سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

درنگی بر اهمیت, کارکرد و انواع گفتار در سینمای مستند ایران


درنگی بر اهمیت, کارکرد و انواع گفتار در سینمای مستند ایران

گفتار یا روایت, متنی است که بر فیلم مستند خوانده میشود تا به بیان اطلاعات مورد لزوم که امکان بیان تصویری ندارند, بپردازد برخی اینطور میاندیشند که هر متنی میتواند بر فیلم خوانده شود و داشتن نظم و ساختاری ادبی برای اطلاق این عنوان به آن کفایت میکند

گفتار یا روایت، متنی است که بر فیلم مستند خوانده میشود تا به بیان اطلاعات مورد لزوم که امکان بیان تصویری ندارند، بپردازد. برخی اینطور میاندیشند که هر متنی میتواند بر فیلم خوانده شود؛ و داشتن نظم و ساختاری ادبی برای اطلاق این عنوان به آن کفایت میکند.

حال آن که این گونه نیست و گفتار بر خلاف متنی است که بر فیلم خوانده می شود تا شنیدهشود؛ با پذیرش این تلقی دیگر برخورداری از ساختار و انسجام ادبی برای تشخص یک گفتار کافی به نظر نمیرسد؛ و یک گفتار خوب میبایست از ویژگیهای دیگری نیز برخوردار باشد . ویژگیهایی چون دوری از سویهای ادبی، به نفع وجه تصویری آن، استفادة موثر از موسیقی کلام، و نیز برخورداری از قابلیت ترکیب با تصویر، به گونه ای که در مواردی مفهوم حاصله از سنتز کلام و تصویر بدست آمده باشد.

فیلم مستند از یک ساختار دو وجهی برخوردار است. یک وجه اطلاعات و وجه دیگر حس و حال. در وجه اطلاعاتی فیلم به بیان کمی پدیدة مورد مطالعه می پردازد. اطلاعات و ارقام، ارائه و به مقایسه گذاشته می شوند و یا از مشخصات کمی پدیدة مورد نظر سخن به میان میاید.

در وجه حسی، کارگردان می کوشد با استفاده از ظرافت های بیانی سینما، حس و حال خاصی پدید آورد تا میزان تأثیرگذاری فیلم را افزایش دهد و تنفیذ آن را تقویت کند.

از این رو در هر فیلم مستندی که ساخته می شود بسته به کاربرد آن؛ یکی از این دو وجه مورد تأکید بیشتری قرار می گیرند. از این رو مستند ساز در کاربرد گفتار به عنوان متنی که نوشته می شود تا بر فیلم خوانده شود؛ ملاحظاتی را باید رعایت کند. به عنوان مثال در فیلمهای علمی آموزشی و یا در برخی از فیلمهای اجتماعی که افزایش برد اجتماعی آن برای سازنده اهمیت دارد؛ معمولاً گفتار به زبان ساده نوشته می شود.

در برخی دیگر، به منظور تشدید وجه حسی فیلم، گفتار می تواند با میل کردن به سمت لحنی شاعرانه از تأثیرگذاری بیشتری برخوردار گردد. گاه پخش یک صوت بی معنی می تواند گفتار با معنائی تلقی گردد چرا که برای ترکیب با تصویر و خلق معنای مورد نظر برخورداری از معنائی واژگانی ضرورت ندارد. گاه موسیقی می تواند به جای گفتار بنشیند و عواطف لازمه را بخوبی بیان دارد.

تاریخ سینمای مستند جهان و ایران سرشار از نمونه هائی است که بخوبی صحت این مدعا را ثابت می کنند. با اشاره به یکی از این موارد نمونهای بدست می دهیم و از کنار این بحث جذاب و عمیق می گذریم.

مضمون فیلم ترانة سیلان (۱۹۳۴ ) ساختة بازیل رایت، بررسی ونمایش تقابل سنت وآداب زندگی مردم سیلان، در برابر نفوذ غرب است. مردم سیلان بواسطة ویژگی اقتصادی تک کشتی مبتنی بر چائی و نیز استفاده از صنعت توریسم مدام تحت کنترل به نظر می رسند.

در صحنه ای از فیلم که کودکی را سوار بر یک فیل نشان می دهد؛ طبیعت بکر و سبز و خرم سیلان به نمایش در می آید. بر روی این صحنه صدا هائی پخش می شود که بهاین نما ها تعلق ندارند و به صورتی مجازی نمورد استفاده قرار گرفته اند. صدا هائی چون صدای لکوموتیو و سوت قطار، صدای ورود و خروج قطار، صدائی که نامه های تجاری دیکته می کنند؛ و صدای دیگری، که قیمتهای چای را اعلام می کند. سفارشهای تلفنی، صورتحساب ها، استعلام های پستی همه عناصری هستند کهدر ترکیب باتصاویری از طبیعت بکر و دست نخوردة سیلان، بخوبی از موقعیت ویژة آن، پرده بر می دارند. اضافه بر آن هم بازیل رایت با قرائیت سفرنامه ای که در سال ۱۶۸۰ نوشته شده است بخوبی بر کهنگی و وجه سنتی زندگی در سیلان اشاره می کند. گفتاری برآمدهاز ترکیب اصوات مختلفی که هیچ یک به تنهائی و بدون تصویر، بر مفهوم نهائی دلالت ندارند.

در این مجال کوتاه، تنها نمونه هائی از کاربرد خلاقة گفتار بیان می شود. با این امید که بتواند گوشهای از سیر تحولی آن را به نمایش بگذارد. شروعاین جنبش و احساس نیاز به آزمودن شیوههای مختلف گفتار نویسی از اواخر دهة سی و با فیلمهای ابراهیم گلستان شروع می شود. روندی که در اواسط و اواخر دهة چهل به اوج پختگی خود می رسد.

ابراهیم گلستان که از ادبیات به سینما آمده است، به قول بهرام بیضائی پیش از شروع فعالیت های سینمائی اش نویسنده ای است که باتمایلات سینمائی،حال آن که در حین فعالیت های سینمائی اش تقارب خودر ا به ادبیات نشان می دهد. گفتار نوشته های گلستان در آغاز از ساخت و سازی ادبی برخوردارند. به فرازی از گفتار متن نخستین فیلم او از قطره تا دریا (۱۳۳۶) توجه کنید:

« سر لوله بهسطح کشتی رسیده است.

سر لوله را به دهانة انبار کشتی نفت کش می بندند. هزاران قرن گذشت تا جاندار حقیر دریا نفت گشت؛ و سالها کار برد تا صنعت پیچیدة نفت پا گرفت. لیکن دقیقه ای بس است تا پیچی بسته شود؛ و شیری گشوده و نفت از قعر خاک و صد هزاران قرن به امروز و دریا برسد. رسید؟ رسید. » ۱

۱) به نقل از گفتار متن فیلم از قطره تا دریا، نوشته و ساختة ابراهیم گلستان.

گلستان در آثار بعدی در ترصیع کلام میکوشد؛ بی هیچ واهمه ای از تصنع و تکلف، و استوار بر موسیقی کلام و نوعی کلام مسجع:

چه می جوئی؟ گل دریا؟ رنگی بر سنگ؟ نوری نرم؟ دُری دیرین، دورانی دور؟ ریشة رازی از روزگار رفته؟ یا بذر حیاتی برای آفرینش فردا؟ در دیار دریا دورند از غم اندیشه. نه جویای رازند؛ نه می سازند. سپرده به تقدیر محیطند و زندگی در بند غریزه می سپارند. » ۲

۲) نقل قول از گفتار متن فیلم موج، مرجان، خارا، ساختة آلن پندری، نوشتة ابراهیم گلستان.

بعد ها گلستان به گفتاری شعرگونه می رسد که اوج پختگی کار وی است. کلامی به دور از لحنی ادبی، توصیفی و نزدیک به ساخت و سازی تصویری، به فراز از گفتار متن فیلم تپههای مارلیک(۱۳۴۲) توجه بفرمائید:

امسال، پارسال،

هزاران هزار سال.

با باد بوی کهنگی کاج می رسد.

این گل انار می شود. مرغی پرید. ده مانند مور،

در ته لغزان طاس وقت افتاده است

و خاک، یک زن است.

با ساقه های خشک سنبله های درو شده، در انتظار بذر.

و یا در جای دیگری از همین فیلم می شنویم:

امسال، پارسال

هزاران هزار سال

اینجا برنج کاشته بودند.

یک مرد عاشق یک زن بود.

چندین هزار سال

بسیار سیل که از دره ها گذشت.

بسیار خوشة گندم که دانه بست.

بسیار کنده که هر سال حلقه ای به تن خود تنید.

بسار مرد مُرد

بسار زن زائید.

و میوه های خاک دوباره به خاک رفت.

و خاک که یک زن است؛

با راز و ریشه و رؤیا. » ۳

۳) به نقل از گفتار متن فیلم تپه های مارلیک، نوشته و ساختة ابراهیم گلستان.

همانطور که دیده می شود گلستان در نگارش گفتار این فیلم از آن کلام مسجع و نثر مکلف به سوود کلامی تصویری فاصله گرفته است.

در کارگاه فیلم گلستان، تجربة ارزشمند دیگری نیز در نگارش گفتار صورت می پذیرد و آن گفتار فیلم خانه سیاه است ( ۱۳۴۱ ) ساختة فروغ فرخزاد است.



همچنین مشاهده کنید