفحه ای تبدیل به یک فیلم سه ساعته شده انتقاد کرده اند (در مقایسه با سه فیلم «ارباب حلقه ها» که هر کدام از روی ۴۰۰ صفحه رمان ساخته شده بودند). بعضی ها هم از استفاده ۴۸ فریم در دقیقه (به جای ۲۴ فریم سنتی) ایراد گرفته اند. فیلم از سایت متاکریتیک هم فعلا امتیاز ۵۶ درصد را گرفته که در مقایسه آن با امتیازهای بالای ۸۰ و ۹۰ آن سه گانه کمی ناامیدکننده است.

با این حال فروش فیلم همچنان بالاست (فقط در هفته پیش «اره برقی تگزاسی» توانست برای یک هفته از آن جلو بزند)، عروسک های فیلم هم به بازار آمده و آکادمی اسکار هم در لیست نامزدهایش «هابیت: یک سفر غیرمنتظره» را در سه بخش جلوه های ویژه، چهره پردازی و طراحی صحنه نامزد کرده است که حداقل اولی را خواهد برد.

● دعوتی برای رفتن

در دنیای تالکحین موجودات مختلفی هستند: الف ها، دورف ها، اورک ها، ... هر کدام یک ویژگی خاص دارند. دورف ها سختکوش هستند، اورک ها وحشی، الف ها خردمند، ... اما هابیت ها هیچ کار دیگری جز خوردن و خوشگذرانی و خوشحالی برای چیزهای کوچک و دود کردن تنباکو توی چپق هایشان ندارند. با این حال تالکین، چه در «ارباب حلقه ها» و چه در «هابیت» به ما نشان می دهد که همین موجودات کوچک و بی خاصیت، سرنوشت یک سرزمین را به تنهایی می توانند عوض کنند.

مهم نیست که آنها نه دلاوری دارند، نه خرد و بینش عمیق، حتی نمی توانند شمشیر دستشان بگیرند، ... مهم انتخابی است که می کنند و تلاشی که می کنند. کتاب های تالکین و اقتباس های وفاداران پیتر جکسون از آنها، دعوتی است به همین انتخاب، به همین تلاش. دعوتی به اینکه فرصت را از دست ندهیم.

● گندالف

یکی از ۱۲ جادوگر سرزمین میانه است. گول این کلمه را نخورید. در داستان های تالکین معنی جادوگجر فرق دارد. گندالف آنقدرها که از ارتباطاطش استفاده می کند، کار خارق العاده دیگری انجام نمی دهد. جادوی او در واقع کلماتش است.

او وظیفه خودش را مبارزه با «ارباب تاریکی» یعنی سائورون می داند. اینجا هم گندالف می ترسد که سائورون از اژدهای اسماگ استفاده کند، پس تورین و بقیه را به پس گرفتن گنجشان تشویق می کند تا در نهایت اژدها را بکشند.

● تورین

پادشاه زیرزمین، جنگجوی افسانه ای دورف ها، کسی که حضورش در این داستان، جای آراگورن را پر می کند. او که اسمش برای ما بیشتر یادآور شهری در ایتالیا است که تیم یوونتوس از آن می آید، می خواهد پادشاهی از دست رفته پدرانش را پس بگیرد. کمی مغرور، کمی مهربان و خیلی غمگین است.

قدش از بقیه دورف ها بلندتر است. در نواختن چنگ مهارت دارد. نمونه ای است از قهرمان های فراموش شده ای که در دنیای امروز جایشان خالی است. در پایان رمان، در جنگ «پنج سپاه» به سختی مجروح می شود و از همان می میرد.

● بیلبو بگینز

یک هابیت نمونه. از طرف مادری نسبش به یک خاندان ماجراجو می رسیده ولی خودش تا روزی که گندالف را دید، از هر ماجراجویی پرهیز می کرد. نقش او در داستان های سرزمین میانه رفتن با دورف ها به کوه تنها و فریب اسماگ اژدها و دزدیدن حلقه قدرت است. بیلبو داستان سفرهایش را ثبت کرد و وارث او یعنی فرودو، آنها را در کتابی به اسم «سرحد غربی» (جایی که بیلبو و دورف ها به آن سفر می کنند) کامل کرد که بعدها راوی داستان های هابیت و ارباب حلقه ها، این داستان ها را از روی آن کتاب نوشته. بیلبو نمادی از انسان معاصر است.

وقتی از هابیت حرف می زنیم، از چی و کی حرف می زنیم؟

● خالق سرزمین میانه

«در سوراخی داخل زمین، یک هابیت زندگی می کرد.» همین تک جمله تبدیل به یکی از پرفروش ترین رمان های قرن شد. تالکین وقتی «هابیت» را به ناشر داد در کمتر از سکال به چاپت دهم رسید. استقبال از رمان باعث شد تا ناشر از او بخواهد تا اگر رمان مشابهی دارد، برای چاپ آماده کند. حالا چهل سال بعد از مرگ تالکین، با اکران سری اول «هابیت» دوباره اسم او سر زبان ها افتاده است. به همین مناسبت مجله سینمایی «توتال فیلم» به چند سوال جمع و جور و بامزه درباره تالکین جواب داده است.

چرا او به جای نوشتن داستان هایی با همان جن و پری های شناخته شده، سراغ خلق موجودات افسانه ای خودش رفته؟

- تالکین داستان های جن و دیو را برای بچه ها مناسب می دانست. او می خواست داستان های افسانه ای برای بزرگسالان بنویسد. داستان هایی که اتفاق هایش در سرزمین هایی در زیرزمین یا در مجاورت زمین بزرگسالان می گذرد. برای همین هم سراغ نوشتن «هابیت»، مجموعه «ارباب حلقه ها» و «سیلماریلیون» می رود.

آیا تالکین با آدم های ناجور می پلکید؟

- تالکین با یک مشت عشق ادبیات رفت و آمد داشت که سی. اس. لوئیس خالق نارنیا هم در میانشان حضور داشت. پاتوقشان یک کافه در آکسفورد بود. آنها به خودشان «همه چیز ندان» می گفتند.

اصلا ایده داستان «هابیت» از کجا آمد؟

- ایده «هابیت» در سال های ۱۹۳۰ از جمله ای که روی یک برگه نوشته بود، به ذهن تالکین رسید. او تکه کاغذی پیدا کرد که رویش نوشته شده بود «در حفره ای درون زمین، یک هابیت زندگی می کرد». دو سال بعد از این برگه کار نوشتن «هابیت» تمام شد.

هابیت خیلی به سرعت فروش رفت؟

- دست نوشته هابیت اولین بار توسط راینز پسر ده ساله استنلی آنوین که ناشر کتاب بود خوانده شد. او چنین نظری درباره کتاب داده بود: «این کتاب با وجود نقشه هایش نیازی به تصویرسازی ندارد. کتاب خوبی است و می تواند برای بچه های بین پنج تا نه سال جذاب باشد.» تالکین هرچند دل خوشی از این اظهار نظر نداشت اما رضایت داد تا در سال ۱۹۳۷ هابیت منتشر شود.

«هابیت» جزو کتاب های پرطرفدار است؟

- درست بعد از انتشار «هابیت» اینقدر پرطرفدار شد که تالکین وسوسه شد دنباله ای برای آن بنویسد اما او اینقدر در سرزمین میانه اش غرق شد که به جای نوشتن دنباله ای برای «هابیت»، ۱۲ سال صرف نوشتن «ارباب حلقه ها» کرد.

آیا تالکین جزو نویسنده های عامه پسند به حساب می آید؟

- تالکین در دهه ۶۰ و ۷۰ به یکی از معروفترین داستان نویس ها تبدیل شده بود. حتی کار به جایی رسیده بود که او و همسرش نصفه شب ها هم مجبور بودند جواب تلفن هایی را بدهند که از آنها سوال هایی درباره گندالف، سرزمین میانه و آخر و عاقبت آن حلقه کذایی می شد.

چطور داستان های تالکین تبدیل به فیلم های پیتر جکسون شد؟

- تالکین در ۱۹۷۳ مرد و پسرش کریستوفر ویرایش و چاپ دست نوشته های پدرش را انجام داد. او نقشه های «ارباب حلقه ها» را کشید و کم کم آنها را در کتاب های مجزایی چاپ کرد. کریستوفر برخلاف پدرش چندان آدم اجتماعی نیست و در خانه دنجی در فرانسه زندگی می کند. او درباره سه گانه ارباب حلقه های جکسون اینطور گفت که «به ارباب حلقه ها گند زدند و فیلم اکشنی برای بچه های ۱۵ تا ۲۵ سال ساخته اند. از قرار معلوم قرار است همین بلا را هم سر هاببیت ها بیاورند!»



همچنین مشاهده کنید