جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

ما و حباب دنــیــای مـدرن


ما و حباب دنــیــای مـدرن

عده‏ای ـ که تعدادشان اندک نیست ـ بر این باورند که انتقادهای منتقدان دنیای مدرن، «متعصبانه» بوده و منتقدان‏ بدون هیچ پشتوانه منطقی در حال قلع و قمع دستاوردهای نوین هستند. به …

عده‏ای ـ که تعدادشان اندک نیست ـ بر این باورند که انتقادهای منتقدان دنیای مدرن، «متعصبانه» بوده و منتقدان‏ بدون هیچ پشتوانه منطقی در حال قلع و قمع دستاوردهای نوین هستند. به باور این عده‏‏‏، مدرنیته چیزی نیست که به این راحتی بتوان به آن تاخت و فضائلش را منکر شد. ما نیز بر این عقیده‏ایم که نمی‏توان چشم را بست و دهان را گشود و به هر آنچه بویی از مدرنیته دارد، ناسزا گفت. بلکه باید شناخت و سپس انتقاد کرد.

انتقادات ما ـ و به زعم بعضی‏ها ناسزاها ـ نسبت به مدرنیته، هیچ مبنایی هم که نداشته باشد لااقل واجد توصیفاتی از شرح حال کنونی بشر که هست. اگر هم نخواهیم نگاهی مبنایی و مبتنی بر بحث‎‏های کلامی در باب مدرنیته داشته باشیم، آنقدر شاهد زنده در این جهان می‏زیند که به روشنی توصیفگر «کَرده‏های» مدرنیته می‏توانند باشند.

مبنای حداقلی بحث ما در چیستی مدرنیته بدین قرار است: مدرنیته مجموعه‏ای به هم پیوسته از عناصر فکری، مذهبی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و تاریخی است که هر چند باید ریشه‏های عمیقش را در یونان باستان جست، ولی مسامحتاً نهضت اصلاح دینی(پروتستانتیسم) و رنسانس در اروپا را مبداء حرکتش در نظر می‏گیریم. ما بر این باوریم که در قرون اخیر، شکل و محتوای غالب در حیات بشر، غیر از شکل و محتوای ناشی از مدرنیته نبوده است.بنابراین طرفداران مدرنیته قبل از هر چیز باید مطلوب بودن وضع کنونی بشر را اثبات نمایند تا مطلوب بودن مدرنیته اثبات گردد. یا اینکه اساساً نپذیرند که این وضعیت محصول جهت‏گیری مدرن بوده است. که این نیز چندان آسان به نظر نمی‏رسد.

اگر به احترام آلرژی‏ عده‏ای نسبت به دفاع از مذهب، نخواهیم مته به خشخاش نهضت اصلاح دینی و به اصطلاح، پالایش مذهب، در عصر روشنگری بگذاریم، دیگر نمی‏توانیم نظام‏‎های سیاسی متولد شده از بطن جریان مدرنیسم را به حال خود رها سازیم.

لیبرالیسم، سوسیالیسم و سپس مارکسیسم، کمونیسم، فاشیسم، نازیسم و ... در دامن کدام مادر پرورش یافتند؟ مگر نه این است که مبداء حیات این نظام‏ها، همان اومانیسمِ زاییده از دل مدرنیته است؟ طرفداران مدرنیته باید قبل از هر اعتراضی به این پرسش صریح و ساده پاسخ کوتاه گویند که آیا این «سیستم»ها «مدرنیته‏زاده» اند یا نه؟

اگر احیاناً پاسخ منفی بود، یا ما در اشتباهیم و یا دوستداران مدرنیته با مبادی آنچه می‏پرستند بیگانه‏اند.

در صورتیکه پاسخ مثبت باشد، بلافاصله دادگاهی از وجدان‏های بشری شکل می‏گیرد تا مرور کند آنچه را که این نظام‏های دست‏سازِ مدرن بر سر بشر آورده است. از هیچ چیز پرسش نمی‏کنیم. فقط کافی است فهرست جنگ‏‎های رخ داده از زمان شروع سیطره مدرنیته تا کنون را نگاهی بیفکنیم. این جنگ‎‏ها میان کدام دو تفکر صورت گرفته‏اند؟ چه کسی شروع کننده این ستیزه‏ها بوده است؟ طرفین جنگ جهانی اول چه کسانی بودند؟ آیا پای مسلمین در میان بود و یا ردپای افریقایی‏های بربر در میدان جنگ دیده می‏شد؟ آیا قربانیان میلیونی این جدال خونبار، در مجموعه ممالک مدرن‏شده نبودند؟ از جنگ‎‏های غیرمعروف می‏گذریم.

آتش جنگ جهانی دوم را چه کسانی شعله‏ور ساختند؟ مردمانِ متحجرِ مرتجعِ خاورمیانه؟ کدام ایدئولوژی، خط‏دهنده رهبران ستیزه‏جوی این جنگ بود؟ آیا هیتلر یک شرقیِ قشری‏نگر بود یا یک ناسیونالیستِ مدرن؟ متفقین چه کسانی بودند؟ مسلمینِ خشونت‏طلب یا شوروی کمونیستی و امریکای لیبرال و همپالگی‏های مدرنش؟

محصول این جنگ‏ها چه بود؟ عمران و آبادانی و رونق و رفاه؟ یا نگون‏بختی و قتل عام میلیونها انسان؟ مگر می‏شود گشودن پرونده قطور ستیزه‏جویی‏های دوره سیطره نگاه مدرن را کور» نامید؟ چرا باید فهم این معنا به اندازه‏ای دشوار آید که عده‏ای را به دفاع از جنایت وادارد؟

اگر وارد اقتصاد و معاش مردم شویم، همان حکایت را به گونه‏ای دیگر روایتگر خواهیم بود. حقیقتاً باید خیلی احمق بود تا تصور کرد که همه آحاد بشر از مواهب مادی زندگی به نحو شایسته برخوردارند. براستی کدام فکر و نظام اقتصادی است که گرداننده زندگی امروز است؟ نظام انسانی مبتنی بر عدالت؟ یا تفکر ملهم از اصالت سود؟ کاپیتالیسم درکجا متولد شده است؟ در ایران؟ یا در افریقا؟ آیا می‏توان وصله نچسبِ تفکر اقتصادی لیبرال را بر اسلام چسباند؟ آیا می‏شود تصور کرد که نظام اقتصادی پیشنهادی اسلام، به فربه شدن روز به روز عده‏ای قلیل و نحیف شدن عده‏ای کثیر رضایت دهد؟ ...

حکایت انتقاد از مدرنیته، نباید حبابی بی‏وزن تصور شود که هیچ پایه‏ای برای ایستادن ندارد. اگر «تعصب» را یک خصلت ضدمدرنیستی بدانیم، دوستداران مدرنیته نیز نباید به دامن آن فرو بغلطند.

روح الله رشیدی

asretadbir.blogfa.com



همچنین مشاهده کنید