سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

تقابل شرق و غرب یا تهاجم فرهنگی


تقابل شرق و غرب یا تهاجم فرهنگی

اهمیت سرمایه انسانی و اجتماعی در دستیابی به توسعه پایدار, اهمیت توجه به فرهنگ را بیشتر می کند فرهنگ, هم مبنای توسعه پایدار است و هم یکی از اهداف توسعه ای فرهنگ ماهیتی پویا و دینامیک دارد و از آن مهم تر, فرهنگ موجودیتی است که قابل تغییر است

● مهندسی فرهنگ، جزء مهم در توسعه همه‌جانبه

اهمیت سرمایه انسانی و اجتماعی در دستیابی به توسعه پایدار، اهمیت توجه به فرهنگ را بیشتر می‌کند. فرهنگ، هم مبنای توسعه پایدار است و هم یکی از اهداف توسعه‌ای. فرهنگ ماهیتی پویا و دینامیک دارد و از آن مهم‌تر، فرهنگ موجودیتی است که قابل تغییر است. این موضوع در مسیر توسعه فرهنگی موجب امیدواری می‌شود، بنابراین می‌توان روی مقوله فرهنگ کار کرد و آن را تغییر داد. این مباحث سبب شده تا «مهندسی فرهنگ» به عنوان جزیی مهم در توسعه همه جانبه جوامع مورد توجه قرار بگیرد. طی چند دهه گذشته، تحولات فرهنگی زیادی در کشورهای در حال توسعه رخ داده است. ریشه این تحولات در تقابل و تداخل فرهنگ غربی و فرهنگ شرقی است که گاهی از آن با نام «تهاجم فرهنگی» یاد می‌شود.

● فرهنگ شرقی و فرهنگ غربی

در سطح جهان از دیرباز فرهنگ غرب و شرق وجود داشته‌اند که قرن‌ها جدا از یکدیگر و با تفاوت‌های زیادی به حیات خود ادامه می‌دهند. فرهنگ شرقی یک فرهنگ عمیق باطنی است. حداقل تظاهرات ظاهری را دارد و عمده توجه آن به باطن افراد است. از سوی دیگر، فرهنگ غربی براساس تظاهرات ظاهری استوار است و بسیار پرزرق و برق است. توسعه رسانه‌ای و جهانی‌شدن سبب شد تا این دو فرهنگ با یکدیگر برخورد کنند و در بسیاری از کشورها موجب شد تا فرهنگ ریشه‌دار آنها به کلی منقلب شود که اغلب اوقات به صورت منفی و از نوع استحاله فرهنگی اتفاق افتاده است. به لحاظ تفاوت ماهیت و درون‌گرا بودن فرهنگ شرقی، در اغلب اوقات تحت تاثیر فرهنگ غرب قرار گرفته است، چرا که بیشتر جلوه‌های فرهنگ غربی جلوه‌های حسی سطحی است. اما فرهنگ شرقی به طورعمده با جلوه‌های حسی عمقی سر و کار دارد و نیازمند تفکر و تدبر است.به همین لحاظ وقتی جوانان شرقی به سن بلوغ می‌رسند، آن چیزی که برای آنها جذاب است، فرهنگ غربی است. مطالعات زیادی با هدف بررسی نتایج برخورد این‌دوفرهنگ انجام شده است که در بیشتر آنها دیده شده در رقابت میان آنها، گرایش افراد به سمت فرهنگ غرب بوده است. نمونه‌های این رخداد را می‌توانیم در کشورهای آسیای میانه یا آسیای جنوب شرقی ببینیم. این رخداد در جایی که کشورها سعی نکردند فرهنگ خود را به شکل صحیحی به جوانان‌شان انتقال دهند، بیشتر دیده می‌شود. این موضوع تا جایی پیشرفت کرد که اکنون توسعه با مدرنیزه شدن و غربی‌شدن یکی شده است و این‌طور تصور می‌شود که اگر کشوری بخواهد توسعه پیدا کند، باید کارهایی که غربی‌ها انجام داده‌اند را انجام دهد.

● استحاله فرهنگ شرقی

غالب شدن یک فرهنگ ظاهری بر یک کشور، عوارض زیادی به همراه دارد. به عنوان مثال، وقتی ظاهرگرایی، جای توجه به باطن را می‌گیرد، افراد به جای گوهر درون خود، به تربیت پوسته برون خود اهمیت می‌دهند یا اگر تحصیل علم و دانش به خودی‌خود خوب بوده است، اکنون جای خود را به مدرک‌گرایی می‌دهد. اینها نتیجه آن است که فرهنگ شرقی، ظاهری و برونی شده است. پس مظاهر آن هم باید ظاهری باشد. این موضوع به لحاظ آنکه یکی از آسیب‌هایی است که در بسیاری از کشورها رخ داده است، باید در کشور ما هم مورد توجه بیشتری قرار گیرد.یکی از راهکارهایی که می‌شود به آن توجه کرد، پیداکردن نمودهای بیرونی جذاب برای ارزش‌های فرهنگی خودمان است تا جوانان جذب آن شوند. در غیر این صورت، جوانان برای پرکردن خلاءهای خود به سراغ فرهنگ غربی خواهند رفت.

● یونسکو و کشف سه انحراف فرهنگی

در سال‌های اخیر مطالعه‌ای از سوی یونسکو انجام شد و هدف، آن بود تا ببینند که چه جریانات فرهنگی در سطح جهان و در کشورهای در حال توسعه، در حال رخ دادن است. نتیجه این مطالعه، سه مسیر عمده را نشان داد که سرمنشأ بسیاری از انحرافات‌ فرهنگ‌ها است. به همین لحاظ، مسوولان یونسکو برای حفظ فرهنگ‌ها توصیه کردند که برای مقابله با این سه انحراف، چاره‌اندیشی شود.

● توجه به منافع شخصی

اولین موردی که در بسیای از فرهنگ‌ها در حال وقوع است، تغییر دیدگاه مردم از توجه به منافع عمومی به سمت توجه به منافع فردی است. در بسیاری از کشورها، منافع عمومی در اولویت قرار داشته‌اند. در حالی که اکنون این اولویت‌بندی در ذهن مردم جهان در حال تغییر است و فرهنگ فردگرا جای آن را می‌گیرد. به دنبال این تغییر نگرش، پیامدهای خاصی نیز بروز کرده‌اند. از جمله کاهش اعتماد عمومی، کاهش قانون‌مداری و کم‌شدن وجدان کاری.

● حس مقهوریت تکنولوژیک

یک فرد جهان سومی وقتی می‌بیند که بیشتر تکنولوژی‌هایی که از آنها استفاده می‌کند از سوی دیگر کشورها ساخته شده است، دچار نوعی ناامیدی می‌شود. به این ترتیب، مردم این کشور‌ها تصور می‌کنند که ساخت این تجهیزات فقط از عهده کشورهای توسعه یافته برمی‌آید و آنها خودباوری خود را از دست می‌دهند که سرمنشا بسیاری از شکست‌ها خواهد بود. به‌همین لحاظ به جاست که دستاوردهای علمی و فنی خود را بزرگ کنیم تا با ایجاد اعتماد به نفس لازم، از افسرده‌شدن جامعه جلوگیری کنیم. ناسازگاری علم و سننسومین مسیر اشتباهی که بسیاری از فرهنگ‌ها به آن وارد شده‌اند، تقویت دیدگاهی است که علم و خرد را در برابر ارزش‌ها و آداب و سنن می‌داند. در موارد بسیاری دیده شده که با چکش علم و خرد، سنت‌های خود را نابود می‌کنیم و برعکس، با چکش ارزش‌ها و سنت‌ها، علم و خرد را می‌کوبیم. اما این دو موضوع ضدیتی با هم ندارند.

● تفاوت شرق با غرب

در بسیاری از کشورهای غربی، هدف نهایی توسعه، رفاه اجتماعی است که بیشتر جنبه‌های مادی دارد. در هدف‌گذاری‌ها، کشور ما از غربی‌ها جلوتر است، چرا که در کنار مقولات مادی، تعالی معنوی نیز محوریت دارد. به نظر می‌رسد در شرایط کنونی که تقابل فرهنگ‌ها تبعات ناخوشایندی برای کشورها به ارمغان آورده و می‌آورد، باید بتوانیم بین روش‌شناسی مداخلات فرهنگی و ارزش‌گذاری بومی خود، ارتباط مناسبی برقرار کنیم. در این زمینه نه می‌توانیم از روش‌شناسی مهندسی فرهنگی اجتناب کنیم و نه می‌توانیم بگوییم که چون روش مال آنها است، باید هدف آنها را نیز اجرایی کنیم. گره‌زدن این دو مقوله با یکدیگر می‌تواند نقشه کلان فرهنگی کشور را برای ما به ارمغان بیاورد.



همچنین مشاهده کنید