جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

بکهام, آری یا نه


بکهام, آری یا نه

دیوید بکهام را نباید از تیم ملی کنار گذاشت درخواست هائی که برای کنار گذاشتن این بازیکن شنیده می شود به خاطر شهرت وی است نه به خاطر قابلیت هایش

دیوید بکهام در کانون بحث‌های مربوط به تیم ملی انگلستان قرار دارد و این در حالی است که این تیم طی چند روز آینده با یونان بازی دوستانه برگزار می‌کند. برخی مخالف حضور وی در تیم ملی و برخی دیگر موافق تداوم بازی‌های وی هستند. در میان اینافراد می‌توان به جری فرانسیس و دیوید پلات اشاره کرد که هرکدام نماینده یکی از ۲ تیم موافق و مخالف بکهام هستند. این ۲ کاپیتان اسبق تیم انگلستان هر کدام به دلایل خود در رابطه یا حمایت از بکهام یا مخالفت با وی پرداخته‌اند که در زیر می‌آید:

● موافق

مطمئن نیستم که آستیومک کلارن مربی جدید انگلستان برای بازی مقابل یونان، دیوید بکهام را دعوت نکند، اما اگر من مربی تیم ملی بودم او را دعوت نمی‌کردم. به‌نظر من، وقت آن رسیده که آرون لنون به تیم ملی برده شود. بازیکنانی مثل او آینده تیم ملی هستند.

به اعتقاد من بیرون گذاشتن دیوید بکهام نمی‌تواند برای یک مربی تصمیم بزرگی باشد. مردم بر این باور هستند از آنجا که بکهام خود از کاپیتانی منصرف شده بدان معنا است که دریافته روزهای بازیگری‌اش به پایان رسیده است. در عین حال، من معتقدم که لزوماً نباید تجارب بکهام به‌عنوان یک عضو تیم ملی را نادیده گرفت.

به‌نظر من، اگر تری ونه بلز دستیار استیو می‌شد ترکیب خوبی در کادر مربیگری به‌وجود می‌آمد. با این حال فکر نمی‌کنم که هر دوی آنها برای کنار زدن بکهام تعجیل کرده و یا بلافاصله پس از حضور در تیم ملی برای دعوت نکردن بکهام برنامه‌ریزی می‌کردند. من هم اگر مربی تیم بودم و در عین حال اگر استیو جرارد و فرانک لمپارد مصدوم می‌شدند بدون هیچ تردیدی بکهام را در میانه هافبک می‌گذاشتم، اما زمانی که صحبت از جناح راست هافبک به میان می‌آید وقت آن می‌ِرسد که لنون به بازی فرستاده شود. او مرا به یاد جیمی جانستون بازیکن فقید سلنیک می‌اندازد. لنون مانند آن بازیکن جثه کوچکی دارد، اما بسیار سریع است و به سرعت تغییر مسیر می‌دهد. مرکز ثقل او پائین است. وی هر لحظه در جای متفاوتی از زمین جای می‌گیرد. بازی‌های آرون را در ۳ یا ۴ بازی آخر تاتنهام در فصل گذشته دیدم و واقعاً فرم بسیار خوبی داشت. در حال حاضر لنون به ۹۰ دقیقه بازی ملی نیاز دارد تا خود را نشان دهد.

در جام جهانی اخیر هنگامی‌که لون نیمکت‌نشین شد آشفته و عصبانی نشد. بنابراین چرا نباید در بازی‌های آینده از او استفاده شود؟ این را نیز باید به یاد داشت در شرایطی که انگلستان خوب بازی نمی‌کرد، لنون در فرصت‌هائی که برایش فراهم شد تأثیرگذار ظاهر می‌شد. بازی انگلستان مقابل ترینیدادو توباگو را به یاد بیاورید. در آن دیدار با وجودی که وین رونی بار زیادی را بر دوش می‌کشید و چهره مؤثری از خود به نمایش گذاشت، اما این لنون بود که بازی متفاوتی ارائه داد.

در مرحله یک‌چهارم نهائی در بازی انگلستان مقابل پرتغال که لنون به‌جای بکهام وارد زمین شد باز هم نمایش خیره‌کننده‌ای داشت.

او زمانی‌که پا به توپ می‌شد توان دفاعی انگلستان بالا می‌رفت، در مورد بکهام اینگونه نبود، اما این به معنای کم ارزش کردن کارهای بکهام نیست. او همواره بازیکنی خوب و کاپیتانی خوب برای انگلستان بوده است، اما با لنون تفاوت دارد و لنون بازیکنی است که می‌تواند بازیکن حریف را پشت سر بگذارد و از لبه خط کناری زمین به جلو بتازد. به‌نظر، مهمترین مشکلی که بکهام داشته این است که او هرگز نتوانسته دریابد که خواهان بازی در سمت راست هافبک است یا در وسط آن. بزرگترین سرمایه وی در دادن پاس‌های دیدنی به یارانش است، اما در عین حال بدون گذر از بازیکن حریف می‌تواند توپ را سانتر کند.

زمانی‌که در سمت راست بازی می‌کرده چنین به‌نظر رسیده است که می‌خواهد در خط هافبک میانی بازی کند و این برایش سردرگم‌کننده بوده است. زمانی‌که یک هافبک را در پست طبیعی‌اش می‌گذارید می‌توانید مطمئن باشید که او توپ را به خط حمله تیم می‌رساند. همیشه دوست داشتم گذشتن هافبک‌های کناری از مدافع‌های آخر را ببینیم و در تاتنهام و رنجرز به این خواسته‌ام می‌رسیدم. آخرین بازی که تیم انگلستان شاهد چنین اتفاقی بود زمانی بود که لنون در جام جهانی بازی کرد. نمی‌دانم که در بازی مقابل یونان، لنون آغازگر بازی خواهد بود یا نه. اما من آینده خوبی برایش پیش‌بینی می‌کنم.

● مخالف

▪ دیوید پلات: کاپیتان سابق تیم ملی و مربی سابق تیم زیر ۲۱ سال انلگستان.

دیوید بکهام را نباید از تیم ملی کنار گذاشت. درخواست‌هائی که برای کنار گذاشتن این بازیکن شنیده می‌شود به خاطر شهرت وی است نه به خاطر قابلیت‌هایش. مطبوعات مطالب زیادی درباره‌اش نوشته‌اند و شاید این روند تا سالیان متمادی ادامه یابد.

من دلیلی نمی‌بینم که بکهام در میان ۱۱ بازیکن برتر انگلستان نباشد. بنابراین باید نقش شایسته‌ای به وی داده شود. موقعیت و وضعیت وی شبیه استیون جرارد و فرانک لمپارد است. بنابراین باید ترکیبی انتخاب شود که جائی برای بکهام وجود داشته باشد. می‌گویند آرون لنون و شون رایت فیلیپس باید جانشین بکهام شوند، اما مسئله اینجا است که آنها امتحان خود را پس نداده‌اند و نتوانسته‌اند آنگونه که لازم است توانمندی‌های خود را ثابت کنند. این ۲ بازیکن سوژه‌های جدیدی برای مطبوعات هستند به همین دلیل است که به آنها زیاد بهاء داده می‌شود.

بکهام تا ۲ یا ۳ سال دیگر در اوج خواهد بود و من معتقدم که بازنشستگی او مانند زین‌الدین زیدان خواهد بود. اگرچه احتمال ی‌رود وی به این نتیجه برسد که توانائی بازی در سطح برتر را ندارد، اما تا زمانی‌که در آن سطح قرار دارد تمام توانش را به‌کار خواهد بست. بکهام با خودش بسیار صادق است. به‌نظر من، اگر انگلستان به تورنمنت دیگری مانند جام جهانی با یورو ۲۰۰۸ راه یابد، بکهام موفقیت قابل توجهی خواهد داشت.

مربیان معمولاً به بازی‌های مقدماتی اهمیت زیادی می‌دهند، زیرا براساس آنها تصمیم می‌گیرند که کدام بازیکن در تورنمنت اصلی قابلیت بالاتری خواهند داشت. بکهام قادر است که در بازی‌های مقدماتی موفق شود و در بازی‌های یورو ۲۰۰۸ نیز حضور یابد.

علاوه بر اینها باید ۲ جام جهانی اخیر را نیز به یاد بیاورید. در تورنمنت ۲۰۰۲ می‌گفتند که بکهام آماده نیست. اما او از روی نقطه کرنر توپ را برای سول کمپل فرستاد و کمپل به سوئد گل زد.

سپس بکهام در پنالتی به آرژانتین گل زد و در پیروزی ۳ بر صفر مقابل دانمارک از روی نقطه کرنر برای ریوفردیناند پاس گل داد و یک پاس گل هم به امیل هسکی داد.

عملکرد بکهام در تابستان امسال بسیار بهتر بود. او مقابل پاراگوئه یک ضربه آزاد زد که پس از برخورد به بازیکن حریف وارد دروازه شد و در دیدار مقابل ترینیدادوتوباگو با یک سانتر پاس گل به پیترکراچ داد. سپس روی یک ضربه آزاد دیگر به اکوادور گل زد.

اما مردم فکر می‌کنند که بکهام برای آنها هیچ کاری نکرده است و این در حالی است که گل‌ها و پاس گل‌های او قابل توجه است. او تاکنون در ۳ جام جهانی پیاپی گل زده و این‌کار بسیار دشواری است. اصلاً بازی در سومین جام متوالی دشوار است.

درصد زیادی از گل‌های به ثمر رسیده در تورنمنت‌های بزرگ در ضربات شروع مجدد بازی حاصل شده است و چه چیز بهتر از اینکه بکهام را در اختیار داشت تا اینگونه گل بزند. به ضربات آزاد داخل پا، سانترها و کرنرهایش فکر کنید. نمی‌توان از چنین توانمندی‌هائی صرف‌نظر کرد.

اما مشکل استیومک کلارن همان است که اریکسون با آن روبرو بود یعنی اینکه چگونه از جرارد و لمپارد استفاده بکند و چگونه از تأثیر زوج لمپارد و جرارد بر بکهام بکاهد. او باید سیستمی بیابد که برای همه مؤثر و مناسب باشد و به‌نظر من هافبک ۳ نفره بهترین راه‌حل خواهد بود. اریکسون هر کاری کرد تا از بهترین بازیکنان استفاده کند و دیوید بکهام هنوز یکی از آن بهترین‌ها است.

منبع: گاردین



همچنین مشاهده کنید