جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

خوبی های داشتن فرزند


خوبی های داشتن فرزند

تک فرزندی برای جامعه پویا, شرایط خوبی به شمار نمی آید

یاد آن روزها بخیر؛ آن روزهایی که وقتی خاله‌ها و دایی‌ها، عمه‌ها و عموها یا دوستان و آشنایان دور هم جمع می‌شدند، انگار دنیا را به بچه‌ها می‌دادند؛ خوشحالی چنان در وجودشان می‌جوشید که سر و صدای‌شان فضای خانه را پر می‌کرد.

گاهی در این جمع‌های خانوادگی تعداد بچه‌ها آنقدر زیاد می‌شد که مادرها مجبور می‌شدند ساعاتی از روز که بزرگ‌ترها در حال استراحت هستند، آنها را دور از هم نگه دارند یا به اجبار آنها را هم بخوابانند تا سر و صدای‌شان دیگران را اذیت نکند.

در آن روزگار، بچه‌ها مفهومی به نام تنهایی را نمی‌شناختند. آن روزها اگر یک روز دختر خاله نبود، بچه همسایه جایش را برای بازی پر می‌کرد و اگر اجازه بازی با فرزند همسایه صادر نمی‌شد، حتما بچه‌های دایی می‌توانستند او را از تنهایی دربیاورند.

حالا اما ماجرا برعکس شده است، این روزها اگر اعضای خانواده دور هم جمع شوند و چند ساعتی کنار هم باشند، معمولا یا بچه‌ای در میان‌شان جست‌وخیز نمی‌کند یا تنها یکی دو کودک را می‌بینی که خیلی هم اهل بازی با هم سن و سال‌ها نیستند؛ به همین دلیل سر و صدایی هم ندارند، اما آیا می‌شود نام این بی‌سر و صدایی را آرامش گذاشت؟ در این دوره، بسیاری از زن و شوهرهای جوان ترجیح می‌دهند یا بچه‌دار نشوند یا تنها یک فرزند داشته باشند، البته هرکدام از آنها هم دلیل خاصی برای این تصمیم دارند.

شادی، یکی از مادرهای جوانی است که وقتی بیست‌وپنج ساله‌ بود، اولین فرزندش را به دنیا آورد و فکر می‌کند همین یک بچه برای زندگی مشترکش کافی است.

او می‌گوید: همین قدر که بتوانم او را درست تربیت کنم، هنر کرده‌ام! من از صبح تا ساعت شش بعدازظهر در محل کارم هستم و وقتی به خانه برمی‌گردم دیگر توانی برای رسیدگی به کارهای دخترم ندارم. وقتی بچه بودم، مادرم از صبح تا شب در خانه بود و به کارهای خانه و بچه‌ها می‌رسید، برای همین هم نگهداری از من و چهار خواهر و برادر دیگر برایش خیلی سخت نبود.

سمانه هم براین باور است که مادرهای قدیمی به کیفیت زندگی بچه‌ها اهمیتی نمی‌دادند. همین که آنها گرسنه نبودند، کافی بود، اما در این دوران شرایط فرق کرده است؛ حالا بچه‌ها باید بیشتر از قبل درس بخوانند، در کلاس‌های هنری شرکت کنند، مهارت‌های بیشتری بیاموزند و تمام این کارها هم وظیفه مادر شده است. پس حالا برای تربیت فرزندمان به وقت بیشتر و حتی یک نیروی کمکی نیاز داریم.

شیوع این نگاه، اتفاقی و ناگهانی نبوده و نیست و به‌طور حتم مسائلی در جامعه ما پیش آمده که جوانان را به این سو سوق داده است و باعث شده آنها تصمیم بگیرند بچه‌دار نشوند یا تنها یک فرزند داشته باشند.

طیبه میرزا اسکندری، کارشناس ارشد جامعه‌شناسی در گفت‌وگو با «جام‌جم» درباره علل ایجاد این پدیده چنین توضیح می‌دهد: تغییر الگوی زندگی زوج‌های جوان و بویژه خانم‌ها یکی از عللی است که موجب می‌شود آنها تمایلی به بچه‌دار شدن نداشته باشند. می‌توان گفت داشتن تحصیلات عالی، شغل خوب و اولویت‌هایی که این نوع زندگی به ما تحمیل می‌کند، باعث می‌شود خیلی از زوج‌های جوان در اوایل ازدواج یا اصلا به بچه‌دار شدن فکر نکنند یا با تاخیر زمانی قابل توجهی به فکر این مساله بیفتند.

این جامعه‌شناس با اشاره به نوع نگاه جوانان به زندگی یادآور می‌شود: راحت‌طلبی و فردگرایی هم موجب می‌شود زوج‌های جوان تمایلی به بچه‌دار شدن نداشته باشند.

شاید برای خیلی‌ها این موضوع قابل درک نباشد، اما بعضی از جوانان، بچه را موجودی دست و پاگیر می‌بینند که خوش‌ بودن، استراحت و لذت‌ بردن را محدود می‌کند و موجب می‌شود والدین بخصوص مادر، آسایش و راحتی نداشته باشد.

طبیعی است با چنین طرز فکری، زوج‌ها تمایلی برای درگیر کردن خودشان نداشته باشند و حضور یک فرزند در جمع خانواده را به سال‌های دورتر موکول کنند.

● خودخواهی یا مشکلات دوران کودکی؟

بعضی‌ها می‌گویند ما آمادگی بچه‌دار شدن نداریم شاید به این دلیل که هنوز خودشان را بچه مامان و بابا می‌دانند، نه افراد بالغی که باید تحمل بار یک زندگی جدید را داشته باشند.

دکتر پروین ناظمی، روان‌شناس و مدرس دانشگاه در این خصوص به «جام‌جم» می‌گوید: چنین دیدگاهی می‌تواند بر اثر یک نگاه خودخواهانه نیز ایجاد شود. به این معنا که گاه مادر یا پدر فکر می‌کنند چرا باید وقت‌، جوانی و انرژی‌شان را وقف فرزندی کنند که در آینده قرار است دنبال زندگی خودش برود.

این روان‌شناس با تاکید بر اهمیت احساس مسوولیت برای بچه‌دار شدن ادامه می‌‌دهد: مسلما زن و شوهر برای فرزند داشتن باید احساس مسوولیت و آمادگی لازم را داشته باشند اما با توجه به این‌که برخی جوانان امروز، در دوران کودکی حمایت بیش از حدی از والدین دریافت کرده‌اند، هنوز توان پذیرش مسئولیت زندگی مستقل را ندارند و حتی احساس بچگی می‌کنند.

به گفته دکتر ناظمی، روابط نه‌چندان مناسب پدر و مادران این زوج‌های جوان هم می‌تواند موجب ‌شود دیدگاه آنها نسبت به بچه‌دار شدن تغییر کرده و منفی شود. بنابراین ممکن است زوج‌های امروزی به دلیل مشکلاتی که خودشان در دوران کودکی داشته‌اند، ترجیح ‌دهند کودک دیگری را با این مشکلات روبه‌رو نکنند.

این روان‌شناس می‌افزاید: سرگرمی‌ها و مشغولیت‌ این دوران هم بیشتر از قبل شده است و جوانان درگیر مسائل مختلفی هستند. بنابراین گروهی وجود بچه را نوعی مزاحمت می‌دانند که موجب می‌شود کار و زندگی آنها تغییر کرده و آرامش‌شان دستخوش تلاطم و دگرگونی شود.

● خرج خودمان را هم به زور درمی‌آوریم

محمدمهدی که هشت سال است ازدواج کرده و هنوز فرزندی ندارد، می‌گوید: من خرج زندگی خودم و زنم را بسختی تامین می‌کنم، چه برسد به این‌که کودکی هم به جمع ما اضافه شود. فکر کنید خرج و مخارج او چقدر است؟ از پوشک و شیرخشک گرفته تا هزینه‌های درمان و لباس، وقتی هم که بزرگ‌تر شود، باید به فکر خرج و مخارج درس و مدرسه‌اش باشیم. پس همین بهتر که ما دو نفر تنها زندگی کنیم تا ببینیم آینده چه شرایطی برای‌مان رقم می‌زند.

میرزا اسکندری در این زمینه می‌گوید: مسائل اقتصادی موضوع مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد. به هرحال، در زندگی شهری و در جامعه کنونی افراد برای هرگونه تغییری که در زندگی‌شان ایجاد می‌شود باید برنامه داشته باشند و تامین و چگونگی هزینه‌های مربوط به آن را محاسبه کنند. بچه‌دار شدن هم یکی از تغییرات مهم زندگی است که زن و شوهر حتما در مورد مسائل اقتصادی مربوط به آن فکر می‌کنند.

گاهی زوج‌های جوان زندگی مشترک‌شان را از ابتدا با مشکلات اقتصادی شروع می‌کنند و به همین دلیل وقتی موضوع بچه‌دار شدن مطرح می‌شود، فکر می‌کنند بهتر است منتظر شوند تا شرایط کمی بهتر شود.

این کارشناس ارشد جامعه‌شناسی با اشاره به این‌که نوع و شیوه تربیت بچه با گذشته تفاوت یافته، می‌افزاید: این روزها امکانات مورد نیاز زندگی کودک با گذشته تفاوت اساسی پیدا کرده است. در نتیجه از نظر زوج‌های جوان، تربیت مناسب بچه به هزینه‌های زیادی نیاز دارد و به همین دلیل زمانی بچه‌دار می‌شوند که امکان این میزان هزینه کردن برای‌شان وجود داشته باشد.

دکتر ناظمی نیز در این‌باره می‌گوید: بچه‌ها هم باید محدودیت را درک کنند و لازم نیست تمام امکانات برای‌شان فراهم شود. بعضی از زوج‌های جوان شاید به‌دلیل محرومیت‌های دوران کودکی خودشان یا حمایت بیش از حد والدین‌شان می‌خواهند فرزندشان هیچ کمبودی نداشته باشد، اما باید بدانند انتظار کشیدن و حس کردن بعضی از محدودیت‌ها برای بچه‌ها لازم است.

● این اتفاق خوب است یا بد؟

با توجه به آنچه گفته شد، خیلی از زوج‌های جوان تصمیم می‌گیرند یا بچه‌دار نشوند یا پس از گذشت مدتی به نسبت طولانی بعد از ازدواج بچه‌ای به دنیا بیاورند که معمولا همان یک بچه هم برای‌شان کافی است و اصلا به داشتن بچه‌های بیشتر فکر نمی‌کنند.

میرزا اسکندری ضمن منفی دانستن چنین پدیده‌ای، می‌گوید: این اتفاق برای یک جامعه پویا، شرایط خوبی به حساب نمی‌آید و تا زمانی که نتوانیم نگرش‌مان را نسبت به زندگی تغییر دهیم و دیدگاه‌مان را به جایگاه زن و خانواده و اولویت‌ آنها اصلاح کنیم، طبیعی است بچه‌دار شدن وظیفه‌ای دشوار و گاه غیرممکن تلقی می‌شود. پس تنها راه بهبود این وضع، تغییر نگاه نسبت به زندگی است.

● بچه وسیله‌ای برای ادامه زندگی نیست

اگر پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های ما می‌شنیدند روزی می‌آید که مردم نمی‌خواهند بچه‌دار شوند یا حداکثر دل به تک فرزندی خوش می‌کنند، حسابی جا می‌خوردند و دهان‌شان از تعجب باز می‌ماند، اما خوب یا بد، حالا این‌طور شده است.

دکتر ناظمی با اشاره به این‌که احساس فداکاری و گذشت مادر یا پدر نسبت به فرزند، حسی فوق‌العاده و برتر است توضیح می‌دهد: وقتی زوجی تصمیم می‌گیرد بچه‌ نداشته باشد، رابطه بین آنها با زن و مردی که دارای یک خانواده کامل هستند، متفاوت است. به این معنا که گویی رابطه‌شان تکامل نیافته است. البته این موضوع به هیچ‌وجه به آن معنا نیست که به کودک به عنوان وسیله‌ای برای حفظ زندگی زن و مرد نگاه کنیم، بلکه بچه حاصل و ثمره زندگی عاشقانه زوج‌هایی است که رابطه خوبی با هم دارند.

وی می‌افزاید: بچه‌دار شدن و تربیت کردن او احساس خاصی است که تنها والدین می‌توانند آن را درک کنند اما متاسفانه این حس که برای ادامه یک زندگی و نه فقط برای با هم بودن لازم است، این روزها کمتر دیده می‌شود. نکته مهم دیگر این‌که در این خانواده‌های دو نفره، انگیزه درآمدزایی و کار کردن هم بتدریج از بین می‌رود و زن و مرد فکر می‌کنند برای چه باید اینقدر کار کرد.

● نصیحت کردن جواب نمی‌دهد

خیلی از زوج‌های جوان بدون این‌که دلیل خاصی برای این تصمیم داشته باشند، اعلام می‌کنند بچه نمی‌خواهند و دوست ندارند پدر و مادر شوند. گروهی از آنها با افتخار این مطالب را می‌گویند و تصور می‌کنند چنین تصمیمی به معنای نوعی بلوغ فکری یا به قول برخی‌ها امروزی بودن است.

میرزا اسکندری در مورد این گروه می‌گوید: متأسفانه برخی‌ها فکر می‌کنند اگر در تمام موارد مانند اهالی کشورهای دیگر عمل کنند، انسان‌های موفقی خواهند بود. بنابراین گروهی از جوانان در مورد بچه‌دار شدن نیز از آنها تقلید می‌کنند.

این در حالی است که الگوی بچه‌دار شدن و نگاه به خانواده در آمریکا یا اروپا با کشور ما تفاوت دارد. حتی میان شهروندان آمریکایی یا اروپایی نیز تفاوت عمده‌ای در طرز نگاه به ازدواج، روابط خانوادگی و بچه‌دار شدن وجود دارد. همچنین باید یاد بگیریم الگوی معمولی زندگی شهروندان غربی با آنچه در فیلم‌ها و تبلیغات مشاهده می‌شود، تفاوت دارد.

این جامعه‌شناس یادآور می‌شود: باید این نکته را هم در نظر بگیریم که با نصیحت و توصیه‌ نمی‌توان این وضع را تغییر داد و اگر قرار است چنین تحولی در جامعه ایجاد شود، حتما باید شرایط مناسب فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مهیا شود تا زوج‌های جوان بتدریج و در طول زمان به موضوع بچه و خانواده طور دیگری نگاه کنند و بیندیشند.

نیلوفر اسعدی‌بیگی



همچنین مشاهده کنید