سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
آسمان بار امانت نتوانست کشید
بدون شک، همة ما علاقهمندیم که هر چه بیشتر، با مفاهیم عمیق آیات قرآن، آشنا شویم و آنها را در زندگی خود به کار بریم؛ اما شاید مراجعه به تفاسیر مختلف جهت دستیابی به این هدف، برایمان امکانپذیر نباشد و یا حوصله انجام این کار را نداشته باشیم؛ از این رو، از این پس، در هر شمارة پرسمان، در این صفحه، بر اساس یک پرسش قرآنی، به شرح مختصر یکی از آیات قرآن خواهیم پرداخت و امیدواریم که این کار، جرقه و مقدمهای برای آشنایی بیشتر خوانندگان نشریه، با قرآن و مفاهیم بلند آن باشد.
«إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَی السَّمواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً۱؛ ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم؛ ولی آنها از حمل آن خودداری کردند و از آن هراس داشتند؛ اما انسان، این بار را بر دوش کشید. او بسیار ظالم و جاهل بود [قدر این مقام عظیم را نشاخت و به خود ستم کرد]».
▪ خداوند در این آیه از عرضة امانت خود به آسمانها و زمین و کوهها سخن میگوید و این که جز انسان، کسی آن را نپذیرفت؛ آن امانت که خداوند بر انسان عرضه کرد، چه بود و چرا بعد از آن که انسان آن بار امانت را پذیرفت، لقب ظلوم و جهول به او داده شد؟
در این آیة شریف، خداوند متعال، جایگاه ویژه و ظرفیت و استعداد عظیم انسان را بیان میکند و متذکر میشود اگر انسان موقعیت خود را دریابد و جایگاه خود را در عالم و جهان هستی، چنان که هست در یابد، به چه اوجی از کمال و عظمت نایل میگردد. در این جا چند نکتة زیر قابل توجه است:
۱) مفسران دربارة امانت، تفسیرهای مختلفی ذکر کردهاند که هر کدام در جای خود صحیح و به جا میباشد.
عدهای «امانت» را به «ولایت الهی» و مزین به زینت اسما و صفات الهی شدن و خداگونه گشتن تفسیر کردهاند و عدهای آن را به «معرفت» خداوند و برخی به «تعهد و مسئولیت» و پارهای به «تکالیف» و بعضی به «عقل» تفسیر کردهاند و چیزی که مهم میباشد، این است که تنها موجودی که میتواند هم در جهت کمال و هم در جهت پستی و سقوط، تا بینهایت پیش برود، انسان است و این خصوصیت، حتی در فرشتگان بزرگ نیز یافت نمیشود و این نیز مرهون اختیاری است که خداوند به انسان ارزانی داشته است که بتواند از پایینترین سطح ماده، به اوج اخلاص و آخرین قلة تکامل و مقام قرب الهی برسد.
۲) از همین جا معلوم میشود که عرضه کردن امانت بر آسمانها، زمین و کوهها و امتناع آنها از پذیرش این امانت، به این معناست که آنها به گونهای خلق شدهاند که استعداد و آمادگی لازم را برای تحمل این بار سنگین نداشتند و امتناع آنها، امتناع استعدادی و خلقی است؛ یعنی خداوند به جز انسان، به موجودی دیگر، این ظرفیت و گنجایش را نداده است و سرباز زدن کوهها، زمین و آسمانها به این معناست که آنها به زبان حال خود، عدم استعداد و شایستگی خود را برای پذیرش این امانت بزرگ الهی، اعلام کردند.
۳) در روایات متعددی امانت به قبول ولایت علی و اولاد طاهرشعلیهمالسلام تفسیر شده و شاید دلیلش این باشد که روشنترین مصداق ولایت الهی، همان ولایت ائمه علیهمالسلام میباشد و تحمل بار امانت الهی، جز با قبول ولایت آنها، ممکن نمیباشد.۲
در رابطه با ستمگری و نادانی که در این آیه آمده، تفاسیر متعددی وجود دارد که برخی عبارتند از:
۱) «جهول» به معنای «جهل ذاتی» است؛ یعنی انسان خود به خود و بدون عنایات الهی، در جهل و بیخبری است و اگر از هر طریقی علم و دانشی کسب میکند، همه از عنایات و فیوضات ربانی و به اصطلاح، علم افاضی است و حتی در مورد پیامبران و امامان علیهمالسلام نیز چنین است و تنها خداوند است که علم مطلق است و علم او ذاتی است و دیگر موجودات، همگی به او وابستهاند.
۲) «جهول» به معنای «جهل نسبی» است؛ یعنی انسان هر اندازه دانش بیاموزد و معرفت کسب کند، دانستههای او در برابر نادانستههایش، آن چنان اندکند که گویی قطرهای در برابر دریا میباشد.
۳) جهل دیگری که با سیاق این آیه سازگارتر است، ناآگاهی نسبت به رسالت الهی انسان و تکلیف و لوازم آن میباشد و از همین جاست که ظلوم بودن نیز رخ مینماید؛ زیرا عدم توجه جدی به وظایفی که انسان در برابر خالق خویش دارد، موجب سرپیچی از فرامین وی و ستم در ابعاد و اشکال مختلف آن میگردد و این، وضعیتی است که اکثر مردم جهان گرفتار آنند. پس انتساب جهول و ظلوم به انسان، به طور مطلق نیست؛ بلکه نسبی است و حتی به طور یکسان نیست؛ بلکه با مراتب مختلف است. البته این کمبود، قابل رفع است و یکی از فلسفههای بعثت انبیا، آگاهی بخشی به انسان است.
نکتة دیگر آن که در برابر ظلوم و جهول، نقطة مقابلی وجود دارد و آن، عدل و علم است. موجودی که میتواند ظلوم و جهول باشد، حتماً باید بتواند عادل و عالم نیز باشد. بنابراین، نه تنها این دو صفت در این آیه، مذمتی برای انسان نیست، بلکه به گونهای ظریف، مدح انسان است. بنابراین، میتوان آیه را این گونه تفسیر نمود: «ما امانت را بر آسمان و زمین عرضه نمودیم؛ ولی آنها از تحمل آن سرپیچی کردند؛ اما انسان، آن را پذیرفت؛ زیرا او میتواند بسیار عادل و بسیار عالم باشد؛ اما بسیاری از انسانها، این استعداد و توانمندی خود را ضایع میکنند و ظلوم و جهول میباشند و به همین جهت، در آیة دیگری آمده است: «وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ».۳
بنا بر آن چه گفته شد، منظور از امانتی که در آیه ذکر شده، تفاسیر زیر است:
۱) ولایت الهی و کمال صفت عبودیت که از طریق معرفت و عمل صالح حاصل میشود.
۲) صفت اختیار و آزادی اراده.
۳) عقل که ملاک تکلیف و معیار ثواب و عقاب است.
۴) معرفت اللَّه.
۵) ولایت اهلبیت.
با کمی دقت، روشن میشود که این تفسیرهای مختلف، با هم متضاد نیستند. برای به دست آوردن پاسخ جامع، باید نظری به انسان بیفکنیم و ببینیم او چه دارد که آسمانها، زمین و کوهها، فاقد آن هستند. انسان، موجودی است با استعداد فوقالعاده که میتواند با استفاده از آن، مصداق کامل خلیفةالله شود و با کسب معرفت و تهذیب نفس، میتواند به کمالات و اوج افتخار برسد و از فرشتگان آسمان هم بگذرد. این استعداد، همراه با آزادی اراده و اختیار است؛ یعنی این راه را که از نقطهای شروع کرده و به سوی بینهایت میرود، با پای خود و با اختیار، طی میکند. آسمان، زمین و کوهها، دارای نوعی معرفت الهی هستند و ذکر و تسبیح خدا را میگویند و در برابر عظمت او، فروتن و متواضع هستند و سجده میکنند؛ ولی همه اینها به صورت تکوینی و اجباری است و به همین دلیل، تکاملی در آنها وجود ندارد. تنها موجودی که عرصههای قوس صعودی و نزولیاش بینهایت است و به طور نامحدود، قادر به پرواز به سوی قلة تکامل است و تمام این کارها را با اراده و اختیار انجام میدهد، انسان است و این است امانت الهی که همة موجودات از حمل آن سرباز زدند و انسان به میدان آمد و یک تنه، آن را بر دوش کشید. بنابراین، در یک جملة کوتاه و مختصر باید گفت که امانت الهی، استعداد خلافت الهی و قابلیت تکامل نامحدود یافتن، همراه با اراده و اختیار، برای رسیدن به مقام انسان کامل و بندة خاص خدا شدن و پذیرش ولایت الهیه است.
تعبیر دیگری نیز میتوان از این امانت یاد کرد و گفت: امانت الهی، همان تعهد و قبول مسئولیت است. بنابراین، آنها که امانت را صفت اختیار و آزادی انسان دانستند، به گوشهای از این امانت بزرگ اشاره کردند و آنها که آن را به عقل یا اعضای پیکر و واجبات و تکالیف تفسیر کردند، به سوی شاخهای دیگر از این درخت بزرگ و پربار، دست دراز کردند و میوهای چیدند.
در پایان اشاره به این نکته نیز شایان توجه است که امانت الهی را میتوان شامل همة نعمتها و همة تعهدات فردی و اجتماعی دانست که به عنوان امانت الهی در اختیار انسان است و انسان وظیفه دارد که به تعهدات خود عمل کند؛ اما متأسفانه بسیاری از انسانها به دلیل حرص، طمع و حسادت، از ادای این امانت الهی خودداری میکنند و عنوان ظلوم و جهول، سزاوار آنان میشود.
علیرضا مستشاری
پینوشت:
۱. احزاب، آیه ۷۲.
۲. ر.ک: طباطبایی، تفسیر المیزان، ج ۱۶، ص ۳۷۰؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه ج ۱۷، ص ۴۵۲.
۳. سبأ، آیة ۱۳.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران پاکستان مجلس شورای اسلامی رئیسی سید ابراهیم رئیسی عملیات وعده صادق ایران و پاکستان حجاب دولت مجلس رئیس جمهور دولت سیزدهم
تهران سیل پلیس هواشناسی بارش باران وزارت بهداشت شهرداری تهران فضای مجازی قتل سلامت سازمان هواشناسی آتش سوزی
بانک مرکزی خودرو قیمت خودرو ایران خودرو قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو دلار سایپا بورس تورم مالیات
کتاب تلویزیون سریال رادیو سینمای ایران محمدرضا گلزار نمایشگاه کتاب فیلم سینما تئاتر فیلم سینمایی معماری
کنکور ۱۴۰۳ دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان بنیاد ملی نخبگان
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه روسیه فلسطین جنگ غزه چین ترکیه اتحادیه اروپا اوکراین حماس طوفان الاقصی
فوتبال پرسپولیس استقلال باشگاه پرسپولیس اوسمار ویرا باشگاه استقلال رئال مادرید بارسلونا بازی سپاهان فوتسال لیگ برتر
گوگل همراه اول ایلان ماسک اپل شیائومی مایکروسافت هوش مصنوعی تبلیغات فناوری تلگرام سامسونگ ناسا
افسردگی یبوست پیری صبحانه