پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
تیمی که توپ را دوست ندارد
تیم ایران در بازی با چین تایپه به اجرای یک ویژگی - که بسیار خوب است - اصرار میورزید:
<سرعت در انتقال توپ و به عبارتی توپ را دوست نداشتن.>
این خاصیت یعنی عدم تاخیر در اجرای تصمیم که انتقال توپ را سریع میکند ، اگر با درک صحیحی از بازی همراه شود، بازی تیم ایران سریعتر میگردد.
برانکو که ارزشهای فوتبال متکی بر گرفتن صحیحترین تصمیم در کمترین زمان ممکن را به خوبی میداند، باید تا جام جهانی این ویژگی را در اولویت دستورات تاکتیکیاش قرار دهد و اساس تمرینات دو نفره، سه نفره، چند نفره و تمرینات ترکیبی را بر این اصل برنامهریزی کند.
● فوتبال سریع
در اوایل دهه ۱۹۵۰ سرنوشت بازی فوتبال عوض شد. مجارستان در ورزشگاه ویمبلی لندن شش بر سه انگلستان را شکست داد و فوتبال وارد فاز تازهای گشت.
در آن زمان پنج بازیکن مجاری ۱۰۰ متر را در کمتر از ۱۱/۵ ثانیه میدویدند. در جام جهانی ۱۹۷۴ تمامی بازیکنان تیم ملی آلمان شرقی ۱۰۰ متر را در کمتر از ۱۱ ثانیه میدویدند.
به عبارتی از دهه ۵۰ تا دهه ۷۰ میلادی میانگین ۱۱/۵ ثانیه برای پنج بازیکن به میانگین ۱۱ ثانیه برای هر یازده بازیکن تغییر یافت.
امروز ۱۰۰ متر را در ۱۱/۵ ثانیه دویدن حد نصاب بسیار متوسطی است و فوتبال هم بسیار سریعتر از گذشته بازی میشود.
آیا این ویژگی - سریع فوتبال بازی کردن - نتیجه قدرت بدنی بیشتر بازیکنان و یا کوچینگ بهتر است؟ جواب ترکیبی از هر دو است.
فوتبال سریع را با سریع دویدن اشتباه نکنیم. اگر روزی روزگاری فوتبال کره شمالی را به خاطر تیز پای بودن مهاجمانش فوتبالی سریع مینامیدیم، امروز و در آستانه جام جهانی ۲۰۰۶ فوتبال سریع تعریف ویژهای دارد.
این نوع فوتبال - که برترین نوع فوتبال است و ما برای آن که بتوانیم در کارزار جام جهانی همپای بزرگان فوتبال بازی کنیم چارهای جز این نداریم که سریع فوتبال بازی کنیم - دارای مشخصات زیر است:
▪ سرعت ذهنی: استفاده از هوش و ذکاوت برای بازیخوانی
▪ سرعت صحیح حدس زدن: توانایی پیشبینی اتفاقات بازی قبل از بروز آنها.
▪ سرعت در تصمیمگیری: گرفتن صحیحترین تصمیم در سریعترین زمان ممکن.
▪ سرعت واکنش: واکنش صحیح در سریعترین زمان ممکن.
▪ سرعت بدون توپ: سرعت در حرکت بدون حمل توپ.
▪ سرعت با توپ: سرعت در حرکت با حمل توپ.
▪ سرعت در تصمیمات تاکتیکی: سرعت در اجرای تصمیمات تاکتیکی برای تغییر روش بازی.
یاران برانکو در جریان بازی با چین تایپه - حتی در یک سوم دفاعی - در انتقال سریع توپ پافشاری میکردند. این ویژگی را به فال نیک میگیریم و امیدواریمروند تمرینات تیمی برای رسیدن به تکامل در چارچوب این ویژگی شکل بگیرد.
● دفاع، ایویچ، برانکو
در طول نود دقیقه بازی ایران و یوگسلاوی در جامجهانی ۹۸ فرانسه حتی یک بار مهاجمین یوگسلاوی نتوانستند در محوطه جریمه ایران صاحب توپ شوند. چرا؟
چون مردی به نام میروسلاو ایویچ ماهها قبل از برگزاری جام جهانی این ضعف فطری فوتبال ایران - دفاع کردن را دوست نداشتن - را به درستی شناسایی کرد و با تزریق تفکری ویژه از فوتبال که دفاع کردن مهمترین عنصر آن است نگرش بازیکنان ایران را به بازی فوتبال و در نهایت سازماندهی خط دفاعی ایران چند ده برابر بهتر کرد.
در نقطه مقابل برانکو با توجه به مدت زیادی که رهبری تیم ایران را در دست دارد، نتوانسته این مشکل ذاتی تیم ایران - بخوانید فوتبال ایران - را برطرف کند. تیم ایران سازماندهی دفاعی در هنگام از دست دادن توپ را به درستی نمیشناسد.
اصول اولیه دفاعی از جمله تاخیر، درگیری و پوشش دفاعی ملکه ذهن بازیکنان ما نشده است. در هنگام از دست دادن توپ فضای بسته نشدهای به مرد صاحب توپ و یاران حمله کننده حریف میدهیم.
این ضعف ترسناک - فضای بدون پوشش و محدود نشده - در مقابل تیمی چون پرتغال که به محض مالکیت توپ مثل فنر در عرض زمین باز میشود و در انتقال توپ به یک سوم دفاعی حریف در کمترین زمان ممکن تبحر ویژهای دارند ، میتواند به قیمت از دست دادن رویای حضور در جمع شانزده تیم مرحله دوم جامجهانی تمام شود.
اصرار برانکو به تغییر شناخت بازیکنان ما از دفاع کردن و اجرای تمریناتی ویژه برای جا افتادن لحظه به لحظه این دستور تاکتیکی در تمام طول بازی کمک موِثری است به ترمیم خط دفاعی ایران که باید پذیرای بهترین بازیکنان جهان باشد.
● ترکیبات دفاعی و تغییرات تاکتیکی
برای اولین بار تمامی شانزده تیم حاضر در مرحله نهایی جام قهرمانان باشگاههای اروپا در سال ۲۰۰۵ از دفاع ترکیبی چهار نفره در قالب آرایش ۴ - ۳- ۳ یا آرایشی شبیه به آن استفاده کردند. اگرچه در چند مورد بنا به شرایط بازی این چهار مدافع به سه مدافع تبدیل شدند.
بهترین نمونه این تغییر تاکتیکی را باید تدبیر خارقالعادهای رافائل بنیتس در نیمه دوم دیدار پایانی لیورپول و میلان دانست که بنیتس با کم کردن یک مدافع و اضافه کردن همان و آلونسو در مرکز خط میانی عملاً کاکا، مغز متفکر میلان را در نیمه دوم از کار انداخت و ضریب تهاجمی تیمش را بیشتر کرد تا لیورپول سه گل به تیمی چون میلان بزند.
این تغییرات تاکتیکی بنا به شرایط بازی و حریف در هر بازی متفاوت هستند. برانکو میداند که در جام جهانی نمیتوانیم روند حرکتی ثابتی داشته باشیم و باید مثل موم توانایی تغییر را پیدا کنیم.
او میبایست ابزار این تغییرات - یعنی بازیکنانی که در چارچوب دستورات تیمی توانایی حضور در جامجهانی را دارند - را از هم اکنون آماده کند.
پافشاری بیش از حد برانکو بر استفاده از چهار تا شش مدافع در سالهای گذشته دست و پای او را برای آزادی عمل در تغییرات تاکتیکی دفاعی بسته است. اصرار به بازی گرفتن از نصرتی در پست غیر تخصصیاش و دل ندادن به محک زدن بازیکنانی چون امیرحسین صادقی، جلال حسینی، سهراب بختیاریزاده و یکی، دو بازیکن دیگر جز آن که دامنه تغییرات تاکتیکی او را تنگ میکند، هیچ باری برای مرد کروات فوتبال ما ندارد.
● فضا، زمان و پرسینگ
در گرودهمایی کمیته فنی یوفا کارلوس آلبرتوپریرا، مربی تیم ملی برزیل به عنوان میهمان گفت: <دیگر هیچ فضایی در فوتبال مجانی نیست.>
امروز پرسینگ - تحت فشار قرارداند حریف در فضایی محدود همراه با پوشش - اولین سلاح برای ندادن فضا و زمان به حریف است.
یکی از تیمهایی که اگر فضا و زمان به دست آورد، فوتبال خود را به حریف دیکته میکند تیم فوتبال مکزیک است.
دیگر خصوصیات فوتبال مکزیک را میتوان چنین برشمرد:
۱) تشکیل ترکیب سه نفره - مثلثهای فرضی - در تمام نقاط زمین بازی.
۲) انتقال مرحلهای توپ از یکسوم دفاعی به یکسوم میانی و سپس به یکسوم هجومی.
۳) تمرکز و تراکم سریع دفاعی به محض از دست دادن توپ.
اما بارزترین ویژگی مکزیکیها را میتوان درحضور پرتعداد در یکسوم هجومی زمین و سرعت بینظیر در رد و بدل کردن توپ در این منطقه دانست.
کرهجنوبی که ذاتاً فوتبالی جنگجو باز میکند و پرسینگ در زمین حریف را سرلوحه دستورات تاکتیکی قرار میدهد، عملاً مکزیک را در بازی دوستانهای که در لسآنجلس آمریکا انجام داد از کار انداخت.
پرسینگ پرفشار کرهایها تیم ملی مکزیک و لاولپه را مقابل چشمان شصت هزار مکزیکی خجالتزده کرد. (بعد از این بازی فشار بیسابقه مطبوعات مکزیک که هرگز فکرنمیکردند اسیر یک تیم آسیایی شوند، رامیرز را راهی تهران کرد.)
● گل زدن
از مجموع ۳۳۱ گل به ثمر رسیده در ۱۲۵ بازی از جام باشگاههای اروپا ۶۸ گل ماحصل پاس دادن (پاسکاری) و پاس در عمق بوده است. ۴۰ گل براساس یک - دو و یا پاس دیواری (همکاری سه بازیکن) و ۴۷ گل بر پایه سانتر از کنارین به ثمر رسیده است. این رقم برای گل زدن حاصل از دریبل کردن به عدد ۱۲ میرسد.
برای لااقل ۲۷۰ دقیقه بازی مقابل مکزیک، پرتغال و آنگولا نقشههای برانکو برای رسیدن به گل چگونه تعریف میشوند؟
یک - دوی معدنچی و دایی برای رسیدن به گل مقابل چین تایپه کافی بود. اصرار بر اجرای سادهترین قواعد ترکیبی در فوتبال - مثل یک - دو و پاس به درهای طلایی - همچنانکه در آمار بالا میبینیم بهترین راه رسیدن به گل است.
آیا برانکو و یارانش میتوانند در جام جهانی زیباترین و موِثرترین نوع فوتبال خلاق ایرانی را در عین سادگی به نمایش بگذارند؟