جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

تعامل سازنده و نسبت آن با تنش زدایی در سیاست خارجی


تعامل سازنده و نسبت آن با تنش زدایی در سیاست خارجی

از ابتدای انقلاب اسلامی, رویکردهای متفاوتی بر عرصه سیاست خارجی ایران مستولی گشته است اولین رویکرد, نگاه لیبرالی نسبت به نظام بین الملل بود که تنش زدایی در روابط بین الملل را تجویز می کرد و با نگاهی خوشبینانه نسبت به فضای بین المللی درصدد بود که طرحی نو را در عرصه سیاست خارجی ایران تدوین نماید

از ابتدای انقلاب اسلامی، رویکردهای متفاوتی بر عرصه سیاست خارجی ایران مستولی گشته است. اولین رویکرد، نگاه لیبرالی نسبت به نظام بین الملل بود که تنش زدایی در روابط بین الملل را تجویز می کرد و با نگاهی خوشبینانه نسبت به فضای بین المللی درصدد بود که طرحی نو را در عرصه سیاست خارجی ایران تدوین نماید.

با تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان خط امام و همینطور شروع جنگ تحمیلی، فضا به منظور طرح اندیشه های لیبرالی که دولت موقت پیگیری آن را برعهده داشت محدود شد و لیبرالها نتوانستند چنان که باید و شاید تاثیرگذاری مهمی را بر مسائل سیاست داخلی و خارجی کشور داشته باشند.

با شکل گیری شرایط جدید در داخل و بیرون از جمهوری اسلامی ایران و بسیج نیروهای کشور به دنبال جنگ تحمیلی؛ در جهت دفاع از انقلاب اسلامی و تمامیت ارضی، اندیشه های آرمانگرایانه اندک اندک توانست نفوذ خود را بر تمامی عرصه های سیاست داخلی و خارجی کشور گسترش دهد.

تاکید بر صدور انقلاب اسلامی و ارزشهای آن، مبارزه با نیروهای طاغوت، ایستادگی در مقابل قدرتهای استکباری غرب و شرق از جمله مواردی بودند که آرمانگرایان مورد توجه قرار دادند.

در نتیجه با شکل گیری چنین فضایی و علنی شدن خصومت های غرب با ایران، امکان رابطه عادلانه و آرام با سایر کشورهای جهان از بین رفت و علناً ایران در مسیری قرار گرفت که رو در روی سایر کشورها می بایست به تنهایی به منظور دستیابی به اهداف و آرمان های انقلاب خود تلاش نماید.

در نتیجه روابط ایران با سایر دولت ها محدود شد. به تدریج و با ادامه یافتن جنگ تحمیلی و ضرورتهای ناشی از آن و هم چنین الزامات ناشی از زیستن در نظام به هم پیوسته بین المللی، کم کم رویکردهای واقع گرایانه در سیاست خارجی ایران نمود یافت.

سرانجام نظام اسلامی ایران توانست تا حدود زیادی امکانات و محدودیتهای خود را شناسایی کند و با توجه به آنها در جهت بازسازی روابط خود با سایر کشورها گام بردارد.

به دنبال مناظراتی که میان دو رویکرد آرمان گرایانه و واقع گرایانه در حال جریان بود، در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی رویکرد واقع گرایانه بر دستگاه سیاست خارجی تا حدی غلبه یافت و از شدت طرح مباحث ارزشی و آرمانی در سیاست خارجی کاسته شد.

در این دوران تنش زدایی در روابط بین الملل در صدر برنامه های سیاست خارجی دولت قرار داشت. در چنین فضایی ایران توانست روابط خود را با اتحادیه عرب و کشورهای اروپایی بهبود بخشد و با طرح بحث «گفتگوی تمدنها» تاثیر بسزایی در تغییر نگاه جامعه جهانی به ایران گذارد. حاصل این بهبود روابط با غرب و تنش زدایی در منطقه، تغییر نگرش ها به ایران و سرانجام جلب منافع اقتصادی و سیاسی بود.

در این میان نیز اندکی از بار آرمان گرایی اندیشه های انقلابی در سیاست خارجی ایران کاسته شد و سیاست خارجی ایران سعی نمود با نگاه خوش بینانه به روابط بین الملل، چشم انداز جدیدی را برای آینده خود ترسیم کند.

تا جایی که در برخی مواقع این خوش بینی موجب شد که ایران کشورهای اروپایی را تا حد زیادی پایبند به تعهدات خود در نظر گیرد و در پاره ای مسائل تا حدی تساهل به خرج دهد.

عدم پاسخ صحیح طرفهای اروپایی به این خوشبینی دولت باعث گردید تا اساساً صداقت آنها در برخورد با مسائل برای ایران زیر سوال رود و روابط طرفین را در ادامه متاثر سازد.

با پایان کار دولت هشتم دیری نپائید که نگاه آرمانگرایانه اسلامی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دولت آقای احمدی نژاد غلبه یافت. گرچه در این دولت نیز به لزوم تنش زدایی در روابط بین الملل پرداخته می شود، ولی تاکید بر اندیشه ها و ارزشهای انقلابی، مبارزه با قدرتهای استکباری و لزوم ایجاد تغییر در نظام کنونی جهانی از اولویتهای بالاتری برخوردار است.

از دیدگاه آرمانگرایانه اسلامی، سلسله مراتب حاکم بر نظام بین المللی ناعادلانه بوده و به همین خاطر طرح مبحث عدالت هم در زمینه سیاست داخلی و هم در زمینه سیاست خارجی از اهمیت بالایی برخوردار است. لزوم دفاع از ملتهای ستمدیده جهان و کمک و دسترسی به آنان، مقاومت و ایستادگی در مقابل قدرتهای طاغوتی و استکباری، از مهمترین مولفه های این دیدگاه به حساب می آید.

با طرح این دیدگاه در عرصه سیاست خارجی بار دیگر نظام بین الملل در مقابل نظام اسلامی ایران صف آرایی نمود و این بار با شکل گیری اجماع جهانی علیه ایران در زمینه حق برخورداری کشورمان از انرژی صلح آمیز هسته ای، سلسله ای از تصمیمات سیاسی- اقتصادی علیه ایران شکل گرفت که علاوه بر در انزوا قرار دادن ایران زیانهای کم و بیش مهمی را متوجه ایران نموده است.

گرچه هیچ گاه مرز مشخصی میان آرمانگرایی و واقع گرایی در سیاست خارجی ایران وجود نداشته و هیچ یک از دولتهای برآمده از انقلاب اسلامی ایران را نمی توان آرمانگرای صرف و یا واقع گرای صرف نامید، ولی همواره این دولتها با عملکرد خود نشان داده اند که تا حد زیادی به اندیشه تنش زدایی بذل توجه دارند.

این در حالی است که سند چشم انداز ۲۰ ساله ایران در زمینه سیاست خارجی ضمن تاکید بر تنش زدایی در روابط بین الملل و همکاری و احترام متقابل میان کشورها بر پایبندی به اصول و ارزشهای انقلاب نیز اشاره دارد. در حقیقت مبنای شکل گیری سند چشم انداز ایجاد و خلق اندیشه ها و رویکردهای متفاوت در سیاست خارجی ایران بود تا با تکیه بر آن نوعی وحدت عمل و نظر به منظور پیشبرد اهداف کلان دراز مدت و کوتاه مدت پدید آید.

با مطرح شدن مسائل مربوط به سیاست خارجی در سند چشم انداز قرائت های متفاوتی در زمینه آن نیز شکل گرفت و بار دیگر گروههای سیاسی اندیشه و آراء خود را به سند چشم انداز تسری داده و با تفسیرهای متفاوت از آن هر گروه و جریان سیاسی مطالب مورد نظر خود را از آن استنباط نموده و بار دیگر جدال میان گروههای سیاسی این بار بر سر تفسیرهای متفاوت از سند چشم انداز شکل گرفته است.

با توجه به نگرش متفاوت در زمینه سیاست خارجی و عدم شکل گیری اجماع میان اندیشه های گوناگون در این زمینه، سند چشم انداز به عنوان نماد وفاق ملی اندیشه های مختلف در درون نظام اسلامی ایران و با هدف نزدیک کردن و ادغام این اندیشه ها شکل گرفت.

ولی همانطور که گفته شد آنچه که مشخص است این است که به دلیل کلان بودن ماهیت مباحث سند چشم انداز و عدم اشاره به جزئیات در آن و امکان ارائه تفسیرهای متفاوت ، گروهها و جریانات سیاسی بار دیگر اقدام به تفسیر و تاویل مد نظر خود در زمینه سیاست خارجی از آن نموده اند.

و بدین ترتیب به جای رسیدن به اجماع میان گروههای مختلف و شکل گیری اندیشه ای ترکیبی و ادغامی کارآمد، جدال به شکلهای مختلف میان گروههای حاضر در صحنه ادامه می یابد. اگرچه بحث و تبادل نظر علمی می تواند به کارایی بیشتر اصول مورد تاکید این سند در عرصه عمل منجر گردد اما ارائه تفسیرهای گاه متضاد با یکدیگر که هیچ سنخیتی با هم ندارند تحقق سند چشم انداز را دشوار می سازد.

یکی از این موارد مورد مناقشه تعریف از تعامل سازنده و نسبت آن با تنش زدایی است درحالیکه برخی قرائت ها نسبت میان تعامل سازنده و تنش زدایی را بر اساس همسویی تعریف نموده، تنش زدایی را مقدمه ای برای تعامل سازنده برمی شمرند قرائت مخالف دقیقاً عکس این تفسیر اندیشیده؛ هیچ نسبت مستقیمی بین این دو نمی بیند و در عوض معتقد است که تنش زدایی معنایی جز وادادگی در برابر غرب ندارد و نمی تواند کمکی به تعامل سازنده نماید لذا باید از دستور کار وزارت امورخارجه کنار گذاشته شود.

از منظر اصولگرایی اصلاح طلبانه در عین حال که توجه به اصل تنش زدایی در روابط خارجی باید مورد تاکید باشد نباید بگونه ای اجرا شود که معنایی جز کنارگذاشتن ارزش های اسلامی، آرمانهای انقلاب و اهداف جمهوری اسلامی مورد تصریح امام(ره) و مقام معظم رهبری داشته باشد. جمهوری اسلامی خواهان زیستن در جهانی آزاد از ظلم و ستم و بر اساس احترام به حاکمیت کشورهاست و این امر نیز محقق شدنی نخواهد بود مگر در چارچوب عمل به تعامل سازنده.

لذا راه رسیدن به تفسیر صحیح از تعامل سازنده بازگشت به کلام امام(ره) و رهنمودهای مقام معظم رهبری می باشد.

آنچه که مسلم است درک واقعی از سند چشم انداز که از متن سخنان رهبری به عنوان تفسیر اصلی سند، قابل استنتاج است، بحث آرمانگرایی واقع بینانه است.

این رویکرد ضمن تاکید بر اصول و ارزشهای مهم انقلاب اسلامی، امکانات و ظرفیتهای نظام، به مقدورات و محذورات کشور و نظام بین المللی، توجه خاصی را مبذول می دارد. بدین صورت که کشور با توجه به ضرورتها و الزامات و با توجه به شرایط موجود و بر اساس موارد مذکور بتواند دست به اقداماتی بزند که بیشترین منافع را برای کشور به ارمغان آورد.

این دیدگاه ضمن تاکید بر لزوم داشتن روابط عادلانه و منصفانه با اکثریت کشورهای نظام بین الملل بر همکاری و اقدام متقابل نیز تاکید داشته و همچنین تنش زدایی بین المللی را در رئوس برنامه های خود مدنظر دارد.

بدین ترتیب این دیدگاه همزمان بر بعد آرمانگریانه و ارزشی سیاست خارجی و از طرف دیگر بر بعد واقع گرایانه در جهت گیری سیاست خارجی تاکید دارد. چراکه تفسیر از سند چشم انداز بدون در نظر گرفتن هریک از ابعاد مذکور در حقیقت نادیده گرفتن سندی است که هدف اصلی آن ایجاد وفاق و نزدیکی میان گروههای مختلف سیاسی به منظور دستیابی به منافع ملی است.

و بدین ترتیب با کوتاه نمودن هر یک از سرشاخه های بالا از سند چشم انداز، این سند نمی تواند به عنوان مرجع نهایی عمل کند.

بنابراین استناد به تفسیرمقام معظم رهبری از سند چشم انداز می تواند به عنوان بهترین مرجع نهایی تاویل و تفسیر از این سند توسط گروههای مختلف سیاسی مورد استفاده قرار گرفته و وفاق ملی و اسلامی در جهت نیل به اهداف و ارزشهای والای انقلاب شکل گیرد.



همچنین مشاهده کنید