پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

از نوفل لوشاتو تا جماران


از نوفل لوشاتو تا جماران

جمعیت در كوچه جمع شدند و شعار دادند كه «اماما اماما تو را به جان مهدی دیدار یك دقیقه» حضرت امام صدا را كه شنیدند آشفته شدند و اشك از چشمشان سرازیر شد

مدتی بود پزشك حضرت امام (ره) ایشان را از ملاقات های عمومی منع كرده بود. همان زمان یادم می آید عده ای برای دیدار آمده بودند و امام در حال قدم زدن در حیاط بودند. قلب امام ناراحت بود ، توجیه پزشك این بود كه ازدحام و شلوغی همچنین گرمایی كه به طرف بالا می آمد و جایگاه امام هم درقسمت بالا بود امام را به شدت تهدید می كند به هرحال می ترسیدند و احساس خطر كرده بودند.

جمعیت در كوچه جمع شدند و شعار دادند كه «اماما اماما تو را به جان مهدی دیدار یك دقیقه» حضرت امام صدا را كه شنیدند. آشفته شدند و اشك از چشمشان سرازیر شد بعد سرشان را روبه آسمان گرفتند و گفتند «خدایا چه می شد خانه ای از شیشه در میدان آزادی داشتم تا هر لحظه مردم را می دیدم و مردم هم می توانستند مرا ببینند.»

مرضیه دباغ، موسس و عضو جمعیت دفاع از مردم فلسطین و قائم جمعیت زنان جمهوری اسلامی ایران این خاطره را در پاسخ به پرسش ما مبنی بر شخصیت اجتماعی حضرت امام تعریف می كند؛ شخصیتی كه به بعد اجتماعی آن كمتر پرداخته شده و یا لااقل به شكلی نظری به آن پرداخته نشده است. دباغ در این زمینه می گوید: فكر می كنم همه مردم و كسانی كه به جماران رفت و آمد داشتند از برادران سپاهی گرفته مسئولین نظامیان و مردم عادی در ملاقات های دوستانه به این باور رسیده باشند كه امام بر قلب های مردم حكومت می كرد یعنی صرفا این موضوع مطرح نبود كه ایشان مرجع تقلید و رهبر جامعه هستند و باید در رابطه با شرع و حكومت از ایشان تبعیت كرد . واقعیت این است كه امام پلی به دل های مردم زده بود این نظر من است و وقتی با دیگر دوستان صحبت می كنم آنها هم به این نكته تاكید می كنند كه امام با مردم ارتباط عاطفی و عرفانی داشت و این ویژگی از او شخصیتی استثنایی ساخته بود. گاهی اوقات فكر می كنم امام همه چیز خود را در رابطه با اجتماع مردم می دید حتی زندگی وزنده بودنش را. نمی دانم امام با مردم چه كرده بود كه حاضر بود چنین آرزویی داشته باشد؛ یعنی خانه ای شیشه ای در میدان آزادی .»

سفیر امام به كاخ كرملین شاید بیش از هر كس دیگری به امام نزدیك بودند تا آنجا كه در نوفل لوشاتو تمام امور منزل امام از پخت و پز گرفته تا شستشوی لباسها و نگهبانی از منزل به عهده ایشان بوده است.

او خود در این زمینه می گوید:

«مدت كوتاهی در نجف از محضر ایشان بهره مند بودم اما به طور مستقیم در نوفل لوشاتو زندگی در كنار آن حضرت را تجربه كردم. آن زمان همه كارهای امام بر عهده من بود از تهیه مواد غذایی گرفته تا هر چیز دیگری كه مورد نیاز خانواده ایشان بود. حتی امام اجازه نداده بودند كه این طرف حیاط و كنار در ورودی پلیس نگهبانی دهد بنابراین وقتی ایشان از منزل خارج می شدند نگهبانی از بیت هم بر عهده من بود.»

قاعدتا بررسی شخصیت اجتماعی امام از زبان چنین كسی می تواند دقیق و شیرین باشد . وقتی از او می پرسیم موضع حضرت امام در ارتباط با فقرا چگونه بود می گوید:

نمی خواهم بگویم فقرا چون امام برای همه اقشار مردم احترام قایل بود و همه را از خود می دانست . با این همه در مورد طبقه سوم و نیازمندان نگاه ویژه ای داشت او حتی میان اعضای خانواده و خدمتكاران فاصله ای قایل نبود گاهی آدم در مقابل چنین احساسی شرمنده می شد. اجازه بدهید خاطره ای برایتان تعریف كنم:

یك روز یكی از خانم های خدمتكار بیت مریض شده بودند . امام خودشان هم كسالت داشتند با این همه گفتند كه یك پزشك خانم بیاید و ایشان را ویزیت كند . بعد خودشان با آن حال ناخوش چند بار به ملاقات ایشان رفتند. حتی بعد از مصرف داروها پرس وجو كردند كه آیا دارو ها اثر كرده یا نه . می خواهم بگویم همان نگرانی كه در مورد خانواده خود داشتند با خدمتكاران خود هم داشتند.

بررسی سویه های مختلف شخصیت امام اعم از سویه های عمیق دینی ، عرفانی ، اخلاقی ،سیاسی و اجتماعی تصویری از اسلام ناب ، آنچنان كه در شعار های ایشان مدام تكرار می شد در رفتارشان تبلور پیدا كرده بود.

دباغ در این زمینه می گوید :

امام روزی پنج شش بار به بهانه های مختلف در طول روز قرآن می خواند . مثلا در فاصله دو مصاحبه ویا دو دیدار در اتاق كارشان یا اتاق بیرونی ، فرقی نمی كرد حتی اگر به اندازه خواندن چند خط هم فرصت داشتند این كار را می كردند . در واقع تصویری از اسلام ناب برای ما ترسیم می كردند.

شخصیت اجتماعی عبادی و جنبه های پرورش دهندگی ایشان چنان در هم پیچیده شده بود كه اگر كسی در معرض تربیت حضرتش قرار می گرفت به همان اسلام نزدیك می شد.

علی حسینی



همچنین مشاهده کنید