چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

گـروه انـدیـشی


گـروه انـدیـشی

«گروه اندیشی» یک نحوه تفکّر است که در آن, اعضای گروه تحت فشار گروهی, آن چنان توافق جو می شوند که از ارزیابی های واقع بینانه باز می مانند و به یک راه حل, که مورد نظر گروه است, دل می بندند و آن را باور می کنند

● تعریف «گروه اندیشی»

حتماً برای ما پیش آمده که گاهی پیش از ورود به جلسه ای، تصمیمی گرفته و یا از نظری به شدّت طرف داری کرده باشیم، ولی وقتی وارد جلسه شده و در فضای آن قرار گرفته ایم، بدون آن که اراده کنیم، از آن تصمیم منصرف شده و چه بسا تصمیمی صد درصد مخالف آن اتخاذ نموده ایم. این پدیده را «گروه اندیشی» می گویند.

«گروه اندیشی» یک نحوه تفکّر است که در آن، اعضای گروه تحت فشار گروهی، آن چنان توافق جو می شوند که از ارزیابی های واقع بینانه باز می مانند و به یک راه حل، که مورد نظر گروه است، دل می بندند و آن را باور می کنند. در چنین حالتی، فرد در میان جمع، هم چون یک برّه بدون هیچ گونه اراده ای از خود، همان چیزی را تکرار می کند که گروه می خواهد و همان طور می اندیشد که گروه می خواهد.

اساساً گروه اندیشی ناشی از فشارهایی ایجاد می شود که گروه به اعضای خود وارد می کند و آنان را اجباراً به سمت یک توافق پیش می برد. در این حالت، فرد باور گروهی یافته و به خود می قبولاند که آنچه گروه می گوید همان مورد نظراوست. هرگاه افراد در جلسه این جمله را تکرار کردند: «در تأیید فرمایش آقای رئیس...» نشانه آن است که گروه دچار بیماری گروه اندیشی شده. در این گونه گروه ها، اطاعت از گروه و گردن نهادن به آن ارزش و سرپیچی از گروه نیز ضدّ ارزش است.

● نشانه های گروه اندیشی

محقّقان برای گروه اندیشی، نشانه هایی ذکر کرده اند که به وسیله آن ها می توان به وجود بیماری گروه اندیشی در گروه پی برد. مهم ترین نشانه ها و عوارض ناشی از گروه اندیشی عبارتند از:

۱) توهّم آسیب ناپذیری: یکی از علایم این نابسامانی، توهّم آسیب ناپذیری در اعضای گروه است، به طوری که آنان خطرات آشکار و واضح را نادیده می گیرند و به علایم خطر می خندند; یعنی: احساس رویین تن (بدون حریف) بودن می کنند.

۲) گریز از نقد منطقی: اعضای گروه هایی که تحت فشار جمعی تصمیم گیری می کنند از هرگونه استدلال مخالف گریزانند و علاقه ای به نقد و بررسی منطقی تصمیمات خود ندارند. این منطق گریزی حالت یک طرفه دارد و اعضا عمدتاً از یک استدلال، که توجیه گر تصمیمات آن هاست، با تعصّب حمایت می کنند; اما از این که تصمیم هایشان به نقد و بررسی گذاشته شود، سخت بیزارند. گاهی در میان گروه، برخی اعضا با اتّکا به نکات جزئی یا شواهد بسیار ضعیف، می کوشند تصمیم های خود را منطقی جلوه دهند و باور گروهی را استحکام بخشند.

۳) یک سو نگری و تعصّب گروهی: معمولاً تفکّر گروهی موجب می شود که افراد در ارتباط با دیگران و تصمیم گیری هایشان، به ارزش هایی جز ارزش های درون گروهی نیندیشند و معیارهای ارزشیِ غیر ]گروه[ خود را بی ارزش بپندارند، به طوری که برخی از آنان با تعصّبی که بعضاً عقلشان را از داوری بازداشته، به تصمیم گیری می پردازند و همه را به جز خود، به هیچ می گیرند. بنابراین، تحقیر دیگران و ناچیز شمردن آنان و مطرود داشتن عقاید و افکار و اندیشه هایشان نشانه هایی از وجود چنین حالتی در گروه است.

۴) قالب سازی: گروه مبتلا به این بیماری معمولاً برای این که بتواند به سهولت و بدون مقاومت تصمیم بگیرد، در مورد دیگران به قالب سازی (کلیشه سازی) متوسّل می شود; بدین معنا که یک تصویر کلّی، یکسان و از پیش ساخته شده را به همه کسانی که در مقابل آن ها قرار گرفته اند تعمیم می دهد و بر همین اساس، تصمیم می گیرد; مثلاً، گفته می شود: «دشمنان ما همه افرادی پلید و زشت خو هستند و دوستان ما همواره انسان هایی نیکو و پاک سرشت اند.» با چنین الگوی از پیش ساخته ای، گروه، دیگران را ارزیابی می کند و تصمیماتی می گیرد که یقیناً اعتبار چندانی ندارد. این شیوه از قالب سازی در نظام سیاسی، معمولاً تفکّر «حذف گرایی» را در جامعه می گستراند.

۵) اِعمال فشار بر اعضا: در تفکّر گروهی، اعضای گروه عضوی را که به هر دلیل، افکار و اعمال گروه را مورد تردید قرار می دهد، تحت فشار قرار می دهند و او را مجبور می کنند که نظرات گروه را بپذیرد; یعنی: در جمع، روحیه توافق جویی حاکم است و گرایش عمیقی برای یکسان فکر کردن و یکسان عمل نمودن وجود دارد. معمولاً حربه ای که علیه اعضای ناموافق به کار گرفته می شود در جملاتی نظیر این، تجلّی می یابد: «سخنان شما همچون سخنان دشمنان ماست. پس دم فرو بندید و نگذارید تخم نفاق و تفرقه بین اعضا افکنده شود. با مخالفت شما، گروه تضعیف می شود و خودتان نیز به همراه گروه از بین می روید. پس در حقّانیت گروه تردید نکنید ونظر گروه را محترم شمارید و بیایید با یکدیگر هم دل و یک صدا شویم.»

۶) چشم پوشی از لغزش های گروه: افراد گروه می کوشند تا در مقابل لغزش ها و خطاهای گروه، مُهر سکوت بر لب زنند و اشتباهات و خطاهای گروه را بسیار کم اهمیت شمارند; یعنی: تلاش می کنند تا به نوعی «خود سانسوری» اقدام کنند و از دیدن نقاط ضعف ونقد عملکرد گروه بپرهیزند و به عکس، نقاط قوّت را مدح و ثنا کنند. این شیوه گرچه از نظر روانی، به گروه قوّت قلب می دهد، اما این قوّت، کاذب است و پیامدهایی منفی در زمینه تصمیم گیری به دنبال دارد.

۷) اتفاق آراء و توافق جمعی بی منطق: یکی دیگر از نشانه های گروه اندیشی اتفاق آراء، بدون هرگونه مخالفت آشکار است. معمولاً در چنین سازمان هایی، اعضای گروه غالباً به نفع یکدیگر صحبت می کنند و هیچ کدام مخالفت جدّی با نظر یکدیگر ابراز نمی دارند، به طوری که در جلسات، همه از آغاز می دانند که برای توافق، گردهم جمع شده اند.

۸) نادیده گرفتن اطلاعات مخالف: در سازمان های مبتلا به گروه اندیشی، معمولاً اعضا می کوشند تا چیزی از اخبار و اطلاعات مخالف به گروه آنان راه نیابد و از این راه، خللی در تصمیماتشان وارد نگردد. در این زمینه، بعضی از اعضای گروه به طور جدّی، از ورود اطلاعات مخالف جلوگیری می کنند و اطلاعاتی را که جنبه موافق نظرات گروه دارد تقویت می نمایند. علاوه بر این، در منبع اطلاع یابی نیز همین حساسیت به چشم می خورد; یعنی: سازمان به دنبال آن منابع اطلاعاتی می رود که نظراتش را تأیید کند و از منابعی که مخالفت نشان می دهد سخت پرهیز می کند و در جلسات خود، با کسانی که توافق جویی نشان نمی دهند مشورت نمی کند. به عبارت بهتر، گروه با اتّخاذ این روش، می خواهد اطلاعات و نظراتی را مورد توجه قرار دهد که مُهر تأییدی برای تصمیمات گروه است.

● دلایل گروه اندیشی

در مورد این که چرا افراد به گروه اندیشی روی می آورند، دلایل ذیل شناسایی و برشمرده شده است:

۱) نیاز افراد به اعتماد به نفس: افراد غالباً نیازمند آنند که مورد تأیید قرار گیرند تا احساس اعتماد به نفس کنند.

۲) نیاز به احترام: افراد دوست دارند که از حرمت کافی برخوردار باشند تا احساس آرامش کنند و مورد حمایت قرار گیرند. گروه اندیشی چنین علاقه ای را در آنان ارضا می کند. گاهی مدیران برای آن که اعتماد به نفس خود را حفظ کنند، در درون سازمان دست به تشکیل گروه های غیر رسمی می زنند که در آن، اختلاف نظر بین اعضا وجود ندارد.

۳) مدیران به کمک تفکّر گروهی، اضطراب کم تری در تصمیم گیری ها خواهند داشت.

۴) دلیل دیگر روی آوردن به گروه اندیشی این است که گروه اندیشی موجب کاهش فشار عصبی ناشی از تصمیم گیری های ناعادلانه و غیر منصفانه می شود. افراد به کمک گروه اندیشی، احساس گناه و شرمساری کم تری خواهند داشت; زیرا همگی افکار و نظرات یکدیگر را به عنوان مطلوب، تأیید می کنند و جایی برای اندیشیدن و بیان نقاط ضعف باقی نمی گذارند.

● چند توصیه برای پرهیز از گروه اندیشی

برای جلوگیری از گروه اندیشی و یا کاهش اثرات زیان بار آن، یک مدیر می تواند از روش های کاربردی ذیل استفاده کند:

۱) مدیر می تواند در گروه های تصمیم گیری، اعضا را به ارزیابی دقیق نظرات و نگرش نقّادانه به مسائل و آزاداندیشی و استقلال فکری تشویق کند. علاوه بر آن، باید احساس اطمینان و آزادی (در قبال اظهار نظرهای مخالف) را برای آنان فراهم نماید و در این زمینه، اطمینان هایی به آنان بدهد.

۲) زمانی که اعضای مافوق قصد تصمیم گیری و خط مشی گذاری دارند و این مأموریت را به همکاران خود وا می گذارند، تا حدودی به آنان آزادی عمل بدهند و از پیش، تمام توقّعات خود را بر گروه تحمیل نکنند.

۳) یک سازمان باید در تصمیم گیری های مهم و خط مشی گذاری های اساسی، از گروه های خارج سازمان نیز برای تصمیم گیری و ارزیابی همان موضوعات بهره گیرد. این شیوه از ایجاد یک گروه منسجم و یکپارچه، که القا کننده یک روش خاصّ تصمیم گیری باشد، جلوگیری کرده، زمینه پیدایش راه حل های مختلف را فراهم می سازد.

۴) مدیر باید در مقاطعی، پیش از آن که گروه به توافق نهایی برسد، از اعضای گروه بخواهد تا هر کدام به واحد خود مراجعه کنند و نظرات گروه را با سایر هم کاران در میان نهند و واکنش آن ها را بگیرد و دوباره به گروه ارائه دهد.

۵) مدیر باید هر چندگاه یک بار، از متخصّصان خارج از سازمان دعوت به عمل آورد ـ یعنی: متخصّصانی که در ارتباط با موضوع تصمیم گیری دارای شناخت باشند ـ و از آنان بخواهد که نقطه نظرات اعضای گروه را مورد سؤال قرار داده، به نقد بکشند.

۶) در هر یک از جلسات گروه یا سازمان، مدیر می تواند از یک یا چند عضو هوشمند و تحلیل گر بخواهد که با ایفای نقش مخالف به طور مصنوعی، تصمیمات گروه را از زوایای مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند و در صورتی که کاستی هایی در عملکرد گروه و تصمیمات آن مشاهده می کنند، کاستی ها را مطرح سازند و حتی اگر نظر گروه معتبر نیست، با استدلال، بی اعتباری آن را نشان دهند.

۷) مدیر می تواند گروه تصمیم گیری را به چند گروه فرعی تقسیم کند تا به طور جداگانه و به مدیریت افراد گوناگون، تشکیل جلسه داده، مسائل مودر بررسی را به طور جداگانه تجزیه و تحلیل کنند تا به انتخاب هایی برسند و سپس در یک جلسه عمومی، از گروه های گوناگون بخواهد که کلیه نظرات اعلام شده را به بحث گروهی بگذارند و تصمیم گیری کنند و به این ترتیب، با مطرح شدن نظرات مختلف، که بدون فشار یک گروه خاص صورت گرفته است، از بروز گروه اندیشی جلوگیری کند.

۸) پس از آن که گروه به یک انتخاب معیّن رسید و افراد بر راه حلی توافق کردند، برای رفع شبهه، مدیر می تواند فرصت دیگری را پیش بینی کند و تصمیم گیری نهایی را به آن موکول نماید. در این فرصت، از همه اعضای گروه خواسته می شود که اگر اندک تردید یا مخالفتی دارند و یا نقطه ضعفی در تصمیم می بینند، دوباره به تفکّر نشسته، نظرات خود را اعلام کنند.

نویسنده: محمدمهدی نادری

این مطلب از منبع ذیل اقتباس شده است:

Gregory B. Northcraft & Margaret A. Neal, Organizational Behavior (۱۹۹۰



همچنین مشاهده کنید