چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

غلبه بر محدودیت ها


غلبه بر محدودیت ها

نگاهی به سریال تلویزیونی «یادآوری» محصول شبکه آی فیلم

سریال یادآوری که این روزها از شبکه آی‌فیلم در حال پخش است، قصه و رویداد پیچیده‌یی را بیان نمی‌کند. یک خبرنگار تلویزیونی می‌تواند در نوشتن خبر مربوط به تولید و پخش این سریال، از این جمله‌بندی و عبارت استفاده کند: «یادآوری سریالی تلویزیونی است که داستان آن در میان چند خانواده ایرانی اتفاق می‌افتد. این خانواده‌ها هرکدام درگیر رویدادها و ماجراهایی خاص می‌شوند و این موضوع قصه اصلی سریال را شکل می‌دهد».

در سریال‌های ایرانی نمونه این ماجراها کمابیش رخ می‌دهد. یعنی همیشه آدم‌ها و شخصیت‌ها دچار ماجراها و اتفاق‌های خاص می‌شوند. سال‌هاست شخصیت‌های یک داستان عاشق هم می‌شوند، با هم ازدواج می‌کنند، بچه‌دار می‌شوند، حتی گرفتار دیو پلید اعتیاد شده و از هم جدا می‌شوند اما آنچه در یادآوری مشاهده می‌شود، نه این تصویر به‌شدت تکراری و ملال‌انگیز بلکه تصویر همین روابط و ارتباط‌ها از زاویه‌یی تازه و جدید است. با این توضیح که سریال در مجموعه‌یی تولید شده که درگیر خط قرمزها و محدودیت‌های بی‌دلیل شبکه‌های داخلی نبوده و بر همین اساس، توانسته بسیاری از جذابیت‌های دراماتیکی که سال‌هاست در شبکه‌های مختلف تلویزیونی نادیده گرفته می‌شوند را دستمایه کار خود قرار دهد.

یادآوری سرشار از اتفاق‌ها و رویدادهایی است که به‌طور معمول می‌توانند در یک سریال تلویزیونی، در چندین قسمت کش داده شوند و به مصالح سریال تبدیل شوند اما اینجا همه‌چیز تند و سریع رخ می‌دهد و ماجراها یکی پس از دیگری روایت می‌شوند و در نقطه‌یی به یکدیگر گره می‌خورند. مثلا ماجرای آدم‌ربایی تیمور و نصرت، در قسمت‌های اخیر به حضور عکاس جوان در برج گره می‌خورد و داستان با پتانسیلی قوی پیش می‌رود.

با تماشای سریال می‌توان نتیجه گرفت نویسنده اثر دنیای ذهنی گسترده‌یی دارد. حجم فراوانی از اتفاق‌ها و رویدادها در قصه رخ می‌دهد که گاهی به موازات یکدیگر و گاهی به صورت مستقل مطرح می‌شود. این شکل از روایت موازی در دنیا امری عادی است اما در تلویزیون چندان مسبوق به سابقه نیست و نویسندگان ترجیح می‌دهند تا قصه‌هایی عادی و معمول را به مرور و با چند شخصیت محدود در دست بگیرند و یک ماجرا را پیش ببرند. در این ساختار روایتی استفاده مناسب از عنصر «دیالوگ نویسی» به یکی از نقاط عطف سریال تبدیل شده است. در متون آموزشی فیلمنامه‌نویسی، دیالوگ کارکردهای مختلفی دارد. انتقال بخشی از اطلاعات اثر و حتی پردازش شخصیت‌ها به کمک دیالوگ صورت می‌گیرد. دیالوگ می‌تواند آهنگین و موزون باشد اما در اغلب آثار نمایشی، شخصیت‌ها به جای آنکه با یکدیگر «دیالوگ» رد و بدل کنند، با همدیگر «صحبت» می‌کنند. به عبارت ساده‌تر میان شخصیت‌ها حرف‌هایی ساده و عادی رد و بدل می‌شود نه سخنانی که متضمن اطلاعات خاصی باشد. حتی به این موضوع نیز توجه شده که متناسب با شخصیت هر نقش، دیالوگ حاوی اطلاعات تخصصی آن عرصه نیز باشد. مثلا می‌توان از دیالوگ افسر کلانتری با سرایدار ویلا نام برد که درباره یکدست بودن آدم‌ها، به این نکته اشاره می‌شود که همه گونی برنج که یکدست نمی‌شه و گاهی نیمدار هم می‌شه. این دیالوگ به واسطه بیان آن در جغرافیای شمال کشور، اشاره‌یی هم به مساله و موضوع مهم آن منطقه دارد.

یا در جایی دیگر وقتی قرار است خبر تصادف برادرزاده‌ها به عمو داده شود، این نوع دیالوگ رد و بدل می‌شود:

عمو: تصادف کردند؟

مامور کلانتری: تقریبا

عمو: تصادف تقریبی یعنی چی؟

یا در جایی دیگر در دیالوگ میان دو شخصیت ضد‌قهرمان داستان می‌شنویم:

نفر اول: جوابمو ندادی؟

نفر دوم: از وقت جواب پس دادنم خیلی وقته گذشته

نفر سوم: پس چرا آدم نشدی؟

از این سبک دیالوگ می‌توان مثال‌های فراوانی را در سریال یادآوری بیان کرد. دیالوگ‌هایی که به‌شدت رفت و برگشتی است و هر جمله آن، بخشی از فضای کار را ترسیم می‌کند. مثلا وقتی شخصیتی می‌گوید: «من خودم تاریخم»، شخصیت دیگر در پاسخ به او می‌گوید: «آره! تاریخ دله‌دزدی و گوش‌بری» یا زمانی که دیگری درباره یک جمله از فرد مقابل خود می‌پرسد: «دروغه سیزدهه؟» او پاسخ می‌دهد: «نه، حقیقت امروزه».

نویسنده فیلمنامه در سریال یادآوری عامدانه از دو نکته استفاده کرده است نکته اول؛ «فرهنگ شفاهی ایرانیان» است که بیش از آنکه با تصویر ارتباط برقرار کنند، کلام و ریتم آن را می‌شنوند و به ذهن می‌سپارند. اگر هم از تکیه‌کلام و جمله‌یی خوش‌شان بیاد، در ادامه با داستان همراه می‌شوند.

نکته دیگر هم نقش دیالوگ در ایجاد ضرباهنگی تند و سریع در یک سریال است که در اینجا نیز جملات کوتاه و موجز، ریتم خوبی به سریال داده است. یادآوری برای علاقه‌مندان تلویزیون که همواره مترصد پخش سریالی جذاب و بومی هستند و البته کمتر آرزویشان برآورده می‌شود مجال خوبی را برای دیدن یک اثر جذاب و واقعی فراهم می‌کند. سریال در حال و هوایی روایت می‌شود که آشکارا با سریال‌های رایج تلویزیونی تفاوت و فاصله‌یی چشمگیر دارد. همه شخصیت‌های داستان و حتی شخصیت‌های خلافکار عمق و بعد دارند و روابط میان آنها به‌خوبی پرداخت شده است. حتی سریال بر محدودیت‌ها نیز غلبه کرده و مثلا وقتی قرار است خانواده علی پس از اعدام او را ببینند، برای اینکه بر محدودیت نمایش تصویری این بخش غلبه شود، وکیل اعلام می‌کند که پزشک زندان ملاقات حضوری را منع کرده است. این‌گونه دیگر لازم نیست خانواده در هنگام ملاقات فرزند خود او را در بغل بگیرند و این محدودیت به‌خوبی توجیه می‌شود. در ادامه همین ماجرا زمانی که مادر مقتول با قاتل مواجه می‌شود، به جای بیان واقعیت عریان، موضوع به شکل دراماتیک بازآفرینی می‌شود. این نکته ویژگی مهمی در یک اثر نمایشی است که به جای افتادن در دام نمایش عریان حقیقت که خود واقعیت به اندازه کافی تکان‌دهنده و تلخ است به جنبه‌های داستانی آن توجه می‌شود.

یادآوری قصه عجیب و غریبی ندارد. داستان‌های سریال همان قصه‌های ساده و عادی است که گهگاه در صفحات حوادث روزنامه‌ها می‌خوانیم اما این واقعیت‌ها با ریتمی تند و متناسب با ریتم امروز جامعه، در قالب یک سریال بازآفرینی شده و حالا بیننده تلویزیون، شاهد تصویری است که در طول سال‌های اخیر همواره شاهد «غیبت» آن از دریچه تلویزیون بوده است. یادآوری یک زندگی کامل و امروزی ایرانی را به نمایش گذاشته است.

مرتضی فتحی



همچنین مشاهده کنید